حجم فایل : 35.48 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 53 صفحه
تعداد بازدید : 355 مرتبه
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
فروشنده ی فایل
این فایل دارای فرمت word می باشد.
موضوع: گزارش کارآموزی در واحد مهندسی خوردگی خطوط لوله و مخابرات نفت تهران
فهرست مطالب :
مقدمه
تأثیر مقاومت در شدت جریان خوردگی:
اعمال پوشش
پوششها
مقابله با خوردگی لوله عبارتند از:
۱- استفاده از پوششها
۲- حفاظت کاتدی
انواع پوششها
حفاظت کاتدی
طراحی بستر آندی
حفرههای آندی چاهی
حفرههای عمودی و افقی
اتصالات
آندهای فداشونده
پی پا
آندها:
کابل:
ذکر چند نکته در مورد خوردگی
چند نکته درباره آندهای روی و منیزیم
دستگاههای اندازهگیری
ولت مترها:
ولتمترهای با مقاومت زیاد
ولت مترهایی با مقاومت پایین
آمپرمترها
اندازه سنج مرکب:
دستگاه اندازهگیری ضریب مقاومت زمین
مقدمه:
خوردگي تأسيسات صنعتي يكي از زمينههايي است كه مورد توجه خاص دانشپژوهان قرار دارد. در گزارش حاضر سعي شده كه اطلاعاتي در مورد روشها، تجربيات دستگاهها و لوازم مورد نياز همراه با تئوريهاي اصول خوردگي چگونگي آزمايشها، اندازهگيريها، ذكر شود.
ابتدا بهتر است كه مفهوم نسبتاً صريحي از خوردگي داشته باشيم تا بتوانيم با روشي بيشتري در مرد طرق مبارزه با آن بحث نمائيم ، خوردگي تعاريف مختلفي دارد. اين تعاريف هر كدام در مواردي صحت دارند و هر كدام فقط گوشهاي از مطلب را بيان ميكند ما براي هدفي كه در پيش داريم، در مورد يك لولة مدفون شده در خاك، خوردگي را يك پديدة الكتروشيميايي تعريف كرده و وجود اكسيژن را براي ادامة خوردگي ضروري محسوب مينماييم. با قبول اين مزيت به بيان شرايطي ميپردازيم كه با واقع شدن آنها يك سل خوردگي ميتواند فعاليت داشته باشد:
1- يك كاتد و يك آند بايد وجود داشته باشد.
2- بين آند و كاتد اختلاف پتانسيل برقرار باشد.
3- يك رابط فلزي بين آند و كاتد وجود داشته باشد.
4- آند و كاتد در يك الكتروليت هادي باشند ، بدين معني كه مقداري از مولكولهاي آب به صورت يون درآمده باشد،
حال براي يك لولة مدفون شده، كاتد كه خود لوله است و آند بيشتر سيليكون آيرن (silicon Iron)استفاده ميشود. (شرط 1). براي برقراري اختلاف پتانسيل بين آند و كاتد از قوانين و يكسوكننده استفاده ميشود. (شرط 1 (شرط 2) براي رابط فلزي خود لوله به صورت رابط فلزي عمل ميكند و شرط چهارم با توجه به رطوبت خاك فراهم ميشود.
اختلاف پتانسيل موجود بين آند و كاتد باعث بوجود آمدن جريان الكتروني از طرف آند به كاتد در مدار فلزي بين آند و كاتد خواهد گرديد. در آند فلز با از دست دادن الكترون، توليد يون آهن با بار مثبت خواهد كرد كه با OHموجود در آن حوالي توليد هيدروكسيد دو ظرفيتي آهن به فرمول خواهد كرد. كه با يك مرحله اكسيد شدن به صورت زنگ آهن در خواهد آمد.
در ناحية كاتدي تعداد الكترون اضافي از طرف آند تأمين شده است، اين الكترونها با يونهاي مثبت هيدروژن محيط، توليد گاز ميكنند كه به صورت لايه در اطراف كاتد در خواهد آمد و به قشر پلاريزاسيون موسوم است، با اين تبديل هيدروژن اتمي به هيدروژن گازي مقداري يون اضافي در ناحيه كاتدي بوجود خواهد آمد كه سبب افزايش خاصيت بازي ناحية كاتدي ميشود.
چند نكته:
1- جهت جريان الكتريسيته (خلاف جهت حركت الكترونها) در مدار فلزي از كاتد به آند خواهد بود.
