ورود کاربران
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین
وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
18 نفر
اعضا :
0 نفر
مجموع :
18 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
708
تعداد کل بازدید ها :
24920108
گزارشات سایت
فايل هاي رايگان:
105 فايل
فایل های غیر رایگان :
4,490 فايل
فایل های ويژه:
220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
2,248 كاربر
اخلاق در نهج البلاغه
دسته بندي : پروژه و مقاله
حجم فایل : 48.94 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 23 صفحه
تعداد بازدید : 116 مرتبه
حجم فایل : 48.94 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 23 صفحه
تعداد بازدید : 116 مرتبه
قیمت:
3,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
فروشنده ی فایل
توضیحات :
فهرست مطالب
اخلاق در نهج البلاغه 1
صفات مومن 6
● صفات مؤمنان در روایات : 7
● علائم مؤمن از لحاظ باطنی و قلبی : 10
● علائم یلی الخلقی مؤمن : 12
محاسن و مكارم اخلاق 18
● محاسن و مكارم اخلاق 18
● محاسن اخلاق و بهداشت روانی 20
منابع : 22
اخلاق در نهج البلاغه
سپاس خدای عظیم را كه به ما وجود، عنایت كرد و نعمت عقل و خرد، مرحمت فرمود. سپاس او را كه به ما نعمت ایمان داد. و درود ما به روان انبیاء بزرگ الهی، رابطین بین الله و مخلوق. و درود به روان پاك شهدای تاریخ، از اولین شهید تا شهدای امروز و این ساعت. درود به رهبر كبیر انقلاب و درود بر ملت شریف ایران.
سخن گفتن در اطراف كتابی مانند نهج البلاغه انسانی عظیم، همانند امیر المؤمنین علی (ع)، خاصه برای فردی مثل بنده، كار مشكلی است. لكن برای این كه فتخار حضور در جلسه منتسب به آن مولا را داشته باشم، حاضر شدم.
موضوع صحبت ما «اخلاق در نهج البلاغه» است. این جمله بدین معناست كه بگوییم این كتاب شریف یا صاحب این كتاب راجع به «اخلاق» و «علم اخلاق» چه نظری دارد، و آیا در این كتاب، راجع به «اخلاق» صحبتی شده است یا نه، و این كتاب توجه به علم «اخلاق» دارد یا نه و اگر این كتاب ناظر به «اخلاق» است، در چه حدودی راجع به این علم یا این موضوع سخن گفته است. تشخیص این معنا كه این كتاب، در باره «اخلاق» چه گفته، ابتداء توقف دارد به این كه معنای اخلاق را به نحو اجمال تصور كنیم، و از این تصور، تصدیق این معنا كه این كتاب در باره «اخلاق» چه نظر دارد، روشن میشود.
اخلاق، جمع «خلق» است. روان انسان، حالات و ملكاتی دارد و اخلاقعبارت از «ملكات روان» است. تشخیص اخلاق، توقف دارد به این كه سه موضوع را انسان تصور كند: «روان»، «اخلاق» و «غرض». «روان» انسان، عبارت است از روح انسانی. ابتدا باید به نحو اجمال، سخنی از روان گفته شود و سپس از مفهوم اخلاق كه عارض بر «روان» است و آن گاه در این كه این عوارض بر این موضوع چه نتایجی دارد. این سه جمله را اگر بتوانم عرضه بدارم، توجه كتاب نهج البلاغه به اخلاق، روشن خواهد شد.
انسان، دارای روانی است. من و شما دارای جوهرهای هستیم غیر از جسم، به نام «روان» كه در كتاب الهی و در اخباری كه به دست ما رسیده، در باب آن، سخن گفته شده است. گاهی از این جوهره، تعبیر به «روح» شده، تعبیر به «نفس» شده، تعبیر به «قلب» شده، تعبیر به «صدر» شده و تعبیر به «عقل» شده است. یعنی «روان» شما و روح شما پنج تا اسم دارد.
این «روان» شما را گاهی «روح» میگویند، به این تناسب كه بدن شما را او زنده نگه داشته و او سبب حیات بدن شماست. پس او «روح» است: «لانّ الرّوح ما به الحیاهٔ الشّیی».
روان شما یك نام دیگرش «نفس» است. شما همان «روان» اید. حقیقت شما عبارت از «روان» شماست. شما آن «روان» تان هستید و آن «روان» شمایید.
نفس عبارت از حقیقت شیء است. حقیقت شما همان «روان» شما است. و وقتی كه آن حقیقت پیدا شد، شما پیدا شدهاید و تا آن حقیقت باقی است، شما باقی خواهید بود. فلذا روان شما گر چه ازلی نیست ولی ابدی هست، ازلی نیست، یعنی از اوّل آن وقتی كه خدا هست، روان شما نیست. خداوند روان شما را خلق كرده است، روان شما حادث است، اما همین روان شما ابدی و همیشگی است: خُلِقْتُم لِلْبَقاء وَ لا لِلْفَناء.
ای بشر خیال نكن كه برای مرگ آفریده شدهای تو برای بقا و جاودانگی آفریده شدهای. این شما كه همیشه هستید، آن روان شماست و الّا این بدن، این لباس چند روزه روان، این لباس را خواهید كند و از این جهان به جهان دیگر خواهید رفت.
آن روان را «نفس» میگویند، زیرا كه شما آنید و آن، عین شماست.
این روان را «قلب» نیز میگویند. یكی از نامهای روان شما قلب است،
زیرا حركت شما، سكون شما، قلب و انقلاب شما، و تمام حركتهای شما معلول آن است. پس اوست كه مقلب است، اوست كه سرتا پا حركت است. نام روانتان بدین مناسبت «قلب» است.
یكی از نامهای شما و روان شما «صدر» است، زیرا در حقیقت آن است كه در میان سینه شما است، در اینجا، اسم ظرف بر مظروف اطلاق شده است.
یكی از نامهای روان شما «عقل» است. «عقل» به معنای قوّه آمده است، ولی در اینجا به معنای مدرك است. یعنی وقتی شما درك میكنید، میفهمید، قدرت فهم دارید، كلیات را درك میكند، آن روان شماست كه درك میكند.
بنا بر این شما جوهرهای دارید به نام روان، به نام روح، به نام نفس، به نام قلب، به نام صدر و به نام عقل. آن جوهره اوصافی دارد. تا حال یك بعد از سه بعد اخلاق، عرض شد.
اما این روان شما، بر طبق تحقیق علمای اخلاق، دارای اوصاف و حالات و ملكاتی است. یعنی روان شما چنان است كه حالتی و صفتی به سادگی عارض آن میشود و بزودی از بین میرود. مثل این كه از كسی خوشتان میآید، ساعت دیگر از او بدتان میآید. حبّ و بغض از حالات روان شماست. برخی از اوصاف روان شما، به نام «حالات» خوانده میشود. اما برخی دیگر «ملكات» است، یعنی همیشه هست.
به این زودی پیدا نمیشود و بزودی هم زایل نمیشود. این اوصاف پایدار را «ملكات» میگویند. شما روحتان دارای «ملكه» یعنی عوارض دائمی است. این ملكات انسانی است كه «اخلاق» نامیده میشود.
علما در باره این ملكات، سخنها گفتهاند، و ملكات روانی انسان را به چندین قسم، تقسیم كردهاند. بعضی از ملكات شما «موروثی» و بعضی «اكتسابی» است.
نظرات کاربران :
نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.