مقدمه

 

کارورزی ...

 

شروع شد ، واسه ما دورو بره 100 چوب آب خورد .  میگن واسه اینه که بتونی کار یاد بگیری یا اینکه با محیط کار و کارهایی که باید در آینده انجام بدی آشنا بشی . کار مفت ولی سرشار از تعلیمات و تجربیات مفید . ( حتما )

 

خدا نصیب گرگ بیابون نکنه ،  بیگاری بدون دستمزد .... چه روزایی که باید به دیگرون آموزش بدیم  بجای اینکه علمی بیفزونیم . انشاء الله که مفیده . البته واسه ما که یه عمر تو دانشگاه آزاد خوردیم و خوابیدیم (؟!.) اصلا کار سختی نیست ، صبح کله سحر ساعت 11 از خواب ناز بیدار می شی و می ری سر کار ، درست عین مامان و بابا ... ازون ور ساعته ، اصلا به ساعت نمی رسه یه اعلام حضور و بعد هم دیگه می یای خونه ... ما که این طوری نبودیم .

 

ولی یه دوسه روزی رو که با استاد هماهنگ کردی تو مکان کارورزی هستی و مثل... سخت کار می کنی...  البته روزهای خوب هم داره مثلا یه خانم میاد که بهش آموزش بدی یا سیستم اونو عیب یابی کنی ، واقعا چه عرقی میریزی... کارورزی چه دوران خوبیه ... شب آخر هم که باید تا صبح گزارش کارهای و مسئولیت های خطیر رو بنویسی ... این یکی خیلی سخته.

 

عوض فردا صبح دیگه لازم نیست کله سحر از خواب که جدیدا یکمی نازتر شده بیدار شی !.

 

 

 

فصل اول:معرفي محل كارورزی

 

شركت رنگین کمانسيستم درگز  مركب از يك شركت كامپيوتري وIsp خط E1اين شهرستان مي باشد.اين شركت خصوصي بوده و وابسته به هيچ سازمان ديگري نمي باشد كه مدير عامل وصاحب آن جناب آقاي مهندس  عرب خدری مي باشد.عموم كارهايي كه در اين شركت صورت مي گيرد بطور كلي كارهاي كامپوتري من جمله طراحي ، آموزش، فروش وتعميركامپيوتروكليه كارهاي كامپيوتري ديگر ميباشد.علاوه براين داراي كافي نت وگيم نت نيز مي باشد. اين شركت مركزIspخط E1شهرستان درگز نيز مي باشد كه شهرستان را تحت پوشش خود دارد.سرعت اين خطKb  128 مي باشدكه پرسرعت ترين خط ديتا درگز مي باشد. به عنوان اولين شهرستان غير مركزي ايران مي باشد كه اينترانت تبيان درآن افتتحاح شده است. مسلما فروش اكانت و مابقي مسائل مربوطه نيز دراين شركت به طبع Ispبودنش نيز صورت مي گيرد.از ديگر كارهاي متفرقه شركت ايجاد شبكات اداري ،ارائه خدمات من جمله بانك cdوطراحي صفحات web،طراحي هاي گرافيكي ،متني و... نيز مي باشد.

 

 

 

فصل دوم :گزارشات هفتگی

 

هفته اول

 

اين هفته آغاز دوره كارورزي در مورخ3 /5 / 85  بود . در اولين روز كارورزي طي جلسه اي با مديريت شركت آقاي عرب خدری مقرر شد صبح ها از ساعت 9 الي 13 و عصرها ز ساعت 18 الي 21 در شركت حاضر شوم . به علت این که من قبلا در این شرکت در دوره های خاصی کار کرده بودم نیازی به معارفه یا تعیین موقعیت وجایگاه ونوع مسئولیت نبود. البته این هفته مصادف بود با مرخصی آقای حقی مسئول کارهای سخت افزاری یعنی همه کاره شرکت در نبود آقای  عرب خدری .. این هفته و در شب اول من در نبود آقای حقی یک سیستم اسمبل کردم یه سیستم پنتیوم 5 .. کمی سخت بود ولی بدلیل تجربه ای کم و بیش تونستم بخوبی از عهده کارها بربیام. البته این کارو از ساعت 8 تا 11 شب انجام دادم که یه رکورد خوب واسه شروع بود.بعد از اون شب اعتماد به نفسم بیشتر شد دیگه با خیال راحت و مطمئن می تونستم سیستم های بعدی رو اسمبل کنم.. روزهای بعدی هم زیاد کار نبود وفقط باید نظافت و مراقبت از محیط شرکت رو انجام می دادم .

