ads ads
ورود کاربران

نام کاربری :

رمز عبور :

مرا به خاطر بسپار
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین

وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
    12 نفر
اعضا :
    0 نفر
مجموع :
    12 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
    84
تعداد کل بازدید ها :
    24899119
گزارشات سایت

فايل هاي رايگان:
    105 فايل
فایل های غیر رایگان :
    4,490 فايل
فایل های ويژه:
    220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
    0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
    2,244 كاربر
گزارش کارآموزی در کارخانه آجر سازی
screenshot
دسته بندي : گزارش کارآموزی
حجم فایل : 26.45 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 50 صفحه
تعداد بازدید : 283 مرتبه


قیمت: 5,700 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
امتیاز : 6

فروشنده ی فایل

honarmand
سایر فایل ها
توضیحات :

این فایل دارای فرمت  word  می باشد.

 

موضوع: گزارش کارآموزی در کارخانه آجر سازی

 

فهرست مطالب

عنوان                                    صفحه

سنگ هاي ساختگي                              1

خاك رس                               3

فلدسپات                              5

سولفات ها                                5

شفته خاكي                                11

آجر سفالي                                14

خشك كردن خشت                             18

آجر پزي                                  20

كوره هاي آجر پزي                            21

آجر لعابي                                30

سفيدك سولفاتي                            35

سفيدك كلروري                             37

سفيدك نيتراتي                            39

پاك كردن سفيدك ديوار                        40

 

 

سنگ هاي ساختگي : آجر،سراميك،نسوز و بتن

آجر واژه بابلي مي باشد و نام نخست خشت نوشته هايي بوده است كه بر آنها فرمان، منشور، قانون و جز اينها را مي نوشتند. سومري ها وبابليها، براي ساختن خشت،پس از فرونشستن سيلاب،گل خميري را از كنار رودخانه ها به دست          مي آوردند.

پختن آجر بايد همزمان با پيدايش آتش، نخست در دشتهايي كه سنگ پيدا         نمي شده اختراع شده باشد.نخستين بار از گل پخته ديواره ها  و كف اجاقها، به آجر پزي پي بردند. پيشينه آجر پزي در خوزستان و ميانرودان (بين النهرين ) زودتر از جاهاي ديگر ايران زمين است، در هندوستان تا شش هزار سال پيش مي رسد.

در ايران در جاهايي كه سنگ نبود، پختن و مصرف كردن آجر از زمان باستان معمول شده. در دوران ساسانيان مصرف كردن آجر گسترش يافت. آجرهاي ساساني را نخست به گندگي 7 تا 8*44*44 سانتيمتر مي ساختند. كف دالان مسجد اصفهان با آجرهاي ساساني به روش نره فرش شده است. اين آجرها از زمان ساسانيان كه اينجا آتشكده بوده بجا مانده اند. آجرهاي بزرگ قدمگاه نيشابور هم از زمان ساسانيان بجا مانده اند زيرا آنجا آتشكده آذر برزين مهر بوده است.

ساختمانهاي بزرگ و زيباي آجري زيادي در ايران زمين باستان بجا مانده اند مانند : طاق كسري در ميانرودان، پلهاي دختر كه براي آناهيتا (ناپيلد = بي گناه = معصومه ) ايزد آب يا، بابك (با = بك + بك = بغ = ايزد ) ساخته شده اند، گنبد كاووس، مسجدهاي بزرگي (بيشتر مسجدهاي جامع) كه در زمان ساسانيان آتشكده بوده اند و نشانه هنر آجر كاري استادان ايراني هستند. شاهكار هنر آجركاري مسجد جامع اصفهان و گنبدكاووس زيباتر از ساختمانهاي آجري ديگر شد.

آجر سنگي است ساختگي و دگرگون كه از پختن خشت به دست مي آيد. خشت خاك نمناك يا گلي است كه به آن شكل داده شده باشد، گل مخلوط همگن و ورزديده خاك و آب است. خاك را با 15 تا 25% وزنش آب، در هم كرده ورز مي دهند تا تمام دانه هاي خاك نمناك شوند، يا به گرد خاك 7تا 8% وزنش نم مي زنند. گل با فشار كم و به خاك نمناك با فشار زياد شكل مي دهند. خاك آجر - زمين خرده سنگي در همي است از جسم جامد + آب + هوا. آب و هواي درون خاك آجر، جاي خالي آن است كه نمي شود بر آن بار گذاشت. جسم جامد خاك در هم شده اي است از مياندانه (ماسه 2 م م تا 60 ميكرن) + ريزدانه (لاي 60 ميكرن تا 2 ميكرن و خاك رس پولكي شكل نازك تر از 2 ميكرن)وخاك آجر داراي سنگ آهك، سولفات فلدسپات،جسم هاي آهن دار، رستني ها و جز اينها هم هست.