2- جهت جريان در داخل الكتروليت از آند به كاتد خواهد بود.
3- خوردگي فلز در آند يعني قطبي كه جريان از آن به طرف الكتروليت خارج ميشود اتفاق ميافتد.
4- فلزي كه جريان از محيط اطراف دريافت ميكند خورده نميشود.
مقدار كاهش وزن فلز با شدت جريان خوردگي متناسب خواهد بود. يك آمپر جريان مستقيم كه از فولاد به طرف خاك خارج ميشود، ميتواند سالانه حدود بيست پوند فولاد را بخورد. البته در مسائل مربوط به خوردگي خط لوله به ندرت با شدت جريانهاي بالا روبرو خواهيم شد و معمولاً شدت جريانها در حدود چند ميلي آمپر خواهند بود. ولي بايد توجه كرد كه حتي يك ميلي آمپر در طول سال اگر فقط از هفت نقطه لوله خارج شود، ميتواند باعث ايجاد هفت عدد سوراخ به قطر اينچ روي يك لولة دو اينچي با ضخامت استاندارد گردد. البته اين نكته كه تعداد نقاط خروج جريان به چند نقطه محدود نگردد، بسيار حائز اهميت است و بهتر آن است كه جريان در سطح بيشتري توزيع شود تا آنكه قدرت نفوذي آن در لوله كاهش يابد.
تأثير مقاومت در شدت جريان خوردگي:
مقاومت ظاهري مدار شامل دو قسمت خواهد بود: مقاومت اهلي اجزاء مدار و مقاومت ناشي از لاية پلاريزاسيون در كاتد. هر چه مقاومت كمتر باشد، شدت جريان بيشتر بوده و در نتيجه كاهش وزن زيادتري حاصل خواهد. مقاومت الكتروليت عبارت خواهد بود از مقاومت الكتريكي خاك يا آب كه ميتواند بشدت متغير باشد. براي يك الكتروليت با مقاومت الكتريكي معين سطح آند و كاتد فاكتور مهمي خواهد بود. هر چه اين سطح كوچكتر باشد، مقاومت زيادي در مدار ايجاد ميشود. بعضي مواقع محصولات خوردگي نيز ميتواند مقاومت قابل ملاحظهاي در مدار ايجاد كنند ولي اين مقاومت در مورد فولاد چندان نخواهد بود.
لاية پلاريزاسيون در كنترل مقدار جريان خوردگي نقش اسامي دارد به طوري كه اين لايه به صورت يك لاية عايق عمل كرده و ممكن است افت ولتاژ در اين لايه با اختلاف پتانسيل بين آند و كاتد برابر گشته و جريان خوردگي را به سمت صفر سوق دهد.
از گفتههاي بالا ميتوان به اين نكته پي برد كه اين لاية پلاريزاسيون ميتواند بخوبي از خورده شدن لوله جلوگيري نمايد اما اغلب مواردي وجود دارند كه سبب از بين رفتن اين لايه ميشوند مانند لوله اي كه در درون آب قرار داشته باشد كه در اين مورد جريان آب سبب از بين رفتن اين لاية هيدروژني ميگردد. يا ميتوانند عامل شيميايي باشد همانند حضور اكسيژن در الكتروليت كه با هيدروژن تركيب شده سبب از بين رفتن لاية پلاريزاسيون ميگردد و با همچنين در خاكهاي ميكروبي ، باكتريهاي بخصوصي ميتوانند باشند كه سبب از رفتن اين لايه گردند.
حال در اينجا سؤالي مطرح مي شود كه نقاط آندي و كاتدي در يك لولة زيرزميني چگونه بوجود ميآيند. شرايطي وجود دارد كه به تشكيل نقاط آندي و كاتدي منجر ميشوند كه با آگاهي يافتن از اين شرايط ميتوان در مرحلة طراحي و نصب اين لولهها اقداماتي را انجام داد كه منجر به خنثي كردن اين شرايط و نگهداري بيشتر لوله شود.
هر فلزي كه داخل الكتروليتي قرار دارد، پتانسيلي نسبت به آن الكتروليت پيدا خواهد كرد كه با الكترود مرجع به سادگي ميتوان اختلاف پتانسيل را مورد محاسبه قرار داد.
در عمل ما بيشتر از الكترود مرجع مس- سولفات مس استفاده ميكنيم، كه در جدول زير پتانسيل بعضي از فلزات در خاك خنثي يا آب در مقايسه با الكترود و مرجع مس- سولفات مس آورده شده كه در اين جدول از بالا به پايين بر خاصيت كاتدي فلزات افزوده ميشود.
