ads ads
ورود کاربران

نام کاربری :

رمز عبور :

مرا به خاطر بسپار
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین

وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
    12 نفر
اعضا :
    0 نفر
مجموع :
    12 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
    447
تعداد کل بازدید ها :
    24889955
گزارشات سایت

فايل هاي رايگان:
    105 فايل
فایل های غیر رایگان :
    4,490 فايل
فایل های ويژه:
    220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
    0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
    2,243 كاربر
مقایسه هوش هیجانی مرد سالار و زن سالاری
screenshot
دسته بندي : پروژه و مقاله,علوم انسانی,علوم تربیتی اجتماعی , روانشناسی
حجم فایل : 151.98 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : WORD
تعداد صفحات : 200 صفحه
تعداد بازدید : 861 مرتبه


قیمت: 8,900 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
امتیاز : 18

فروشنده ی فایل

greengreen
سایر فایل ها
توضیحات :
این فایل با فرمت WORDمی باشد و قایل ویرایش و آماده پرینت است.
 
مقایسه هوش هیجانی مرد سالار و زن سالاری
 
 
 
فهرست مطالب
 
فصل اول
 
مقدمه
 
بيان مساله
 
ضرورت پژوهش
 
اهداف پژوهش
 
سوالات تحقيق
 
تعاريف واژه اي
 
فصل دوم
 
مقدمه
 
ساختار خانواده
 
كاركردهاي خانواده
 
تعريف عام قدرت
 
تعاريف قدرت در حوزه خانواده
 
تئوري منابع
 
ديدگاه فيمينيسمها
 
مفاهيم قدرت در خانواده
 
انواع قدرت در خانواده
 
زن و خانواده
 
هيجان
 
فيزيولوژي هيجان
 
هوش هيجاني و مفهوم توانايي ذهني
 
ديدگاه شخصيتي – اجتماعي – هيجاني هوش هيجاني ( مختلط )
 
نظريه گلمن
 
كاركردهاي هوش هيجاني
 
هوش هيجاني ، تفكر و رفتار اجتماعي
 
هوش هيجاني ، انطباق بارويكردهاي استرس زا
 
ارتباط هوش هيجاني و سلامت رواني
 
مروري بر تحقيقات انجام شده
 
فصل سوم
 
روش پژوهش
 
ابزار تحقيق
 
پرسشنامه هوش هيجاني
 
كاربرد پرسشنامه
 
دامنه سني
 
اعتبار و پايايي
 
هنجاريابي در ايران
 
پرسشنامه ساختار قدرت در خانواده
 
اعتبار و پايايي
 
نمره گذاري
 
روش تجزيه و تحليل داده ها
 
فصل چهارم
 
یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها
 
مقدمه
 
فصل پنجم
 
بحث و نتيجه گيري
 
پيشنهادات
 
محدوديت ها                                           
 
منابع
 
 
چکیده :
 
اين پژوهش در جهت بررسي رابطه هوش هيجاني زنان معلم شهرستان ابهر با ساختارقدرت در خانواده صورت گرفته است . كه در اين پژوهش فرضيه ها به صورت رابطه هوش هيجاني با ساختار قدرت در خانواده زنان معلم رابطه بين مولفه هاي مهارتهاي درون فردي زنان شامل ( خودآگاهي هيجاني ، جراتمندي ، حرمت نفس ، خود شكوفايي . استقلال عمل ) با ساختار قدرت در خانواده بر اساس الگوي حاكميت مرد ، رابطه بين مولفه هاي مهارتهاي درون فردي با ساختار قدرت در خانواده بر اساس الگوي حاكميت مرد مي باشد .
 
در اين پژوهش به جهت بررسي فرضيه ها و پاسخ به آنها 40 نفر از زنان معلم در شهرستان ابهر به روش تصادفي انتخاب شدند كه متاهل بوده و پنج سال از زمان تاهل آنها گذشته باشد و با همسران خود زندگي كنند.
 
ابزارهاي مورد استفاده در اين پژوهش تست هوش هيجاني بار –ان با 90 سوال كه در ايران استاندارد شده و تست خود ساخته ساختار قدرت كه شامل 26 سوال مي باشد . كه هر دو به روش ليكتري نمره گذاري مي شود تست ساختار قدرت از بعد از زن سالاري ، مرد سالاري و الگوي مشاركتي و ضعيف را در خانواده مشخص مي سازد . روش بكار گرفته شده در اين پژوهش شامل آمار توصيفي فرمول همبستگي پيرسون آمار استنباطي tبه منظور بررسي ارتباط معني دار بودن متغيرها استفاده شده است .
 