خاك رس

ماسه، از پوسيدن سنگهاي آذري، فلدسپاتشان خاك رس مي شود و كوارتز آنها خرد شده ماسه و لاي مي گردد. اين است كه در همه خاكها كم و بيش ماسه و لاي هست.

پاك ترين كوارتز، بلورهاي دركوهي است كه بي رنگ و سوگذران هستند. كوارتز منگنزدار Amethystاست با رنگ بنفش، عقيق،كوارتز غير بلوري       مي باشد كه به رنگهاي سرخ، سياه (Onyx)،سبز پيدا مي شود. سنگ آتشزنه يا چخماق Opalهيدراكسيد سبليسم است.

ماسه استخوان بندي خشت است. اگر زياد باشد براي گل رس چسبيده جا     نمي ماند و آجري كه با خشت پر ماسه پخته شود، ترد و پوك و كم تاب      مي گردد. اگر دانه درشت سنگ سيليسي يا سيليكاتي درخشت بماند.چون با بالا رفتن درجه گرما حجمش زياد مي شود كه با جمع شدن خشت هنگام پختن هماهنگي ندارد، در آجر دوردانه هاي سنگ تركهاي مويي پيدا مي گردد. براي جلوگيري بايد خاك آجر را آسياب كرد و يا سنگهاي درشت را از خاك بيرون آورد.

در ايران در زماني كه خشت مالي با دست انجام مي گرفت براي بيرون آوردن دانه هاي سنگ از گل خشت در آن پول نقره مي ريختند تا خشت زدن براي پيدا كردن پول سنگهاي گل را هم از آن بيرون آورد.

سنگ آهك CaCo3:

به اندازه كم و به شكل گرد به آجر آسيب نمي رساند و آچر را سفيد رنگ          مي كند، اما زيادش در آجر كارگذار آور داشته، درجه گرماي خميري شدن خاك را پايين مي اورند و در گرماي كوره،خشت خميري و آجر جوش مي شود. اين است كه نبايد خاك خشت بيش از 30% وزنش گرد سنگ آهك داشته باشد. هرگاه دانه سنگ آهك درشت در خشت بماند، در كوره مي پزد و آهك زنده Caoمي شود و پس از مصرف شدن، آب ملات را مي مكد، مي شكفد، حجمش زياد مي شود و آجر را مي تركاند (آجر آلوك مي كند ) نبايد درخشت دانه درشت سنگ آهك بماند.

 

فلدسپات :

در خاك آجر، كارگذار را مي كند و گرماي خميري شدن آجر را در كوره به 1100 تا 1150 درجه پايين مي اورد. از اين رو پختن سراميك با خاك فلدسپات دار ارزان مي شود.

سولفات ها :

سولفات منيزيم Mgso4سولفات كاليم K2SO4سولفات ناتريم Na2so4و سنگ گچ 1H2O. CaSO 4به شكل گرد و دانه درشت،‌در خاك آجركم و بيش پيدا مي شوند. سولفات ها اگر در آجر بمانند، هنگام آسياب كردن خاك به شكل گرد در مي آيند و پس از مصرف شدن آب مي مكند، رو مي زنند و نماي ساختمانهاي آجري سفيدك مي زند.

سنگ گچ، پس از پريدن آب شيميايي آن، در گرماي زيادكوره Caoو So3       مي شود، Caoكار آهك را مي كند و So3مي پرد و يا در آجر مي ماند. آنچه در آجر بماند پس از نم كشيدن آجر به H2so4تبديل شده و له آجر آسيب       مي رساند.

آهن جسم هاي آهن دار مانند سولفور آهن Fes2در كوره به اكسيد آهن و So3تجزيه مي شوند. اگر AO3با Cao، Mgo, k2o, Na2oتركيب سولفات بدهد. مانند سولفات ها كار مي كند.

