حجم فایل : 64.69 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : WORD
تعداد صفحات : 65 صفحه
تعداد بازدید : 256 مرتبه
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
فروشنده ی فایل
به نام خدا
این مقاله WORD و آماده پرینت میباشد
موضوع مقاله : کوچک سازی دولت
چکيده:
بودجه فوريه 1995، کوچکسازي در نيروي کاربخش دولتي را الزامي کرد. مديريت چنين تغييري مشکلات بسياري دارد. سه مشکل عمدهاي که مديران بايد از آنها اجتناب کنند عبارتند از:
1- اجراي نامنظم و آشفته که احتمال دارد کل فرايند کوچکسازي را از مسير خود خارج کند.
2- ناکامی در به وجود آوردن نيروی کاری که برای فرد، مشارکت او و نيازهای شخصی او ارزش قائل شود.
3- عدم توانايي در مهيا شدن براي آيندهاي بسيار متفاوت از امروز.
براي اجتناب از اين مشکلات، سه اقدام زير ميتواند صورت گيرد:
1- وفاداري جمعي، هماهنگ و قوي نسبت به بازسازي اهداف، بينش و روشها
2- دلسوزي نسبت به افرادي که در سازمان باقي ماندهاند و قدرداني از مشارکت آنها و توجه به نيازهاي ايشان.
3- ايجاد و برنامهريزي يک طرحِ غير بوروکراتيک که بتواند با عقايد متداول و غالب مخالفت نموده، نظام موجود را زير سؤال برده و آينده تازهاي را طراحي کند.
اين مقاله تلاش براي تغيير را به سه مرحله تقسيم کرده، طول تقريبي و چالشهاي هر مرحله را شرح داده و مجموعه مشخصي از اقدامات را براي هر مرحله توصيه ميکند، بسياري ممکن است بگويند اقدام به اين وظايف نيازبه مجموعهاي ازمهارت ها دارد که هنوز در دولت فدرال پرورش نيافته است. با اين وجود، اين وظايف در مقابل ما قرار دارد. تغيير اتفاق خواهد افتاد و دولت آنچنان که خواسته عموم است کوچکتر خواهد شد.
شکل 2: مراحل کوچک سازي
|
انتظار و برنامهريزي[1] |
گشت زدن[2] |
شناسايي آبهاي تازه[3] |
|
منظم کردن کارها: اضطراب قبل ازحرکت |
از ديده بانی کشتي هيچ خشکياي ديده نميشود |
کشتي راني بدون نقشه يا ابزار جهتيابي: از ديده بانی کشتی ديده ميشود |
طول دوره |
فوريه 1995 تا سپتامبر 1995 |
سپتامبر 1995 تا ژانويه 1999 |
ژانويه 1999 تا ژانويه 2001 |
چالشها |
•عدم اطمينان |
•نبود چشمانداز |
•ميل شديد به چشمانداز |
•ناآرامي |
•سرپيچي و فاجعه در انجام وظيفه |
•تحليلرفتگي |
|
•شُکه شدن و ناباوري |
•پخش خبرهاي بد در مورد مديريت |
•پخش خبرهاي بد در مورد تصميمگيران |
|
•سکون / حرکت |
|||
•مديريت بحران |
•تحليل رفتن مهارتها |
•تغيير برنامهها و فرايندها |
|
•ضعف سيستمي |
•تغيير مبالغهآميز نگرشها و ارتباطات |
||
اقدامات تدافعي |
•فهرست کردن مهارتهاي موجود کارکنان |
•بکاربردن سبک مديريت منضبط[4] |
•گشودن ارتباطات |
•بکار انداختن سازوکارهاي کوچکسازي |
•دنبال کردن اصول راهنما |
•جابجا کردن مديران |
|
اقدامات تثبيتي |
•اجتناب از اول بودن[5] |
•استفاده از راهبردهاي بقاء و سازگاري |
•شفاف کردن مسوؤليتها (پاسخگويي) |
•بيعيب و نقص بودن |
•کسب مهارتهاي جديد |
•فراموش کردن گذشته |
|
اقدامات پيشبرنده |
•فهرست کردن استعدادهاي بالقوه کارکنان |
•پياده کردن راهبردهاي ايجاد انگيزش |
•محک زدن و اندازهگيري پيشرفت |
•تصميمگيري براي بهبود |
•به مرحله عمل درآوردن برنامهريزي بهبود |
•اجرا کردن برنامه بهبود |
در حکومت فئودالي دومينيون[6]، کارها به تدريج از کنترل خارج شده بود.