حفاظت كاتدي:
همان طور كه قبلاً نيز ذكر شد، جريان الكتريكي كه در نواحي آندي از فلز به سمت محيط اطراف خارجي ميشوند، سبب خوردگي خواهند شد و در نقاط كاتدي كه جريان از محيط اطراف به كاتد وارد ميشوند خوردگي اتفاق نخواه افتاد، پس در حقيقت اگر جريان الكتريكي از طرف محيط به تمام سطح لوله برسد ديگر خوردگي نخواهيم داشت و بدين ترتيب كل لوله كاتدي خواهد بود. كه اين كار دقيقاً عملي است كه يك سيستم حفاظت كاتدي انجام ميدهد. يعني جريان مستقيم به تمام سطح لوله مي رسد و در اين صورت است كه تمام سطح لوله به كاتد تبديل شده و حفاظت به طور كامل انجام مي گردد.
بدين ترتيب جريان خروجي از نقاط آندي توسط جريان حفاظتي خنثي ميشوند. خروج جريان فقط از بستر آند طراحي شده اتفاق افتاده و موجبات خوردگي اين آندها فراهم خواهد شد. معمولاً سعي ميشود كه به عنوان آند از موادي استفاده شود كه طول عمر نسبتاً زيادي داشته باشند. پس نتيجه ميشود كه سيستم حفاظت كاتدي خوردگي را حذف نكرده بلكه آنرا از يك سيستم لولة مورد حفاظت به يك بستر آند طرح شده منتقل مينمايد.
در حفاظت كاتدي ميآيند يك پيل الكتروشيميايي تشكيل ميدهند بدين ترتيب كه يك فلز بسيار آندي را با لولهاي كه حفاظت آن مدنظر است در تماس الكتريكي قرار ميدهند. با اين عمل جريان از محيط اطراف به لوله مي رسد.
به طور كلي دو نوع سيستم حفاظت كاتدي داريم:
1- حفاظت كاتدي با جريان اعمالي
2- حفاظت كاتدي بدون جريان اعمالي (حفاظت با آند فداشونده).
در حفاظت با جريان اعمالي ولتاژ از يك منبع خارجي در مدار لولة تحت حفاظت و بستر آند اعمال ميگردد. كه به عنوان منبع جريان از يك مبدل يكسو كننده استفاده مي شود. (Trans Rectifier). اين دستگاه علاوه بر پايين آوردن ولتاژ جريان متناوب، عمل يكسوكنندگي را نيز انجام ميدهد.
اما در روش حفاظت با آند فداشونده از يك آند خيلي فعال استفاده ميشوند (مثل منيزيم يا روي) و آند مستقيماً و بدون هيچ ترانسي در تماس با لوله قرار ميگيرد و از لوله حفاظت مي كند.
حال اين بحث مطرح مي شود كه مقدار جريان لازم براي حفاظت لوله چقدر بايد باشد؟ روشن است كه با توجه به شرايط خاك از نظر مقاومت الكتريكي و درجة عايقي پوشش مصرفي و سطح لوله مقدار اين جريان مورد نياز متفاوت خواهد بود. لذا مقدار جريان را نمي توان براي ارزيابي اينكه سيستم تحت حفاظت كاتدي كامل قرار دارد يا نه به عنوان معيار در نظر گرفت. پس ميآيند به عنوان معيار، پتانسيل جديدي را كه لوله بعد از اعمال جريان حفاظتي بدست ميآورد، استفاده مي كند كه اين پتانسيل در مقايسه با الكترود مرجع مس- سولفات مس بايد 85/0- تا 27/1- باشد، تا لوله مورد حفاظت قرار گيرد.
2/1- <پتانسيل لوله نسبت به زمين –0/85 <
حال براي طراحي سيستم حفاظت كاتدي سؤالاتي مطرح هستند از قبيل:
-براي حفاظت چه روشي انتخاب ميشود؟ (جريان اعمالي يا بدون جريان)
- شدت جريان مورد نياز
- فاصلة بسترهاي آندي و جريان مورد نياز از آنها:
- پيشبينيهاي لازم از نظر نقاط تست (Test Point)
- نقاط ويژهاي كه بايد در طرح در نظر داشت.
براي جواب اين سئوالات بايد اطلاعات زير در دارا بود:
- آيا لوله پوشش دارد يا خير؟
- جنس فلز مورد حفاظت.