اكسيد آهن در آجر كار گداز آور را مي كند. از اين رو در آجرهاي نسوز اكسيد آهن بايد خيلي كم باشد و از يك در صد وزن خاك نسوز بيشتر نشود. اگر Fe2o3در خاك به 5% وزن آن برسد، رنگ آجر سرخ مي شود و درجه آب شدن آن پايين مي آيد. اين جور خاك در ساختن تنپوشه ممتاز كه نم نمي كشد و آب پس نمي دهد مصرف مي شود. در گرماي كم كوره، آجر نيم پز مي شود و آهن آن Feo مي گردد كه رنگش كبود چرك است.

رستني ها: گياه ريشه و رستنيهاي ديگر مانده در خشت، در كوره مي شوند و جايشان در آجر خالي مي ماند و آجر پوك مي شود. براي ساختن آجر پوك و سنگ، به گل خاك اره مي زنند، خاك اره در كوره مي سوزد و جايش خالي  مي ماند و آجر پوك و سبك مي گردد. آجر پوك به وزن تا 1/4t/m3ساخته      مي شود و براي گرما بندي و صدا بندي به مصرف مي رسد.

دانسته شده كه، در آغاز تمدن مردم در گروههاي كوچك در غارها مي زيستند با زياد شدن شمار مردم گروهها،چون براي زيستن شان در غارها جا نبود، زير زمين، غار كندند و در آنجا مي زيستند. در جاهاي نمناك و بارشي كه زمين نم مي كشد و غارهاي كنده شده فرو مي ريختند. روي تپه ها و بلنديها براي خود زيستگاه مي ساختند.

كندوگل: آرياييها كه از جاي سرد به ايران زمين آمده بودند، به روش سنتي خود زمين را مي كندند و زير زمين زندگي مي كردند و به زيستگاه خود گند       مي گفتند مانند سمركند (سمرقند)تاشكند، خودكند (خوقند)، قصر كند (قصر قند ) و جز اينها.

با گذشتن زمان،‌در پاره اي از گويشهاي ايراني «دال » كند افتاده و «كن» مانده مانند كن نزديك تهران و در ايرانشهر، بروسكن در خراسان و كنان در اردبيل در گويشهاي ديگر، «نون» كنده افتاده و «كد» مانده مانند كدخدا، كدبانو (مس = بزرگ + كد) كه مسجد شده. كده، كوچك شده كد است كه پسوند واژه هاي زيادي است مانند آتشكده، دانشكده، ميكده، مزداكده، و جزاينها.

به كده،‌كته هم گفته مي شود مانند كته زغال، كته هيزم كه جاي زير و پايين است. كوچك شده «كن » كنه است كه جمع آن كنات يا قنات است، به كنه خنه هم مي گويند كه در خراسان به خانه گفته مي شود كندك، خندق شده و كندو به جاي انبار كردن دانه ها گفته مي شود. كندوان نام چند جا در ايران است. به لانه زنبور عسل هم كندو گويند.

در زمين هاي نمناك و آبدار كه كندن زمين و زيستن در زيرزمين دشوار است، همچنين براي ايمن بودن از يورش دشمنان، روي تپه ها (كله تپه ها)جاي زندگي مي ساختند كه جاهاي زيادي با پيشوند و پسوند «گل» به جا مانده است مانند شش كلان در تبريز، هفت گل در خوزستان، سياه كل در گيلان،كلان در تهران، بروجرد، آهر،قزوين، نهاوند، سروان، وجاهاي ديگر، كلادر در مازندران مانند كيا كلا، رستم كلا،‌امير كلاو جاهاي ديگر.

كلات (كل + ات) مانند كلات نادري دره گز،كلات در بجنورد، مهاباد، چابهار و جاهاي ديگر، كلاك به كل كوچك گفته مي شود مانند كلاك نزديك تهران كلاك در ساري، رشت، ايرانشهر و جاهاي ديگر. به كل كوچك كلك هم گفته مي شود مانند كلك سفيد در تهران، كلك شهداد در چابهار، كلك سري در ايرانشهر و جاهاي ديگر.

كل،به آدم بزرگ و سر و سرور هم گفته مي شود مانند كل اسفنديار (كلو اسفنديار ) كل احمد، كل محمد و جز اينها، كل، كوتاه شده «كربلائي » نيست زيرا، كلانتر به بزرگتر مي گويند، نه به «كربلايي تر »

در زمان صفويان، بهشهر مازندران (اشرف پيش و «خركوران » پيشتر) كاخي در ميان باغ به سبك فرنگ ساخته شد كه آن را «كلا فرنگي » نامند.

