ورود کاربران
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین
وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
19 نفر
اعضا :
0 نفر
مجموع :
19 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
679
تعداد کل بازدید ها :
24915997
گزارشات سایت
فايل هاي رايگان:
105 فايل
فایل های غیر رایگان :
4,490 فايل
فایل های ويژه:
220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
2,245 كاربر
سیر تحول اندیشه ی دینی در تاریخ شیعه
دسته بندي : پروژه و مقاله
حجم فایل : 77.54 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 46 صفحه
تعداد بازدید : 66 مرتبه
حجم فایل : 77.54 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 46 صفحه
تعداد بازدید : 66 مرتبه
قیمت:
6,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
فروشنده ی فایل
توضیحات :
فهرست مطالب
سير تحول انديشهي ديني در تاريخ شيعه 2
مرحلهي نخست از وفات پيامبر تا حكومت امويان 4
حوادث سياسي دوران غيبت 11
نظري به نهضت عقلگرايي و اصوليگري 22
تحولات در خط نوانديشي ديني 42
سير تحول انديشهي ديني در تاريخ شيعه
بدرستي نميدانيم كه در زمان زندگي پيامبر بين احزاب و جمع مؤمنان اختلافِ برداشت و فهم از وحي و تعاليم آن وجود داشت يا نه، و اگر بود در چه سطح و كم و كيفي؟ قرآن از وجود گرايشهاي گوناگون در صفوف موافقين و مخالفين جنبش اسلامي خبر ميدهد.. از آنچه بعد از وفات رسول خدا رخ داد و اختلاف نظر و مشي و روش كه در بين صحابه بروز نمود، ميتوان حدس زد كه آن اختلافات خلقالساعه نبودند و از قبل يعني در زمان پيامبر هم كم و بيش وجود داشتهاند. 2- وجود اختلاف نظر در روشها و خط مشي و تاكتيكها امري مسلم و قابل انتظار است و در همهي موارد مشابه قابل مشاهدهاند. بحث در اختلافِ فهمِ آيات جهانبيني، و بعد از آن احكام و مقرّرات اجرايي است.
در مورد اول همانطور كه گفتيم حقايق مربوط به جهان و حيات و مرگ و سنتهاي زندگي و «رشد و تكامل» در قالب زبان و فرهنگ مردم عرب مخاطب وحي نازل گرديد و در تعليم آنها از تشبيهات و استعاره و امثله به فراواني استفاده شده است. 3- آن زبان و فرهنگ و آن استعارهها، امثله و تشبيهات معمولاً از عناصر مادي و غيرمادي محيط طبيعي و اقليمي و فرهنگ مردم و تاريخ گذشتهي آنها يا اقوامي كه عربها ميشناختند و داستانهاي آنان را شنيده بودند يا از اقوام همسايه كه باز هم براي مردم عرب ناآشنا نبودند، اخذ شده بود. 4- بطوريكه هيچيك از اصطلاحات و تعابير و نمونههاي تاريخي و مثالها و شواهد براي مردم عادي عرب بيگانه نبودند.
لغات و اصطلاحات و تعابيري كليدي چون الله، الهه، قضاوقدر، دهر، سنت يا پديدههايي چون خورشيد و ماه و ستارگان و حركت سيارات، توالي شب و روز و نزول باران و روييدن گياه و مرگ و زندگي پيدرپي زمان و اقوام تاريخي چون عاد، ثمود، لوط، بنياسرائيل، صائبين، نصاري، روم، فارس، اصحابكهف، رس، حجر، رقيم، اهلسبا، مدين و پيامبران بزرگ از نوح و ابراهيم تا موسي و عيسي و سليمان و داود و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و .... و موجوداتي چون جن، فرشته، شيطان و ابليس، همه در فرهنگ و زبان عرب جاهلي جايگاه مهمي داشتند. لذا وقتي قرآن آنها را بكار ميبرد، مفاهيم آن به سهولت به اذهان منتقل ميگردند. بيشك قرآن در مفاهيم و مصداقها و تفسيرهاي بسياري از اين عناصر فرهنگي تغييراتي داد و منظومهي فكري و جهانبيني توحيدي را در اين قالبها گنجاند.