- اندازة لولة از نظر قطر و طول
- تداخل ساير تأسيسات فلزي همجوار
- نوع خاك
- وجود جريانهاي نامطلوب در محيط
همانطور كه قبلاً نيز گفته شد، پوشش روي لوله اگر مرغوب باشد و نيز به روش مناسب و طبق استاندارد بر روي لوله اعمال شده باشد، ميتواند %90 لوله را از خوردگي مصون دارد. كه اگر حال بر روي لولة پوششدار، حفاظت نيز اعمال شود سبب ميشود تا در اين حالت جريان از بستر آند به طرف محيط اطراف سرازيري گشته و از نقاط لخت لوله بدان وارد خواهد شد و به اين ترتيب جريان خوردگي كه قبلاً از نقاط لخت خارج ميشد، متوقف خواهد شد. مقداري از جرياني كه به لوله مي رسد از پوشش عبور مي كند (زيرا هيچ پوششي كاملاً عايق نيست) و مقدار اين جريان عبوري به ضريب هدايت يا مقاومت الكتريكي عايق به كار رفته بستگي خواهد داشت و به طور كلي مقدار آن نسبت به جريان دريافت شده توسط نقاط لخت ناچيز خواهد بود. براي درك بهتر در زير جدولي آورده شده كه در اين جدول جريان حفاظتي لازم براي يك لولة فولادي به قطر 36 اينچ و به طول 10 مايل در خاكي با مقاومت الكترونيكي 1000 اهم –سانتيمتر، براي شرايط مختلف پوشش آورده شده است. اين جريانها قادرند پتانسيل لوله را 3/0 ولت در جهت منفي افزايش دهند.
شدت جريان مورد نياز (A) |
مقاومت مؤثر پوشش بازاي هر فوت مربع (برحسب اهم) |
500 91/14 982/2 1491/0 0298/0 000058/0 |
خط لولة لخت 10000 50000 50000 1000000 5000000 پوشش كامل |
مشاهده ميشود كه با اعمال يك پوشش نسبتاً خوب با مقاومت 000/500 اهم شدت جريان مورد نياز حفاظت از 500 آمپر براي لولة بدن پوشش به 2982/0 آمپر كاهش مييابد.
با يك پوشش خوب ميتوان حدود 50 مايل لوله را فقط از يك ايستگاه حفاظتي كنترل نمود.
حفاظت لولهاي با قطر بيشتر بخاطر مقاومت الكتريكي كمتر آن آسانتر از حفاظت لولهاي با قطر كمتر خواهد بود.
در بعضي مواد شدت جريان زياد ميتواند باعث خسارت ديدن پوششها بشود، بدين ترتيب كه جريان زياد باعث توليد هيدروژن زياد در نقاط لخت پوشش ميشود. اين هيدروژن ميتواند فشار بيش از حدي توليد كند كه بين پوشش و لوله نفوذ كرده و باعث پوسته شدن پوشش ميگردد و در نتيجه فلز زيادي بدون پوشش در معرض محيط قرار ميگيرد. همان طور كه در قبل بيان شد، پتانسيل لوله نسبت به زمين بايد در محدودة 85/0- تا 2/1- ولت باشد كه اگر از 85/0- كمتر باشد لوله حفاظت نخواهد شد و اگر از 2/1- بيشتر باشد، سبب جدايي پوشش از روي لوله ميشود.
اين ايراد جدايي پوشش از لوله با تنظيم نامناسب جريان حفاظتي پيش ميآيد.
هر گاه سيستم حفاظت كاتدي خوب طراحي شده و به طور مناسب نگهداري شود مي تواند به طور كاملاً مؤثري از خوردگي خط لوله جلوگيري به عمل آورد. دليل اين كارايي به خصوص وقتي به وضوح قابل مشاهده است كه يك خط لولة كهنه كه با سرعت روز افزوني ايجاد نشتي مي نمايد، سيستم حفاظت كاتدي نصب گردد، ملاحظه خواهد شده كه به طور شگرفي ايجاد نشتيها متوقف ميگردند.