در طول قرن گذشته، کارکنان اداري قصر هر 25 سال دوبرابر شده بودند، درحاليکه، جمعيت رعايا در کل اين 100 سال فقط دوبرابر شده بود. بنابراين نسبت کارکنان اداري به رعايا 8 برابر بيشتر از آنچه يک قرن پيش از آن بوده است، شده بود. اين روند به طور گسترده توسط وزارت سلطنتي علوم[7]مورد مطالعه قرار گرفته بود، ولي تنها اخيراً موردتوجه پادشاه قرار گرفت، زماني که دلقک دربار از طرف پادشاه براي سرگرم کردن رعايا فرستاده شد، ظاهراً دلقک دربار اشارات کنايهآميزي داشته در مورد اينکه چه مقدار از مالياتي که رعايا می پردازند صرف مخارج ساکنان قصرميشود (کساني که مدعياند کارميکنند درحالي که دستانشان هرگز کثيف نميشود)آنچه باعث تشديد مسأله شد اين بود که مطرب دربار برنامه جشن شبانه را با ترانه تازه ای که کارکنان اداري قصر را مورد سرزنش قرار ميداد، به پايان رساند. ديري نپاييد ساکنان قصر صداي رعايايي را ميشنيدند که درحالي که سخت در مزرعه کار ميکردند آن ترانه را ميخواندند.
پادشاه براي بالا نگهداشتن کارايي رعايا و پايين نگهداشتن تمايل آنها به شورش و آشوب، قول داد تا کارکنان اداري قصر را 50 درصد کاهش دهد.
رعايا نسبت به اين امر بدبين بودند و از طرفي کارکنان اداري نيز مضطرب و نگران ازدست دادن شغل خود بودند.
چندتن از دوکها[8]و دوشسهاي[9]دربار به پادشاه توصيه کردند تا از نقشهکش دربار کمک بگيرد.
درآغاز يک سفر به داخل آبهاي ناشناخته، زمان موردنياز يا مشکلاتي که پيش خواهد آمد ممکن است به آساني دستکم گرفته شود. بودجه فوريه 1995 نشانگر پايان قسمت آسان و شروعِ چالش واقعي براي کوچکسازي دولت فدرال کانادا بود که دچار تأخير طولاني شده بود.
درحاليکه تجديد نظرها در برنامه، برخي عدولها از برنامه و بررسي جايگزينها، براي شکستن قفل پولادين سکون بوروکراسي لازم بود، اجرا و تحقق برنامه در بردارنده مجموعهاي از پيچيدهترين و پايدارترين مشکلاتي بود که بخش عمومي (دولت) کانادا تا بحال با آن سروکار داشته است. بايد در ذهن داشت که چرا اين کوچکسازي به صورت يک اجبار درآمده بود. دولتمردان قاعدتاً درجهت برآوردن خواست مردم فعاليت ميکنند. مردم کانادا[10]، آشکارا، خواهان دولت کوچکتر هستند.
ما معتقديم در نظر مردم نيز، دولت کوچکتر يعني دولتي کاراتر و پاسخگوتر.
همچنين به اعتقاد ما، چه دوست داشته باشيم و چه نداشته باشيم، اين تغيير اجباري، تنها تغييرِِِِ قطعي و حتمي است، ما خواهان چنين تغييري هستيم، ولي هيچ تغييري در مقياس بزرگ، ساده نيست. اي کاش نقشهاي از يک دريانورد باتجربه داشتيم تا طبق آن حرکت ميکرديم.
[1]. Waiting and planning
[2]. Wandering
[3]. Charting New Waters
[4]. Disciplined Management style
[5]. Avoid Being First
[6]. Dominion
[7]. King's Department of Erudition
[8]. Dukes
[9]. Duchesses
[10]- اين مقاله در مورد کوچکسازي بخش عمومي در کانادا نوشته شده است.