ads ads
ورود کاربران

نام کاربری :

رمز عبور :

مرا به خاطر بسپار
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین

وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
    8 نفر
اعضا :
    0 نفر
مجموع :
    8 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
    479
تعداد کل بازدید ها :
    24899514
گزارشات سایت

فايل هاي رايگان:
    105 فايل
فایل های غیر رایگان :
    4,490 فايل
فایل های ويژه:
    220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
    0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
    2,244 كاربر
قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت
screenshot
دسته بندي : پروژه و مقاله
حجم فایل : 99.24 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 29 صفحه
تعداد بازدید : 187 مرتبه


قیمت: 1,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
امتیاز : 0

فروشنده ی فایل

NEGAR20
سایر فایل ها
توضیحات :

به نام خدا

موضوع : قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت

این مقاله با فرمت wordو آماده پرینت می باشد

 

فهرست:
 
مقدمه
 
کارکردها
 
کارکردها
 
زمینه فرهنگی قاطعیت
 
زمان قاطعیت
 
هدفهای اجتماعی
 
هدفهای کارکنان
 
مقدمه
 
در گذشته خیلی از کارکنان آموخته اند که اگر بخواهند حرفشان رابزنند از ترقی و اضافه حقوق خبری نخواهدبود و ممکن است کار خود را نیز از دستبدهند. اما روز به روز پیشرفتهایی برای ایجادجامعه ای مبتنی بر ارزشهای قاطعیت، حاصل شده است. افراد نسبت به گذشتــــه راحتتر نظر خودرا بیان می کنند. روابط میان افراد به برابری طرفین توجه دارد هرچند رفتار بعضیاز مدیران به گــونه ای است که اگر در عصر قبلی زندگی می کردند، خوشحالتر بودند. اما به دلایل متعدد، محل کار تا حد زیادی انسانی تر شده است و کارکنان ابراز عقیدهمی کنند و به رغم مخالفت رئیس، دیـــدگاههای خود را بازگو می کنند. قاطعیت برایهمـه افراد در سازمان می تواند سودمند باشد و نتایج سودمندی فراهم کند به نحوی کهمدیر قاطع رابطه بهتری با زیردستان و برخورد موثرتری با مافوق خود دارد. رفتار قاطعاغلب بارفتار پرخاشگرانهاشتباه می شود. ازجملهتمایزات اساسی میان مدیران قاطع و مدیران پرخاشگر این واقعیت است که مدیر قاطع مورداحترام دیگران است، همان گونه که برای خود ارزش و احترام قایل می شود، به دیگراننیز احترام می گذارد. چنین مدیری به جای آنکه دیگران را مجبور به تبعیت از خواستههای خود کند با آنهــــا مشورت می کند. درحالی که مدیران پرخاشگر به تابعیت محضزیردستان عادت کرده اند نه مشارکتشان.
 
 
 
تعریف قاطعیت
 
قاطعیت یکی از جنبه های قابل اصلاحارتباطمیان افراد است. این مهارت می تواند افراد را در برخورد با همکارانمافوق و زیردست بسیار یاری دهد. به اعتقادلازاروس قاطعیت دارای چهار مؤلفه است.
 
اول،رد تقاضا
 
دوم،جلب محبت دیگران و مطرح کردن درخواستهای خود،
 
سوم،ابراز احساسات مثبت و منفی
 
چهارم،شروع، ادامه و خاتمه گفتگوها.
 
به اعتقاد کیت دیویس قاطعیت فرایند بیان احساسات، درخواست تغییرات، دادن ودریافت کردن بازخـــور صادقانه است. لنج و جاکوبسکی معتقدند قاطعیت عبارت استاز گرفتن حق خود و ابراز افکار، احساسات و اعتقادات خویش به نحوی مناسب، مستقیم وصادقانه به صورتی که حقوق دیگران زیرپا گذاشته نشود . قاطعیت با درک و پذیرش اینکههر فردی حق انتخاب و کنترل زندگی خود را دارد آغاز می شود. قاطعیت به معنایبهره کشی از دیگران نیست، بلکه به معنای محافظت از خود و منابع خود است .هر تعریفیکه از قاطعیت موردقبول قرار گیرد باید در آن بر رعایت و احترام به حقوق خود ودیگران تاکید و بین گرفتن حقوق خود و پایمال کردن حقوق دیگران تمایز قایل شد.
 
کارکردها
 
مهارت قاطعیت به فراخور موقعیتچند هدف را برآورده می سازد. به طور کلی استفاده ماهرانه از قاطعیت به فرد کمک میکند که:
 
جلو پایمال شدن حقوق خود را بگیرد
تقاضاهای نامعقول دیگران را رد کند
بتواند از دیگران درخواستهای معقولی داشته باشد
با مخالفتهای نامعقول دیگران، برخورد درست و موثری بکند.
حقوق دیگران را به رسمیت بشناسد
رفتار دیگران در برابر خود را تغییر دهد
از رفتارهای پرخاشگرانه غیرضروری خودداری کند
در هر موردی موضع خود را با اعتماد به نفس و آزادانه مطرح سازد.
زمینه فرهنگی قاطعیت
 
زمینه فرهنگی بر قاطعیت تاثیر می گذارد. به طورمثال، فرهنگهایی کهاعتقادات مذهبیشدیدی دارند، گاهی قاطعیت رابه عنوان یک روش معتبر رد می کنند، و فروتنی، تقدیرگرایی، عدم صراحت، رعایت شعائرو... را رواج می دهند. آموزش قاطعیت برای این افراد، بی معنا و مشکل آفرین است. همچنین در برخی از فرهنگها احترام و اطاعت از بزرگسالان واجب است و هرگونه قاطعیتکوچکتـــــرها را در برابر بزرگسالان تقبیح می کنند. برخی از فرهنگها قاطعیت رارفتاری »مردانه« دانسته و از زنان انتظار تسلیم و خدمتگذاری دارند.
 