 

 

 

هفته دوم

 

این هفته بر عکس هفته قبل خیلی خوب نبود چون آقای حقی اومده بود و در واقع یه آقا بالاسر این کارو نکن اون کارو بکن هی چرا بیکار نشستی و .. درست بلایی که هفته اول باید سر همه بیاد سر ما هفته دوم اومد البته من و آقای حقی با هم دوستیم و اون از این موقعیت واسه حال گیری استفاده میکرد. خلاصه کارهای سخت که میگن رو دوش ما بود البته از لحاظ یادگیری هفته خوبی بود چون خیلی چیزها از آقای حقی یاد گرفتم .. اون سیستم مشکل دارو بررسی میکرد و بعد بصورت اصولی و آموزشی واسه من مشکل سیستم رو حل میکرد بعضی وقتهاهم من مشکل سیستم هارو رفع میکردم البته همه این کارها رو با نظارت اون انجام میدادم و از تجربه اون هم استفاده میکردم خلاصه واسه شروع به طور کامل آموزش اسمبل کردن اصولی و رعایت نکات کوچک اما فاجعه آمیز بررسی ریسک ها و مواجه شدن با ابهامات رو کارکردیم البته همه این کارها در قالب انجام کارهای روزانه انجام میشد. خلاصه چون شده بودیم دونفر کمی سرمون خلوت شده بود واسه همین میتونستیم هر کاری هم از بررسی مشکلات سیستم ها و تحویل سیستم های جدید رو سریعتر انجام بدیم.

 

 

 

هفته سوم

 

هفته بدی نبود ویندوز تمام سیستمهای کافی نت عوض شد و اطلاعات اضافی از روی سیستمهای حذف شد کار آموزشی خوبی بود چون هشت تاسیستم با قطعات سخت افزاری مختلف و در واقع کار با setupهای مختلف باعث شد نکات جدیدی یاد بگیرم درکنار اینکارهاتونستم شبکه کردن رو تقریبا کامل یاد بگیرم این شامل نصب کارتهای شبکه ، وارد کردن ipهاو تست اتصال ، نصب  Easy cafeوراه اندازی آن بر روی سیستم های کافی نت،کار سختی نبودالبته همه این کاره در کنار کارهای روزانه از جمله اسمبل کردن سیستم های جدید ، نصب ویندوز و نظافت بود. تو این هفته چند تا چک نقد کردیم که اصلا جزو وظایفم نبود ولی به دستور مسئول امور مالی شرکت انجام دادم.

 

 

 

هفته جهارم

 

ديگر روان شده بودم و تمامي كارها را بدون مشكل انجام ميدادم و ديگر ترس هم نداشتم . در غياب آقاي حقي  خانم رمضان نژاد (منشي و حسابدار شركت) كارهاي روزانه ام را برايم شرح ميداد كه كدام سيستم ها نياز به تعويض ويندوز دارد چه سيستمي با كدام مشخصات و با كدام كيس بايد بسته شود ومن بعد از يادداشت كردن دست به كار مي شدم و درپايان آنها را به خانم رمضان نژاد تحويل ميدادم . در ضمن یه نفر دیگه هم به جمع ما اضافه شده بود یه کارآموز جدید البته این کارآموز نسبت به من وآقای حقی خیلی سطحش پایین بود ولی کنجکاوی و سوال کردن از خصوصیات مثبت این کار آموز بود کمی راحت شده بودم حداقلش از نظافت و دستورات آقای حقی کم شده بودم البته یه مسئولیت دیگه رو دوشم اضافه شده بود من باید همه اون چیزایی که یاد گرفته بودم و یاد داشتم رو به این کارآموز یاد بدم البته این کارآموز قدرت یادگیریش خیلی بالا بود و این باز خودش خیلی خوب بود ما یه تیم کامل شده بودیم .. یه اتفاق مهم تو این هفته این بود که ما باید یه کیس دولتی که محتویاتش یه سیستم پنتیوم 2 بود روبه یه سیستم پنتیوم تری تبدیل میکردیم البته این کیس خیلی کوچک بود و هیچ مادربوردی توش جانمیگرفت وباید تغییرات کلی تو بدنه انجام میشد که چون بدنه این کیس پر بود از برچسب های سازمانی و بعد از کلی اره کاری تونستیم مادربورد مناسب رو قرار بدیم.

 

علاوه بر این تو این هفته چند تا مونیتور مشکل دار رو بررسی کردیم و اونایی که لازم بود واسه گارانتی ارسال کردیم.

 

 

 

هفته پنجم

 

این هفته دوباره آقای حقی مرخصی بود و من دست تنها ، سرم خیلی شلوغ بود کلی سیستم واسه نصب ویندوز ، سه یا چهارتا هارد واسه رفع مشکلات و یا فرستادن واسه گارانتی و مهمتر از همه دو سیستم جدید که باید اسمبل میشدن در ضمن سیستم خودم هم ویروسی شده بود و نزدیک بود تمام اطلاعات من از بین بره اونقدر سرم شلوغ شده بود که یکی تونست از اتاق سخت افزار یه  cpu 1700 celeronبرداره البته فهمیدم کی بود ولی نتونستم ثابت کنم و ازش پس بگیرم خلاصه 40000هزار تومان رفت تو پاچم اینم شد ضمینه یه دردسر دیگه، تموم هفته تو خماری اون 40000 هزار بودم البته قرار شد که از پروژه ای که واسه اونا می نویسم کم کنن.

 

اینم یه تجربه بود که البته خیلی گرون تموم شد . بالاخره با کلی دردسر تونستم همه چیرو جمع جور کنم و به کارهای محوله برسم و در ضمن حواسم رو کافی نت هم باشه. 

شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.