حجم فایل : 109.87 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : WORD
تعداد صفحات : 136 صفحه
تعداد بازدید : 292 مرتبه
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
فروشنده ی فایل
دانلود پروژه چیستی در نقاشی
دانلود مقاله چیستی در نقاشی
فهرست مطالب
مقدمه
بخش اول : تقدس
فصل 1 : تعريف تقدس و روحانيت در هنر
فصل 2: تقدس در هنر
بخش دوم : تقدس هنر
فصل 1: تعریف هنر
فصل 2 : انسان و بيان احساسات مقدس در هنر
فصل 3: شناخت معنوي هنر
فصل 4: تبار شناسي هنر مقدس
فصل 5: دين و هنر معنوي
فصل 6: نمونه اي از سبك شناختي
بخش سوم : تقدس در نقاشي
فصل 1: تقدس نقاشي
فصل 2: معناي تقدس در نقاشي و چند نمونه آمار
فصل 3: تقدس رنگ در نقاشي
بخش چهارم: الحاقات
- نتیجه گیری
- فهرست منابع و ماخذ
- فهرست تصاویر
- منابع اینترنتی
- واژگان فارسی
- واژگان لاتین
- گزارش کار عملی
مقدمه
تلقي ما از « واقعيت » آن چيزي است كه در اطرفمان مي گذرد بي آنكه ما بعنوان نيروئي كارساز در شكل دادن آن مشاركت كنيم مثلا گردش زمين به دور خورشيد از ديدگاه ما واقعيتي مسلم و بديعي است چرا كه بوسيله اراده طبيعت صورت مي گيرد .
« نيروي استقلال آدمي در مواجهه با « واقعيت » اغلب مقهور روابط زنجيره اي علت و معلولي
مي شود و در نهايت راهي جز قبول آن به عنوان « واقعيت » اول (First Real) يا « بازتاب فيزيكي » هستي ندارد . اما اين يك روي سكه است .آدمي آميخته از دو جهان عظيم و پرانرژي است
« واقعيت » به ما مي گويد كه زمين به دور خويش وبه دور خورشيد ميگردد اما « واقعيت برتر» اين پديده را به مثابه يك سوال هستي شناسانه فلسفي مطرح مي كند .
«آدمي موجود غريبي است كه هر اينه در وجود خود مداقه كندبيشتر به اين نكته پي مي برد كه « نشاني از خداوند را بر دوش مي كشد » در طول تاريخ از ظهور بشرتاكنون همواره ميلي براي كاوش رازهاي جهان با انسان همراه بوده است و در اين راه آنچه به آدمي نيرو مي داده تاسير تكامل عقلاني خويش را بپيمايد اعتماد قلبي او به امكان وجود جهاني آرماني و مطلوب و لو در ذهنش بوده است .
تمامي سعي بشر براي ارتقاء وضعيت نابسامان خود در مقابل اضمحلال (آنتروپي) طبيعي موقعيتش در جهان توسل به قدرت پيچيده و عظيمي است كه در هر لحظه به دنبال رهيافت تازه اي براي كسب ايده آل ترين شرايط جهت تثبيت « هستي » او در جهان بوده است . اين هستي شامل همه نيازهاي بيولوژيكي و غير آن نظير وسوسه « كشف جهان ديگر » يا « پرسشهايي درباره ماهيت روح» نيز مي شود .
اين نياز كه جزء ذات آدمي است در فلسفه خلقت آدم بينهايت عميق و دقيق تشريح شده و اين آدمي كه همه چيز داشته ، اشباع شده هيچ نيازي ودردي را احساس نمي كرد و همه لذتها و همه نعمتها در دسترسش بوده ، گفتند از آن ميوه نخور اما به فريب شيطان تحريف شد و رفت و آن ميوه را خورد و اولين انعكاسي كه در او پيدا شده كاملا معلوم است كه ان درخت چيست و بيخود مفسرين اسرائيلي و اسلامي مي كوشند كه نوع آن را تعيين كنند كه انگور بوده يا گندم بوده يا چيزي ديگر . اين معلوم است كه در قرآن مي گويد بعد از آن كه ميوه را خورد خدا به سراغشان آمد ديد نيستند صدايشان زد ديد نمي ايند ، گفتند ما از عرياني خود شرم داريم . خدا فهميد از ان درخت خورده اند يعني قبلا عرياني خودشان را زشتي خودشان را ، وقاحت خودشان را ، وضع خودشان را كه چگونه هستند ، حس نمي كردند . وبراي همين خوشبخت بودند و براي همين توي بهشت بودند . اين ميوه ، راست و صريح در تواره ميوه بينايي و ميوه اگاهي اعلام شده است و به همين صراحت هم در قرآن است و كاملا از متن هم پيدا است كه اين ميوه ممنوع تا از حلقوم اين آدم فرورفت بهشت در چشمش و در احساسش جهان خاكي پراز رنج ، صغير و كم و كمتر از انسان و كمتر از نياز انسان شد . اين معني سقوط و هبوط است ، بهشت عدن در روي زمين بوده است و همين زمين است و مي بينيم الان و هميشه مي بينيم كه انسانها به ميزاني كه از آن ميوه (آگاهي ) بيشتر خورده اند خود را در زمين در تنگناي بيشتر و با احساس كمبود بيشتر و به رنج بيشتر زيستن را و زندگي را حس مي كنند و به ميزاني كه كمتر خورده اند آرامش را بيشتر دارند و از لذتها بيشتر لذت مي برند واشباع مي شوند و نيازهايشان زود با قرعه كشي بانك عمران رفع
مي شود . آن نياز بوده است كه اگر « همه » بودن وهمه « وجود » در اختيار گرسنگي و عطش اين روح قرار بگيرد باز احساس گرسنگي مي كند يكي از اقوام ما مريض شده بود مي گفت كه من نشست كردم . گفتم چرا ؟ شش ماه استخدام شده بود و حقوقش ماهي 178 تومان يكجا آمده بود و همسايه ها اقوام ، او را چشم كرده بودند وكسي كه اين احساس را دارد چقدر دنيا را پر مي بيند و تا چه حد همه نيازهايش بر آورد ه است واين است كه مي گويند در بهشت با يك صلوات هر چه را بخواهد در دست او قرار مي گيرد . و از اين سادهتر مي شود . و حرف ازاين راست تر هست . حالا اين ادمي كه اين ميوه را خورد و اين ميوه يكبار خورده نشد و انسان همواره در حال خوردن آن ميوه مي باشد .چرا ممنوع ؟ زيرا از آن راحتي و اشباع و آسودگي و رفاه و خوشي آدم مي افتد و بعد در دنيا كمبود احساس مي كند . و ديوارهاي هستي را برروي روحش تنگ حس مي كند ورنج مي برد . و جهان و اين ماده به مقداري ندارد كه اورا براي هميشه راضي نگهدارد .