با همين مقدار درك و فهم مستقيم كه مردم زمان پيامبر از آيات بدست ميآورند، تحقق هدف قرآن و پيامبر كه زدودن بينش، رفتار و مناسبات شركآميز و جايگزين كردن بينش و رفتار توحيدي است، كاملاً امكانپذير بود. قرآن نميخواست ماهيت جهان و پديدههاي آنرا به شيوهي علمي و تجربي نوين به مردم بشناساند، بلكه هدف اين بود كه تلقي آنان را از عوامل مؤثر در زندگي و شكل دادن به سرنوشت انسان و جهان و علل شقاوت و بدبختي يا سعادت و بهروزي تغيير دهد و توجه آنانرا از عواملي كه تأثير تعيينكننده در رويدادهاي جهان و سرنوشت آنها ندارند، به نيروهاي مؤثر و روابط علت و معلولي و سنتهاي واقعي برگرداند و منشاء واحد و اصلي همه را كه همان الله بود از هر شريك و همتايي مبرا كند و در همانحال مسئوليت انسان و جايگاه و رابطهي حقيقياش را با جهان و خدا بدرستي تعيين نمايد. آيات قرآن با اين زبان و قالب و تعابير، به خوبي از عهدهي انجام اين مهم برميآيد و اين تحول تا حدود زيادي در بينش مردم مخاطب قرآن و آشنا با آيات، پديدار گرديد.
حضور پيامبر در ميان مردم كه بهتر از هركس مفاهيم حقيقي آيات را ميدانست و معلم و راهنماي آنان محسوب ميشد و تعهدي كه نسبت به رسالت خود (شركزدايي از همهي شئون زندگي مردم و توحيدي كردن بينش و عمل همگان) اجازه نميداد تا برداشتهاي متفاوت و منحرف از مقصود مطرح و رواج يابد، به علاوه درگيري بيوقفه مؤمنان در امر مبارزه و جهاد و سازندگي فرصتي براي طرح و گسترش مجادلات ذهني و فلسفي باقي نميگذاشت. ايرادهاي فكري و فلسفي يا تاريخي نمايندگان ساير جريانهاي فكري مثل يهود و نصاري بلافاصله توسط وحي پاسخ داده ميشد و مجالي نميماند تا مسلمانان در رد آن ايرادها دچار چند دستگي شده برداشتها و مكتبهاي مختلفي بوجود آورند.
در زمينهي احكام و نظامات اجتماعي ـ اقتصادي و اخلاقيات و روابط بين مردم دشواري كمتر بوده، اكثر نظامات و مقرّرات اجرايي و عملي و نيز پاسخ مسائل روز و راهحل مشكلات و معضلاتي كه در هر قدم و مرحله مسلمانان با آنها روبرو ميشدند، از طريق وحي و توسط پيامبر ارائه ميگشت. اين راهحلها، پاسخها و نظامات، از يكسو برخاسته از مباني جهانبيني توحيدي و از سوي ديگر با ظرف شرايط اجتماعي و اقتصادي و ميزان تحولپذيري جامعه و امكانات و مقتضيات مادي و غير مادي آن مرحله، تناسب داشت.
يعني در اين بخش هم، قاعدهي «تنزيل» رعايت شده بود و هدف اين بود كه جامعه و مردمي كه به آن تعالم ايمان آوردهاند، با قرار گرفتن در خط بينش و حركت توحيدي، گامهايي چند در جهت تكامل مادي و معنوي و رهايي از كليه قيود بازدارنده به جلو بردارند. بنابراين در صدور احكام و مقرّرات، هم مقتضيات محيط زندگي، و امكانات موجود و هم آمادگي و استعداد فرهنگي و تربيتي و ديگر شرايط اجتماعي ـ اقتصادي و طبيعي در نظر گرفته ميشد.
مبارزهاي دائمي با فرهنگ و مناسبات جاهليت و نظام ارزشهاي قبائلي و نيز با خط نفاق، همراه با حضور پيامبر و ادامه جريان وحي، دست بدست هم، اجازه نميداد گرايشهاي گوناگون يا انحرافي رشد كرده، خود را بر جامعه تحميل كند. هر چند آشكار بود كه همه مسلمانان به يك ميزان به اين نظامات مؤمن نيستند و آنها را موافق اميال و تمنيات خود يا علائق گروهي و قبيلهيشان نمييابند.
بطور مشخص برخي گزارشهاي موّرخان حاكي است كه همه مسلمانان و حتّا مؤمنان و اصحاب پيامبر نظامات تساويطلبانه و عدالت و قسطِ توحيدي و روابط برادرانه و انساني را كه جايگزين روابط و امتيازات قبيلهاي شده بود، به يك اندازه پذيرا نبودند، و دوست داشتند دين جديد و نظامات آنرا موافق تمايلات فردي يا گروهي خود تفسير و به عمل درآوردند.