 
 
فصل اول
 
مقدمه
 
زندگي اجتماعي براي انسان يك ضرورت اجتناب ناپذير است. صاحب نظران اعتقاد دارند خانواده مهمترين نهادي است كه فرايند اجتماعي شدن را ايجاد مي‌كند. لذا، شناخت آن از منظرهاي گوناگون لازم و ضروري است. خانواده به عنوان يك سازمان پيچيده كه داراي كاركردهاي مختلف نظري و عملياتي مي باشد، مهمترين عامل در بالا بردن نرخ بهره‌وري مي‌باشد كه بالطبع باعث افزايش بهره‌وري در جامعه مي‌گردد. بنابراين جا دارد به عنوان يك ضرورت، اولين قدم در اين راستا را اصلاح و شناخت مفاهيم رفتاري در خانواده بدانيم و گامهاي عملي در جهت ارتقاء كيفيت كاركرد خانواده در جهت بهره وري بالا برداريم.
 
خانواده به عنوان ركن اساسي جامعه نهادي است كه رهبري آن دركنار الگوهاي سنتي و فرهنگي احتياج به الگوهاي مديريتي نوين دارد. خانواده يك نظام است و براي خود اجزاء و اصولي دارد كه حاكم براين نظام مي باشد. ركن اصلي آن زندگي زناشويي است كه بر پايه روابط زوجين استوار است. در حقيقت زن و شوهر در ازدواج سالم مي دانند كه آنها مسؤول شادي يكديگر هستند. به عبارت ديگر ازدواج سالم، ازدواجي است كه در جهت صميمي شدن باشد. لذا در طي اين مسير فرايند دوست داشتن، حل و فصل مسلمت آميز اختلافات، مصالحه، تفرد، صميميت و مذاكره بر سر تفاوتها، شكل مي‌گيرد. براي مذاكره بر سر تفاوتها و اختلافات بايد ميل همكاري وجود داشته باشد تا حل و فصل منصفانه مسائل را امكانپذير سازد. از سوي ديگر ارتباط روشن مستلزم آگاه بودن از خصوصيات فردي همسر و احترام گذاشتن به تفاوتهاي ديگر مي‌باشد. در ازدواج سالم زن‌وشوهر براي حل مسائل مختلف زندگي از جمله اقتصادي، اجتماعي، امور شخصي يكديگر تلاش مي‌كنند و بر اساس توافق كارها را بين خود تقسيم مي‌نمايند، تا راه براي هر گونه استبداد و محروميت هر يك از زوجين بسته شود. لذا تقسيم وظايف بر مبناي مصلحت خانواده است كه ابراز و كنترل احساسات كه يكي از مؤلفه‌هاي هوش هيجاني است به شكل صادقانه و از صميم قلب نه از روي ترس شكل مي‌گيرد و راه را براي گسترش مهارتهاي درون فردي(حرمت نفس، جراتمندي، خود شكوفايي و استقلال عمل) و احساس شادكامي و خوشبختي همسر باز مي‌كند و مسلماً وقتي كه عزت نفس زوجين و در حقيقت احترام به خويشتن و پذيرش خود با تمام خصوصيات مثبت و منفي بالا باشد گامي بزرگ در جهت تربيت فرزنداني كارآمد و مستقل برداشته مي‌شود.
 
پس بطور خلاصه مي‌توان گفت زوجي كه از جانب همسر خود فقط زور و استبداد ديده و نتوانسته آنرا بپذيرد يا بنا به شرايط خاص خانوادگي مخالفت با آنرا علناً بيان نمي‌كند كم‌كم نسبت به خود به ديده كاستي و عدم توانايي ايستادگي در برابر فشارها را احساس مي‌‌كند و لذا هر روز نسبت به ديروز خود را حقير تر و كم كارآمدتر مي‌بيند چرا كه با كوچكترين تلاش در جهت استقلال، مخالفت و سر خوردگي مي‌بيند و بنابراين هم در مهارتهاي فردي و هم در احساس رضايت كلي از زندگي و رسيدن به مفهوم خوشبختي و شادي دچار مشكل مي‌گردد.
 
بنا به نظر ستير[1](1374) در خانواده‌هاي بالنده افراد آزادانه با هم درد دل مي‌كنند و براي امور خانواده برنامه ريزي مي‌نمايند و اگر چيزي مزاحم اجراي برنامه‌ها گرديد با انعطاف پذيري خود را با آن تطبيق مي‌دهند.در اين خانواده است كه زندگي آدمي و احساسات بشري از هر چيز ديگري مهمتر است. لذا والدين،خود را رهبر نه ارباب مي‌دانند و پدر و مادر درهر موقعيتي اولين وظيفه خود را تربيت فرزندان در جهت انسان واقعي شدن مي‌دانند.
 