طبقه بندی رفتار افراد
 
به طور کلی میتوان افراد (رفتار افراد) را به سه دسته کلی تقسیم کرد.
 
دسته اول:افراد به تحقیر دیگران می پردازند، حقوق دیگران را نادیده میگیرند، دیگران را می رنجانند و فقط به اهداف خود توجه دارند، این افراد را افرادپرخاشگر می نامند. پرخاشگری ممکن است هدفهای فرد را برآورده سازد، اما اسباب مرارتدیگران را فراهم می کند.
 
 
دسته دوم: افراد کمرو هستند که فاقد قاطعیت هستند، نمی توانند احساساتخود را نشان دهند، احساس رنجش دارنــــــد و حق انتخاب خود را به دیگران می دهند. افراد کمرو بندرت به هدفهای خود می رسند.
دسته سوم:افراد قاطع، افرادی هستند که با صداقت احساسات خود را بیانمی کنند، اغلب به هدف می رسند، حتی اگر به هدف نرسند احساس خوبی دارند زیرا رفتارمناسبی داشته اند. به جهت اهمیت این سه دسته رفتار هریک در زیــــر مفصل ترموردبررسی قرار می گیرد.
افراد پرخاشگر: پرخاشگری یعنی تهدیددیگران و نادیده گرفتن حقوق آنها(WEISS, 1996, P.120) . مردم افراد پرخاشگر راافرادی ناسازگار، زورگو، سلطه گر و غیرخویشتندار می دانند. (GORDON, 1993, P.295) . اگرچه این افراد با نهیب زدن و ترساندن دیگران می توانند حرف خود را بـــه کرسیبنشانند، اما باعث می شوند تا دیگران از آنها بیزار و گریزان شوند.
افرادپرخاشگر همواره به دنبال برنده شدن هستند، حتی اگر این برنده شدن به بهای ضرررساندن به دیگران باشد. این افراد معتقدند که همیشه حق با آنان است و دیگران هیچحقی ندارنـــد و آنچه خود می گویند، نسبت به گفته های دیگران از اهمیت بیشتریبرخوردار است، و نقش و کمکشان در مقایسه با نقش و کمکی که دیگران ارائه می دهند، باارزش تر است. این افراد تلاش می کنند با بلند حرف زدن، قطع کردن صحبت دیگران،قلدری، استفاده ازکنایه، و یا با استفاده از گفته های تهدیدآمیز و نگاههای خصمانهبر دیگران غلبه کنند. افزون بر این، اطمینان اغراق آمیزی نسبت به خود دارند. کلمه»من« را با تـــاکید به کار می برند، دیگران را در گفته های خود نادیده می گیرند،بسیار زود برافروخته می شوند و به شدت از دیگران انتقاد می کنند و دراغلب اوقاتموضعی صریح دارند، همیشه پیشنهادات و خواسته هایشان را طوری مطرح می کنند که گویادرحال دستور دادن هستند.
 
هدف افراد پرخاشگر،برنده شدن بدون رعایت حقوق دیگران است. به طورکلی می توان علائم رفتاری افرادپرخاشگر را بدین صورت بیان کرد:
 
فریاد کشیدن
درها را به هم کوفتــــــن
ناسزاگفتن
اخم کردن
تمسخر کــردن
چشم غره رفتن
انگشت خود را سوی دیگران نشانه رفتن
پوزخند زدن
تکان دادن مشتها
صحبت دیگران را قطع کـــردن
تحقیر دیگران در حضور جمع
همه تقصیرات را به گردن دیگران انداختن.
مدیریت افراد پرخاشگر:این افراد خودرا مصمم نشان می دهند اما درواقع این راهی است برای مخفی ساختن فقداناعتماد به نفسشان. منطق این افــــــــرادآن است که باید برای آنچه می خواهند بجنگند و به هر قیمتی شده از خود دفاع کنند. وظیفهمدیریت در مواجهه با این افراد آن است که به آنان تفهیم کند ضرورتی ندارد همواره وضعتدافعی اتخاذ کنند، زیرا همه مترصد این نیستند که آنان را زمین بزنند. و اینکه میتوانند بدون سرزنش دیگران هم به خواسته های خود برسند. مدیران برای کمک به اینافراد لازم است:
به آنان گوش سپارند و در هنگام بحث نگاهشان کنند
روی مواردی تاکید کنند که با آنان توافق دارند
به طور تلویحی نشان دهند که می شود در پایان همه پیروز باشند
به خاطر مشارکتشان از آنان تشکر کنند.
 
 
افراد کم رو:افراد کم رو(SUBMISSIVE PEOPLE) نقطه مقابل افراد پرخاشگر هستند. تمایل عمده آنان پرهیزازبرخورد، حتی به بهای تضییع حق ‌شان است(WEISS, 1996, P.120) . اگرچه پرهیز ازبرخورد، در اغلب اوقات مطلوب است، اما همواره نمی توان از آن اجتناب ورزید. افرادکم رو نه تنها در دفاع از حق خود طفره می روند، بلکه از قراردادن خود در موقعیتهاییکه باید باشند نیز پرهیز می کنند. این افراد معتقدند دیگران »حق« دارند اما خودشان»محق نیستند

 


نظرات کاربران :

نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این محصول در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این محصول دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.
کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً لاگین نمایید.