سعدي در گلستان نوشته است « كلا كوشه دهقان به آفتاب رسيد » كه در آن كلا = ساختمان، كوشه = كوشك = كاخ (كيوسك در زبانهاي فرنگي همريشه با كوشك فارسي ست)، دهقان = دهگان = مالك ده يا فئودال است. پس كلا كوشه دهقان يعني ساختمان كوشك مانند مالك ده. قلعه عربي شده «كله » و قله عربي شده «كله » است.

روشن شده كه آريايي هايي كه از خاور درياي مازندران به ايران آمدند در آغاز، زير زمين و كله تپه ها مي زيستند.

پس از آن زمان، در دشتها كه سنگ يافت نمي شد، خانه ها را با گل ورزيده يا شفته خاكي مي ساختند. خاك را دسته كرده ميان آن را آخوره (آبخوره)        مي كردند، و در آب مي ريختند تا به خورد خاك برود و خاك خيس بخورد و گل شود : گل را ورز مي دادند تا همه دانه هاي آن آب اندود شده گل چسبيده شود و با آن ديوار چينه اي مي ساختند. واژه «وردن » بايد از آن زمان به جا مانده باشد. روستاهايي كه با خانه هاي چينه اي ساخته مي شدند با پيشوند «ورد» نامگذاري مي شدند،مانند ورده (ورد +ده) نزديك تهران ساوه و مهاباد. وردان در خوي،وردآورد در تهران و تويسركان و وردان در بوشه. ورين در اهر، آماده ورد (عماد ورد) در ري. واژه «واردان » كه در زبان ارمني وارطان گفته  مي شود همان است. در زبان سوئدي روزگار را «وارداداك » گويند.

ديواره هاي چينه اي شاغولي نبودند، هر چه بلندتر ساخته مي شدند، كفلتي شان كمتر مي شد. براي آنكه ديوار شاغولي و با كلفتي كمتر ساخته شود، ديوارها را با خشت (گل شكل گرفته) ساختند. روستاهايي كه با خشت ساخته مي شدند. با پسوند« كرد يا گرد» (از ريشه كردن)، نامگذاري مي گرديدند، مانند دارابگرد، خسروكرد و روگرد يا بروجرد (ور +رو+گرد يا بر +رو +گرد) و جاهاي ديگر. گرد در زباد روسي و گراد زبانهاي اروپايي، مانند «نيژني نوگرد» در روسيه، « بلگراد » در يوگسلاوي  لنين گراد در روسيه و جاهاي ديگر، با گرد همريشه اند. روستانشينان براي آرامش در برابر يورش دشمنان برج        مي ساختند و هنگام خطر به درون برج پناه مي بردند.چسبيده به ديوار برج، باور مي ساختند تا بتوانند از درون بارو پاي ديوارهاي برج را ببينند.

 

به برج پيش ها «برگ»مي گفتند  كه همام «بورگ» زبانهاي اروپايي است مانند هامبورگ، ادين بورگ، ماكدبوگ و جاهاي ديگر.

آجر لعاب دار دو جور ساخته مي شود :

يكي آنكه نماي خشت را با جسم گداز آوري كه رنگ آجر نمايان باشد مانند اكسيد سرب،يا گداز آور رنگي،اندود كرده آن را در كوره مي پزند (خاك سرخ براي رنگ سرخ،اكسيد آهن منگنزدار براي رنگ سرخ تيره،هيدراكسيد آهن Limonitبراي رنگ سياه،گلاهك براي رنگ زرد ).هنگام پختن خشت،اندود لعاب روي آن،كار گدازآور را كرده پوسته نازكي روي خشت را آب مي كند و به آن مي چسبد و به شكل پوسته شيشه اي در     مي آيد. ديگر آنكه روي آجر را با لعاب شيشه اي بي رنگ يا رنگي اندود كرده، آن را مي پزند. اندود لعاب روي خشت هنگام خشك شدن نبايد جمع شود و ترك بر دارد يا آنكه در كوره هنگام پختن وا برود.

بايد ضريب باز شدن و جمع گرديدن لعاب و آجر يكي باشد،وگرنه همين كه آن را،در آب فرو برند لعاب ترك مي خورد (آجر باز مي شود و لعاب با آن باز نشده مي تركد).پوك بودن آجر هم مي تركاند.