اما نكتهاي كه در اينجا خيلي مهم و حائز اهميت است، وجود جريانهاي سرگردان (علاوه بر جريان سيستم حفاظتي، جريانهاي مستقيم ديگري نيز در زمين موجود باشند). ميباشد كه اين نوع جريانها ميتوانند به طور قابل توجهي سبب افزايش خوردگي گردند. همچنين است براي يك سيستم حفاظت كاتدي، كه ممكن است لولة مورد نظر را به خوبي از نظر خوردگي كنترل نمايد، ولي روي ساير لولههاي زيرزميني كه تحت حفاظت نيستند، خوردگي شديدي بوجود آورد. اين نوع تأثير بيشتر در مورد سيستمهاي حفاظتي با جريان اعمالي مشاهده ميشود و در مورد آندهاي فداشونده بدليل ولتاژ كم آنها، به ندرت ممكن است اين تأثير را داشته باشند.
حال براي درك بهتر اين موضوع به ذكر مثال ميپردازيم:
نصب بستر آندي سيستم حفاظتي در نزديكي خط لولة بيگانه ميتواند بسيار مضر باشد. مثلاً يك لولة بيگانهاي را در نظر ميگيريم كه از ناحية نفوذي بستر آندي عبور مي كند و در مسير خود در فاصلة قابل توجهي از بستر آندي لولة تحت حفاظت را قطع مي نمايد. در اين حالت لولة بيگانه در منطقة نفوذي بستر آندي جريان زيادي دريافت ميكند و اين جريان را به هر حال بايد در نقطهاي به طرف زمين تخليه كند تا مدار كامل گردد. بهترين نقطه براي تخلية اين جريان از لولةبيگانه، در محل تقاطع لولة بيگانه به لولة حفاظتي است كه در اين نقطه جريان لولة بيگانه را ترك كرده و از طريق زمين به لولة مورد حفاظت رسيده و به منبع جريان كاتدي برميگردد. بدين ترتيب است كه خوردگي شديد و زودرسي در آن نقطة لولة بيگانة زياد باشد، آنوقت ايجاد اتصال بين دو لوله سبب خواهد شد كه مقدار عمدة جريان حفاظتي به لولة بيگانه برسد و مقدار كمتري از جريان به لولة اصلي برسد كه حتي نتواند آنرا حفاظت كند. در اين صورت بايد محل بستر آندي را تغيير داد.
همچنين يك مثال ديگر اينكه لولة بيگانه در نزديكي بستر آندي و به موازات لولة تحت حفاظت باشد، در اين حالت نيز لولة بيگانه جريان زيادي دريافت خواهد كرد، اين جريان در دو سوي خط لوله پيش خواهند رفت و در فاصلة دورتر جايي كه مقاومت زمين كم باشد، لوله را ترك كرده و از طريق زمين به لولة تحت حفاظت رسيده و به منبع جريان حفاظتي برميگردند تا به اين ترتيب مدار تكميل شده باشد. در اين حالت خوردگي در مناطق مختلفي كه جريان خط لوله بيگانه را ترك ميكند پيش خواهد آمد، و برخلاف حالت قبل خوردگي در نقطة تقاطع متمركز نخواهد بود. در اين مورد براي پيشگيري ميتوان دو لوله را بهم اتصال داد يا اينكه سيستم حفاظتي جداگانهاي براي لولة بيگانه در نظر گرفت.
اين دو مثال بالا براي حالتهايي بود كه لوله پوشش داشته باشد، اما اكنون حالتي را فرض ميكنيم كه لولة بيگانه، لولة بي پوششي را كه داراي حفاظت كاتدي است قطع كند. از آنجائي كه لوله پوشش دارد پس در حوالي خود يك منطقة نفوذي تشكيل ميدهد كه نتيجة آن، اين است كه زمين اطراف لوله، نسبت به زمين دورتر منفيتر است. شدت اين منطقة نفوذي به مقدار جريان كه به واحد سطح لوله ميرسد بستگي دارد و هر چه جريان بيشتر باشد، شدت اين منطقه بيشتر است. حال هر گاه لولة بيگانه كه لولة مورد حفاظت را قطع كرده، از منطقة نفوذي عبور خواهد كردو درست در اين منطقه است كه خوردگي شديدي روي آن ايجاد خواهد شد.
در منطقة نفوذي لولة بيگانه تمايل نشان ميدهد كه نسبت به زمين مجاور مثبتتر باشد و اين تمايل درست در نقطة تقاطع بيشترين است و اين اختلاف ولتاژ بين لولة بيگانه و زمين باعث ميشود لوله بيگانه جريان حفاظتي را از زمين دور دريافت كرده و در نقطة تقاطع آن جريان را به طرف لولة تحت حفاظت در خاك تخليه كند و همين جاست كه بيشترين مقدار خورگي در لولة بيگانه حاصل ميشود حال اگر برحسب تصادف لولة بيگانه از نزديكي بستر آندي هم عبور كرده باشد آنگاه دو اثر با هم جمع ميشود و خوردگي بسيار شديد و زودرسي اتفاق خواهد افتاد.