نكته مسلم آن است كه از آغاز مطالعه هوش، غالباً بر جنبه‌هاي شناختي آن نظير حافظه و حل مساله تاكيد مي‌شد، در حاليكه ابعاد غير شناختي، يعني تواناييهاي عاطفي و كرداري نيز نه تنها پذيرفتني هستند بلكه ضروري هم مي‌باشند. در حيطه مسائل زناشويي، تواناييهاي هيجاني در برقراري ارتباط صحيح، فهم احساسات خود و ديگري، همدلي و كنترل تكانشها  نقش مهمي در رضايتمندي زناشويي بازي مي‌كنند. بر اين اساس لازم است با بررسي ارتباط هوش هيجاني با ساختار قدرت در خانواده راهكارهاي مؤثر و عملي در جهت بهبود روابط زوجين ارائه شود.
 
 
 
بيان مساله:
 
خانواده يكي از بنيادي ترين نهادهاي اجتماعي است كه در طول تاريخ بر اثر عوامل گوناگون دستخوش تغيير شده است. تاثير دگرگونيهاي اقتصادي-اجتماعي جوامع بر نهادهاي اجتماعي غير قابل انكار است و خانواده نيز از اين دگرگونيها مستثني نبوده است. يكي از اين دگرگونيها، تغيير در ساخت خانواده، بالاخص تغيير در مفهوم نقش است. خانواده كانوني است كه در آن چگونگي و توزيع و نحوه اعمال قدرت بر شكل‌گيري شخصيت، عزت نفس و حتي احساس رضايت و خوشبختي زوجين تاثير مي‌گذارد. هوش هيجاني شكلي از هوش اجتماعي است و پيش‌بيني‌كننده مناسبي در كارآمدي كلي و كارآمدي در حيطه‌هاي مختلف زندگي مي‌باشد كه توانايي كنترل احساسات و هيجانات خويشتن و ديگران، تمايز ميان آنها و استفاده از اين اطلاعات براي هدايت و تفكر و عمل را در برمي‌گيرد (سالوي و ماير 1990)[2]
 
فرايند جامعه‌پذيري فرزندان در خانواده شكل مي‌گيرد و زن بعنوان عنصر مهم تربيت آنها و القاي جامعه‌پذيري مطلوب نقش بسيار برجسته‌اي دراين فرايند دارد. اينكه زن در چه مرتبه‌اي از هوش هيجاني قرار داشته باشد مطمئناً در انتقال مؤلفه‌هاي آن نقش مؤثري بر عهده خواهد داشت. به اين معنا مادري كه از خصوصيات مثبت و مطلوبي همچون استقلال حرمت نفس، قاطعيت در بيان عقايد و احساسات و مؤلفه‌هاي ديگر هوش هيجاني برخوردار است روش تربيتي مناسبي را در جهت كارآمدي و موفقيت زندگي فردي و اجتماعي فرزندان اتخاذ مي‌كند.
 
شواهد فراواني گوياي آن است كه زوجها در جامعه امروزي به دليل تحولات زندگي براي برقراري و حفظ روابط صميمي و درك احساسات و از همه مهمتر در تقسيم عادلانه قدرت با يكديگر مشكلاتي دارند. اين بعد از زندگي، تاثير بسزايي در احساس رضايت زناشويي دارد و تحقيقات نيز گوياي همين امر هستند. بطوريكه نتايج نشان داده بيشترين رضايتمندي زناشويي زنان وقتي حاصل مي شود كه در خانواده تقسيم وظايف عادلانه صورت گيرد. در اين راستا با عدم تقسيم عادلانه قدرت در خانواده بيشتر زنان دچار آسيب روحي شده و در نهايت رضايت زناشويي پايين‌تري حاصل مي‌شود. از آنجا كه هوش هيجاني با رضايت زناشويي رابطه دارد و تحقيقات داخلي و خارجي نير مؤيد اين امر است، لذا كمبودهاي موجود در كفايتهاي عاطفي و هيجاني همسران در كنار عوامل اقتصادي-فرهنگي، اثرات نامطلوبي بر زندگي مشترك آنها مي‌گذارد. از جمله اين كمبودها، مهارتهاي درون فردي و ميان فردي و كنترل تنشها است كه با پيشرفت كردن در كسب اين مهارتها مي توان گام مهمي در جهت درك متقابل برداشت. لذا ديده شده افرادي كه توانايي شناخت بهتر احساسات و هيجانات خود را دارند و بر نحوه ابراز احساس نسبت به ديگران تسلط نشان مي‌دهند مانع بسياري از برخوردها و سوء تفاهمات در زندگي مي‌گردند. اين پژوهش درصدد است با بررسي هوش هيجاني و ارتباط آن با ابعاد قدرت در خانواده گامي در جهت شناخت راههايي براي اصلاح فرايندهاي زندگي زناشويي برداشته تا با بكارگيري آنها، بهره‌وري خانواده به عنوان سازماني مهم در اجتماع ارتقا يابد و به موازات آن سطح فرهنگ و كارامدي جامعه اعتلا پيدا‌كند.

نظرات کاربران :

نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این محصول در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این محصول دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.
کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً لاگین نمایید.