لعاب،به حل شل روي آجر اندود مي شود.آجر،آب لعاب را مكيده جسم جامدآن روي آجر مي ماسد،لعاب ماسيده در گرماي كوره آب شده به شكل پوسته شيشه اي،نماي آجر را مي پوشاند. لعاب شيشه اي بي رنگ روي آجر،روشن و زير پيداست،براي آنكه كدر شود،به لعاب اكسيد قلع        مي زنند. هنگام سرد شدن لعاب آب شده،نخست اكسيد قلع بلوري        مي شود و لعاب كدر مي گردد.

شكل آجر،در ايران زمان درازي آجر 20*20*3 تا 4 س م ساخته مي شد. براي فرش كردن،آجر بزرگتر «ختايي» وبزرگتر از آن «نظامي» مي ساختند.

پيش از نخستين جنگجهاني،روسها درساختن قزاقخانه ها،آجرهاي به اندازه 5*10*20 س م مصرف كردند كه آجر «قزاقي» نام گرفت و به روش سنتي تهيه مي گرديد. نخستين كارخانه آجر پزي را در ايران،امين الضرب مهدوي در پيرامون يك سده پيش در جنوب تهران بنيان گذاشت كه پس از او از كار افتاد. پس از جنگ جهاني دوم و آغاز صنعتي شدن ايران،كارخانه هاي آجرپزي هم ساخته شدند. در اين كارخانه ها به پيروي از كشورهاي صنعتي،آجرهاي توپر،سبك،سوراخدار و توخالي را به اندازه هاي استاندارد،يا در خواستي خريداران مي سازند. شكل آجر و «گندگي» آن در ايران استاندارد شده است.

آلوك و سفيدك،در پاره اي از ساختمانها،به ويژه تازه ساخته شده ها،پس از باران خوردن،ديواره هاي با نماي آجري بندكشي شده،يا نماي رو مالي شده با ملات سيمان،سفيدك مي زند و ديوار را بدنما مي كند. سفيدك زدن و روش جلوگيري كردن از آن در زير نوشته شده است :

آلوك،اگر گل آجر سنگ آهك درشت دانه داشته باشد،هنگام پختن آجر،سنگ آهك هم كي پزد co2آن و caoدر آجر مي ماند. پس از به مصرف رسيدن،آجر آب ملات يا آب باران را مي مكد و آهك زنده درون آن        مي شكفد و ca(OH)2مي گردد و حجمش 25 ر1تا 5ر3 برابر مي شود (پف مي كند).با افزايش حجم،در آجر تنش پيدا مي شود و آن را مي تركاند.اين را آلوك كردن آجر نامند.

روش جلوگيري :خاك آجر را پيش از ساختن گل آسياب يا غربال كنند و يا هنگام ورز دادن گل،با دست يا ماشين،دانه هاي سنگ را از گل بيرون آورند. در ايران از مصرف كردن آجر،آنرا در آب مي ريختند تا خوب آب بمكد.آجرهاي كه سنگ ريزه آهكي داشتند آلوك مي كردند. آجرهاي آلوك كرده را در نماي ساختمان مصرف نمي كردند.

سفيدك كربناتي،اگر پس از مصرف كردن آجر،دوغاب آهك ملات آهكي و سيماني را بمكد Ca(OH)2آن از هوا CO2مي گيرد. آب و CaCO3مي شود،آب مي پرد و CaCO3روي ديوار مي ماند وسفيدك مي زند. هرگاه آب ملات سخت باشد و بيش از اندازه سنگ آهك داشته باشد پس از گرفتن ملات و بخار شدن آب زيادي آن مي پرد و گردسنگ آهك به شكل سفيدك روي ديوار مي ماند.چنانچه باران در ديوار نشت كند،به ويژه اگر ديوار تازه ساخته شده باشد،آب باران كه كمي CO2در خود حل كرده،با كربنات كلسيم مانده در ملات ديوار يا اندود رومالي Ca(HCO3)2مي سازد و رو  مي زند. پس از پريدن CO2و آب CaCO2به شكل سفيدك روي ديوار    مي ماند.

روش جلوگيري:آجر و سنگ را پيش از مصرف را پيش از مصرف كردن در آب برند تا سيرآب شوند و آب ملات را نمكند،در ساختن ملات،آب سخت (آب پر آهك ) مصرف نكنند. نماي ديوار بويژه اندودهاي رومالي تازه ساخته شده را پيش از بارندگي آب پاشي كنند،تا آنها آب باران CO2دار (H2CO3) را نمكند. آب پاشيدن روي سنگ و آجر پيش از مصرف كردنشان از آن رو سودمند است كه،نمناك شوند و پس از مصرف شدن،آب ملات را نكند تا ملات نسوزد.