مرحلهي نخست از وفات پيامبر تا حكومت امويان
بعد از درگذشت پيامبر حوادثي رخ دادند كه در تغيير و تحول معرفت ديني در هر دو قلمروي جهانبيني و نظام ارزشهاي توحيدي و احكام شريعت و نظامات اجتماعي ـ سياسي و اقتصادي تأثير جدي برجاي گذاشتند.
عمدهترين اين حوادث عبارت بودند از:
1 ـ بروز مجدد اختلافات و رقابتهاي بين گروهها و قبايل نظير بنياميه و بنيهاشم، مهاجر و انصار، قريش و غير قريش، و يا مسائلي مثل جانشيني پيامبر و اشغال مقام زمامداري مسلمانان. غيبت رسولخدا كه شخصيّت وي مورد قبول و محبوب همگان بود و مخالفت با دستوراتش، مخالفت با فرمان خدا محسوب ميگشت و فقدان يك شيوه (و نه اصول) واحد و مصوب و مورد قبول براي تعيين زمامدار و تشكيل حكومت دست به دست هم دادند، فرصتي براي ظهور رقابتها و تضادهاي پنهان پديد آوردند. اين كشمكشها از دو نظر در تحول روشها مؤثر واقع شدند، يكي انگيزههاي متفاوت و متضادي كه هر گروه در تفسير و استنباط از امامت داشت و آنها را بهسود هدفهاي خود ميخواست و ديگري به نحوهي برخورد با كشمكشها و جنگ بين گروههاي مسلمان كه به آن صورت بيسابقه بود.
2 ـ پديد آمدن مسائل تازه و بيسابقه ناشي از گسترش حدود جامعه اسلامي و فتح سرزمينهاي جديد و پيوستن اقوام و گروههاي غيرعرب به جامعه اسلامي و توسعه ابعاد وظايف و مسئوليتهاي حكومت اسلامي. براي برخي از اين مسائل كه روزبهروز بر تعدادشان افزوده ميشد، همانند مسائل و رويدادهاي زمان پيامبر، پاسخهاي خاص و دقيق و قطعي وجود نداشت و بر عهده مسلمانان بود كه با كمك گرفتن از قرآن و سيره و روش پيامبر به اين مسائل جواب دهند. در ارزيابي هر يك از اين مسائل بايد گفت كه در دوران حكومت دو خليفه اول و تا اوايل خلافت عثمان، اختلافات و كشمكشهاي بين گروهها به دلايلي چند، به برداشتهاي متفاوت و جدي از جهانبيني و نظام و مقرّرات عملي منجر گرديد. يك دليلش اين بود كه گردانندگان امور و طرفهاي اختلاف همه از نزديكترين ياران پيامبر و افرادي پرسابقه در اسلام بودند و لذا كم و بيش در تمام مراحل و رويدادها همدوش پيامبر گام برداشته با مقاصد نهضت و شيوههاي پيامبر از نزديك آشنايي داشتند. ديگر اينكه هيچيك از اين افراد، عضو گروه حاكم در نظام جاهليت نبودند و از طبقه حاكمه اشرافي محسوب نميشدند. مؤمناني بودند كه در نخستين سالهاي شروع دعوت، در شرايط سخت و پرهراس و درحاليكه نهضت بسيار ضعيف و دشمن پرقدرت مينمود، داوطلبانه ايمان آورده، آماده فداكاري و جهاد و هجرت شدند. ديگر اينكه هر دو خليفه تا حدود زيادي - جز در برخي موارد ـ به همان شيوه پيامبر عمل كردند و از اصول عدالت و برادري چندان منحرف نگرديدند. آرمانها را تأكيد و زنده نگاه داشته، فضاي تنفسي دوران رسول را بطور نسبي حفظ نمودند. هر چند فتوحات و پيشروي نهضت به سرزمينهاي همسايه و غيرعرب آغاز شده بود ولي هنوز عناصر و عوامل جديد نقشي در تنظيم سياستها و تعيين سرنوشت جامعه اسلامي و برداشت از معرفت ديني وحي بدست نياورده بودند.
با اينحال در همان چند سال نخست مسائل جديدي پديد آمد كه اختلافِ برداشتي را هر چند ناچيز سبب شد، تمامي اجتهادات و تصميمات خلفا مورد قبول همه اصحاب نبود. در چندين مورد اجتهاد و برداشت ابوبكر و عمر با نظر برخي از بزرگان صحابه اختلاف آشكار داشت، اما اين اختلافات دامنه پيدا نكرد و به ظهور نحلههاي فكري و فقهي متفاوت ميدان نداد.
نظرات کاربران :
نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.