بررسي اينكه آيا اين تأثير روي لولة بيگانه وجود خواهد داشت يا نه، به اين ترتيب است كه پتانسيل لولة بيگانه را نقطه به نقطه نسبت به خاك اندازهگيري مينمايند. پتانسيل هاي لولة بيگانه نسبت به زمين كه از منطقة نفوذي لوله تحت حفاظت عبور ميكند مقادير بدست آمده از اين اندازهگيري ، مشابه منحني نشان داده شده خواهد شد. مشاهده ميشود كه يك چاه پتانسيلي در منطقة تقاطع بوجود آمده است و در اين منطقه خورگي لولة بيگانه مورد انتظار است.
براي رفع اين مشكل مواردي است كه عمل ميشود مانند: پوشش دادن لولة عاري از پوشش تحت حفاظت، پوشش دادن لولة بيگانه به شرطي كه لولة بيگانه داراي پوشش كاملي باشد تا تخلية جريان و در نتيجه خوردگي، در آن بوجود نيايد.
ايجاد اتصال بين لولة بيگانه و لولة تحت حفاظت ميتواند راه حل مناسبي باشد. پس ميتوان نتيجه گرفت كه اطلاعات كافي از منطقهاي كه حفاظت لوله زير زميني در آن مد نظر است، از نظر وجود ساير تأسيسات زيرزميني و ساير سيستمهاي حفاظت كاتدي براي طراحي يك سيستم مناسب ضروري است. با توجه به مطالب قبل كه اصول حفاظت كاتدي مطرح شد ، حال به اين نكته ميپردازيم كه براي ايجاد يك ايستگاه حفاظت ، چه نكاتي را بايد در نظر بگيريم و به چه موادي نياز داريم.
فرض ميكنيم كه يك خط لولة پوششدار، آماده شده و آنرا در بستر زمين قرار ميدهيم، همان طور كه گفته شد براي حفاظت آن ما به حفرههاي آندي ، جريان برق مستقيم نيازمنديم تا بتوانيم لوله را مورد حفاظت قرار دهيم.
پس اولين نكته را كه بايد در طراحي ايستگاه در نظر بگيريم. دسترسي آسان به برق است، پس بايد نقطهاي را براي طراحي ايستگاه در نظر بگيريم كه كمترين فاصله را تا كابل برق سراسري داشته باشد. سپس چون كابل برق سراسري ولتاژ بالايي دارد و همچنين برق متناوب است با استفاده از دستگاههاي به نام Trans Rectifierهم ولتاژ برق را كاهش ميدهند و هم برق را يكسو مي كنند تا جريان D.C.بدست آيد. كه اين مبدلهاي يكسو كننده انواع مختلفي دارند، كه از آنها مبدل يكسو كنندههاي تك فاز و سه فاز متداول ميباشند. كه اين مبدل- يكسو كننده ها با سه نوع محفظه ساخته ميشوند:
1- نوع هوايي، با هوا خنك ميشوند و در بسياري از مسيرهاي خطوط لوله قابل استفاده ميباشند.
2- نوع معلق در روغن، در نواحي كه محيط خورنده ميباشد مانند سواحل دريا، نواحي صنعتي غيره مورد استفاده قرار ميگيرند.
3- نوع روغني ضد انفجار و آتش، اين نوع مبدلها در محفظههاي ضد انفجار و آتش قرار دارند و در مكانهايي كه خطر انفجار و آتشسوزي وجود دارد، مورد استفاده قرار ميگيرند.
ولتاژ خروجي اين مبدل- يكسوكنندهها بايد بيشتر از حداقل طراحي باشد. اين افزايش به اين دليل است كه مقاومت بستر آندي در اثر گذشت زمان و فرسوده شدن افزايش مييابد. اگر ولتاژ خروجي 15 تا 25 درصد بيشتر از مقدار طراحي شده انتخاب گردد، به سادگي قادر به تأمين شدت جريان مورد نياز براي زمان طولاني خواهد بود.
مبدل يكسوكنندهها را مي توان به حالتهاي گوناگون در محل نصب كرد كه بستگي به فضاي محيط كار، محدوديت و استانداردهاي محلي و غيره دارد. كه نمونههايي از نصب مبدل- يكسوكننده در شكلهاي 7 و 8 نشان داده شده است.