براي آنكه آهك شكفته با CO2  هوا تركيب سنگ آهك بدهد،بايد هوا نمناك باشد،تا CO2با H2Oتركيب H2CO3بدهد. اين اسيد با Ca(OH)2تركيب سنگ آهك مي دهد.در هواي خشك،ملات ماسه آهك نمي گيرند و       مي سوزد.

Ca(OH )2 + (CO2 + H2O = H2CO3) ----CaCO3 + H2O                                سفيدك سولفاتي،پس از هر بارندگي،آب باران كم و بيش در سطح ديوار نشت مي كند،بويژه ديوارهايي كه باران خورشان زياد باشد و چون آب باران خالص است،بيشتر جسم ها را در خود حل مي كند. اگر ديوار با ملات گچ ساخته شده باشد،يا با ملات گچ بندكشي شده باشد،يا براي ساختن ملات،آب سولفات دار مصرف شده باشد،يا براي زودگير كردن ملات ماسه آهك،به آن گچ زده باشند،آب باران كه با CO2  هوا H2CO3  شده،در ملات ديوار نشت كرده با گچ تركيب مي شود و به سطح ديوار رو ميزند. پس از بخار شدن آب،سولفات حل شده در آن،به شكل سفيدك روي نماي ديوار به جا مي ماند. اين كار به اندازه اي دنباله پيدا مي كند. تا همه گچ مصرف شده در ديوار به شكل سفيدك در نماي ديوار رو بزند.

نماي ديواري كه با ملات سيمان ساخته شده باشد نيز سفيدك مي زند. زيرا براي منظم كردن گرفتن ملات سيمان هنگام آسياب كردن كلنكر به آن كمي سنگ گچ مي افزايند.

روي نماي دروني ديوارها به علت آنكه آب باران در ديوار نشت مي كند،گاهي سفيدك مي زند. چون جاهاي دروني گرمترند،آب نشت كرده گچ درا به شكل دانه هاي عرق روي ديوارها نمايان مي گردد. پس از بخار شدن آب،گچ آن به شكل سفيدك روي ديوار مي ماند. روي سطح دروني ديوار انبارهاي كك نيز سفيدك سولفاتي پيدا مي شود،زيرا زغال سنگ كمي Fes2دارد كه گوگرد آن با آهك ملات تركيب شده به شكل سفيدك گچي نمايان مي گردد.

روش جلوگيري: اگر آجر و سنگ آب مكنده باشند،ملات گچي مصرف نشود و ملات كم سيمان مصرف كنند ديوارها را ملات سيمان بندكشي نكنند سفيدك سولفاتي اگر هميشگي باشد،آجر را خراب مي كند،بويژه اگر آجر هم خوب نپخته يا پوك باشد.

سفيدك كلروري:براي پاك كردن سفيدك كربناتي نماي ديوار،روي آن را جوهر نمك آبكي كم مايه بپاشند. جوهر نمك با سفيدك آهكي ديوار تركيب كلرو كلسيم مي دهد كه آن را بايد با آب شست.

Caco3+ 2Hcl                      Cacl2 + H2o +Co2

اگر جوهر نمك پرمايه باشد يا خوب پاشيده نشود، يا بيش از پاشيدن آن نماي ديوار آب پاشي و خيس نشده باشد، جوهر نمك آبكي لاي درزها و بندهاي ديوار مي ماند آجر آن را مي مكد و با آهك شكفته ملات كلرو كلسيم مي سازد. پس از خشك شدن ديوار، كلروكلسيم به شكل سفيدك روي ديوار مي ماند. گذشته از سفيدك زدن، ملات كشي يا اندود رو مالي از اجرا جدا مي شود، اندود طبله مي كند و آب از لاي درزهاي ميان ملات بندكشي و آجر به درون ديوار نشت مي كند. هر گاه  ديوار با آجر جوش يا آجر توپر ساخته شده باشد كه آب نمكند دردزهاي ميان ملات بندكشي و آجر گشاد تر مي شوند و آب از لاي درزهاي گشاد شده بيشتر در ديوار نشت مي كند. اگر در ساختن ديوار، سنگ يا آجر كلرور دار مصرف شود، يا آب كلرور دار (آب دريا ) در ديوار نشت كند، روي آن سفيدك كلروري مي زند. كلروكلسيم «نم كش » است.


نظرات کاربران :

نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این محصول در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این محصول دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.
کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً لاگین نمایید.