توضیحات :
پروژه عکاسی تبلیغاتی
این فایل با فرمت WORD می باشد.
فهرست مطالب
تاريخچه
فصل اول: مباني در عكاسي 1
رنگ 2
رنگ چنانچه هست و آنچنان كه ما ميبينيم 2
درجه حرارت رنگ 3
نور سفيد و رنگها 4
هنر ديدن 5
عناصر گرافيكي تصوير 6
كادر هنري 6
نقطه ديد 7
خط 8
خطوط و ريتم 8
سايه و روشن 9
سايهها 10
ضدنور 10
بافت 11
تن 11
شكل و طرح 12
كمپوزيسيون تصوير 13
عدم تقارن 14
احساس عمق و بعد 14
همآهنگي 15
نظم و ترتيب يا آشفتگي؟ 15
فصلدوم: ابزار و تكنيك 16
اساس عكاسي رنگ 17
عكاسي سه رنگ 20
وسايل نورپردازي 20
فلاش الكترونيك 21
انواع فلاشهايالكترونيك 21
محاسبة نور 22
كلكهاي عكاسي 22
كاربرد عكس 24
«عكس موفق» و «عكس خوب» 25
فصل سوم: موضوع عكاسي 27
بينش و عكسبرداري 28
نكاتي دربارة سوژههاي فتوژنيك 28
سوژة فتوژنيك و ويژگيهاي آن 28
فنون و شيوههاي فتوژيك 29
نكاتي دربارة سوژههاي فتوژنيك 30
فنون و شيوههاي غيرفتوژيك 31
سياه و سفيد گرافيك 32
مركز توجه 33
تغيير شكل: بدنمايي و كج شكلي 33
عكسهاي گروهي 34
تصاوير كار 34
تصاوير حيوانات 34
تصاوير ورزشي 35
حركت 37
مردم 37
عكسهاي شبانه 38
در داخل خانه 39
فصل چهارم: نقد 40
تعريف نقد 41
انواع نقد 42
روابط منتقد و هنرمند 43
تعريف توصيف 44
توصيف فرم 45
اهميت توصيف براي خواننده 45
تفسير عكس 46
تعريف تفسير 47
نظريةزيبايي شناسي 48
نوشتن دربارة عكس 49
مشاهدة اثر و يادداشتبرداري 50
سخنگفتن دربارة عكس 51
فصل پنجم: عكاسي و تبليغات
تعريف تبليغ 52
نظام تبليغ 53
تبليغ در مقايسه با منابع اطلاعاتي و انتشاراتي 53
تبليغ در مقايسه با بخش خدمات 53
اصول كار تبليغ 54
مشكليابي و مشكلگشايي 54
ترويج خوداتكايي 54
فراگيري زبان تبليغات 55
توجه آرمانهاي اسلامي و فرهنگ ملي 55
در نظر گرفتن امكانات ملي 55
همبستگي با نهادهاي مردمي 55
پرهيز از روزمرگي و قالبهاي كليشهاي 56
آموزش مداوم عناصر تبليغي 56
فلسفة وجودي نظام تبليغ 56
مقصود از «روانشناسي تبليغات» چيست؟ 58
دير باوران 59
روشهاي تبليغاتي 59
روش نفي و اثبات 59
روش شرطي 60
روش طرح ناگهاني 61
روش استدلال 62
شبه استدلال 62
عرصههاي كاربر و روشهاي تبليغاتي 63
تبليغات سياسي 63
تبليغات فرهنگي 63
تبليغات تجاري 64
هدف تبليغ 64
رابطه مبلغ و تبليغ 65
ارتباطات 66
روشهاي ابلاغ 67
تبليغ رخ به رخ (انفرادي) 68
تبليغ گروهي 69
تبليغ طريقهاي 69
تبليغ نتيجهاي 69
تبليغ انبوهي 70
الهام از قرآن 70
تاريخچه
سالهاي سال پيش، حتي قبل از اينكه عكاسي اختراع و تصوير ثبت شود، اساس آن يعني جعبة تاريك وجود داشت و مورد استفاده قرار ميگرفت: اين وسيلة ساده را ابنهيثم دانشمند مسلمان در قرن پنجم هجري/يازدهم ميلادي براي مشاهدة كسوف به كار برده بود و نقاشان ايتاليايي از قرن شانزدهم ميلادي آن را براي طراحي دقيق منظرهها و ملاحظة دورنمايي صحيح به كار ميبردند.
سياهشدن املاح نقره در اثر تابش نور نيز از طرف برخي از دانشمندان، از جمله شولتسر آلماني از سال 1727 مورد مطالعه قرار گرفته بود. در سال 1802 وج وود انگليسي بر روي سطحهاي حساس شده با نيترات نقره نقشهاي شفافي به دست آورد. اين سال در تاريخ عكاسي اهميت زيادي دارد. اما در حقيقت شناسايي اين اعمال جدا از هم، به معناي كامل كلمه، اختراع عكاسي را تشكيل نميداد.
بالاخره بين سالهاي 1822، 1826 يك مخترع فرانسوي به نام نيسفورنييپس براي اولين بار، توانست تصوير پديد آمده در جعبة تاريك را ضبط و ثبت كند و تا حدي به آن ثبات ببخشد. وي دانشمند بزرگي بود، اما براي عملي ساختن و توسعه بخشيدن به اختراع خود به همكار ثروتمندي نياز داشت. تا اينكه در سال 1829 با يك فرانسوي ديگر، كه نقاشي مرفه بود و ضمناً تجربههاي با ارزشي در زمينة عدسيها و جعبة تاريك داشت شريك شد و هر دو در راه كشف ثبت تصوير روي صفحةهاي مسي نقره اندود («لوحه سيمين») قدم برداشتند.
آن روزها اختراع جديد هنور اسمي نداشت. بعد از مرگ نييپس (1833)، شريكش اين شيوه را دگرئوتيپي و تصاوير آن را داگرئوتيپ ناميد، زيرا اسم خودش لوييداگر بود. سالها بود، واژة فتوگرافي مركب از دو كلمة يوناني فتوس (photos) به معني نوروگرافس (graphos) به معناي نوشتن جاي نام قبلي را گرفت.
در سال 1835 شيميدان انگليس تالبوت توانست روي كاغذهاي شفاف نگاتيوهاي بهتري به دست آورد. بالاخره در سال 1874، يك شركت انگليسي اولين شيشههاي خشك عكاسي را به بازار عرضه كرد و عكاسي جنبه عملي به خود گرفت. اما حمل و نقل مقدار زيادي شيشه، از لحاظ سنگيني و شكنندگي، هنوز دايرة عمل را محدود ميكرد، تا اينكه چندي بعد فيلم جاي شيشه را گرفت و عكاسي آماتوري رواج قابل ملاحظهاي يافت.
نتيجهگيري:
رقابت روزافزون جهاني در رابطه با توليد و فروش كالا، وارد دوران سخت و دشواري شده است، اقتصاد امروز ايران نيز درگير مشكلات مشابه جهان گرديده و براي موفقيت و پيروزي در رقابت جهاني بايد در سطح بينالمللي هنر عكاسي صنعتي و تبليغاتي را ارتقاء داد.
در يك عكس تبليغاتي استفاده از حالتهاي جديد و عناصر تزئيني در تصاوير باعث جذب نگاه بيننده ميشود. عكاس بايد در نظر داشته باشد كه:
نگاه جديد به موضوع، استفاده نكردن از حالتهاي تكراري و كشف حالتهاي جذاب، شفافيت عكس، هماهنگي موضوعات و رنگهاي آنها با يكديگر و چيدمان عناصر در كنار هم به نحو مطلوب به موفقيت عكس كمك ميكند و البته نبايد استفاده از عناصر اضافه باعث گمراهي بيننده شود.
تطابق موضوع با عناصر ديگر مثلاً استفاده از يك پر در كنار يك حوله به لطافت آن تاكيد ميكند و بيننده را به نرمي و لطافت محصول آگاه ميكند.
تركيببندي محصولات مثلاُ يك ست از سوي لوازم آرايش نبايد شلوغ و سردرگم كننده باشد بلكه در عين حال كه بايد نظم داشته باشند سادگي در عكس حفظ شود البته گلچين كردن يك سري از محصولات آن هم كفايت ميكند و چيدن همه محصولات نيازي نيست. در عكاسي مثلاً از مواد غذايي ميتوان از مواد به كار رفته در آن هم به صورت عناصر تزئيني در اطراف كالا استفاده كرد، هم براي تاكيد به تازگي، به طوري كه بيننده متقاعد شود كه نوع محصولات به كار رفته در آنها تازه و با كيفيت عالي تهيه شده است استفاده كرد.
به كار بردن عناصر بصري در تصاوير به تقويت پيام كمك ميكند و جذابيت كار را بالا ميبرد.
سايه و روشن در عكس عامل مهمي در برجسته بودن تصوير و نماياندن آن ميشود در حالي كه سايههاي يكدست از كيفيت كار ميكاهد.
چيدن عناصر كوچك و بزرگ در تصوير نمونه خوبي از تركيببندي است. كه عناصر كوچكتر باعث نمايانده شدن عناصر بزرگتر تصوير مي شوند و البته بايد توجه داشت كه قصد مطرح شدن آن عنصر بزرگ است.
استفاده از زمينه هماهنگ با موضوع اهميت دارد.
و در نهايت يك عكاس تبليغاتي بايد قبل از هر چيز آگاهي خود را از آن محصول بالا برد. و محصول خود را به خوبي بشناسد تا بتواند از آگاهيهاي خود در تركيببندي استفاده كند.
پروژه عکاسی تبلیغاتی