ads ads
ورود کاربران

نام کاربری :

رمز عبور :

مرا به خاطر بسپار
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین

وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
    7 نفر
اعضا :
    0 نفر
مجموع :
    7 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
    1355
تعداد کل بازدید ها :
    24904938
گزارشات سایت

فايل هاي رايگان:
    105 فايل
فایل های غیر رایگان :
    4,490 فايل
فایل های ويژه:
    220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
    0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
    2,244 كاربر
ایمان
screenshot
دسته بندي : پروژه و مقاله,الهیات
حجم فایل : 47.7 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 30 صفحه
تعداد بازدید : 138 مرتبه


قیمت: 3,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
امتیاز : 1

فروشنده ی فایل

bahar1394
سایر فایل ها
توضیحات :

عنوان : مقاله ایمان

فهرست

شور ایمان  
ایمان در قرآن و روایات
تفسیر دین در كلام پیامبر اسلام 
ایمان ، ریشه و اساس 
تاثیر ایمان 
نثار جان برای حفظ عفت 
علم یا ایمان 
راه تحصیل ایمان 
گام نخست ، غفلت زدایی 
گام دوم، علم آموزی  
گام سوم، تعلق ستیزی  
 
شور ایمان : 
آدمی تا زمانی جوان می ماند که آرزومند آرامش نباشدفردریش نیچه«آرامش روان» آن آرزوی مسیحی، سرآغاز آن نخستین سایه یی است که شامگاه می افکند، سرآغاز وارفتگی و خستگی، پایان روز، پایان شور و گرمی و به تعبیر نیچه پایان همه چیز. وضعی است که در آن آدمی خنده آور می شود، در آنجا اراده برای هرگونه تغییری باز می ایستد، جوانی پایان می پذیرد، آغاز کهنسالی است. 
شور (Rausch) ستایش می شود، نیچه آن را ویژگی عنصر دیونوزوسی تلقی می کند که تابع حد و مرزی نبوده و بی شکل و نامتناهی است. اما این تنها نیچه نیست که اینچنین مدافع شور و سرمستی است. کی یر کگور نیز آن را لازمه ایمان می داند و از نظرش آن کس می تواند شهسوار ایمان شود که شور داشته باشد، شوری که زاده نیازی درونی به خداوند است. از نظر او بدون شور و سرمستی، بزرگی امکان پذیر نیست. 
در اندیشه کی یر کگور آدمی از سه منزلگاه می گذرد و آن سه منزلگاه به زندگی اش انسجام می دهد، این سه منزلگاه را می توان «سپهرهای زندگی» نامید. پایین ترین سپهر، سپهر زیبایی شناسی است، آن کس که برای خود زندگی می کند در این سپهر زندگی می کند، فرد زیبایی شناسیک در «لحظه» است و حیاتش صرف زیستن برای خود می شود، فقدان تعهد از مهمترین شاخص های این سپهر است. 
کی یرکگور اما، سپهر زیبایی شناسی را نازل قلمداد می کند. زیربنای سپهر دوم موسوم به سپهر اخلاقی، تعهد و الزام است و برای فرد خلاقی عمل به وظیفه و تکلیف از هر چیز دیگری مهمتر است، موقعیت این سپهر بالاتر از سپهر زیبایی شناسی است، از نظر کی یر کگور، فلسفه هگل نمایشگر سپهر اخلاقی است؛ یعنی سپهری که ارزش و تحقق فرد در سرسپردن به ارزش ها و تعهدات اجتماعی است که معنا می یابد، اما سپهر دینی تفاوتی زیاد با دو سپهر دیگر دارد، در این سپهر ترس و لرز و دل نگرانی وجود دارد، در این سپهر به تعبیر کی یرکگور، «مومن در مخاطره یی دائمی زندگی می کند، زیرا در اینجا نتیجه مهم نیست بلکه فقط شیوه رسیدن به نتیجه مهم است و شیوه رسیدن به نتیجه اضطراب است، اضطراب یگانه تضمین است.» 
در این سپهر «آرامش» وجود ندارد. سپهر دینی از دل سپهر اخلاقی بیرون می آید و این تغییر سپهر جز با «خطر کردن» و «پریدن» امکان پذیر نیست. جمع اضداد هگلی را یارای سنتز این انواع سپهرها نیست. در این سپهر مومن طلب امر ناممکن می کند و از امر زمانمند دست می شوید تا آن نامتناهی را طلب کند. بدون «شور» و «اشتیاق» زیست کردن در این سپهر محال است. شهسوار ایمان و سالار امر ناممکن در این وادی ابراهیم است. 
نیچه اما از سپهر دینی نام نمی برد مگر از وجود خود عیسی و نه مسیحیت، ولی دو سپهر زیبایی شناسی و اخلاقی را در مقابل هم قرار می دهد، با این همه برداشت او از سپهر زیبایی شناسی دارای نگاهی هستی شناسانه است. آن زیستن برای خود و خوش باشی های متداول دون ژوانی که از نظر کی یر کگور از ویژگی های اساسی سپهر زیبایی شناسی است جای خود را به نگاهی رادیکال در حیطه هستی شناسی با موضعی زیبایی شناسانه می دهد. این موضع زیبایی شناسی با واقعیت «شدن» همراه است؛ «شدن» به عنوان خلق دوباره خود، آفرینش خویش همراه با بیشترین لذت که توام با بیشترین خطر کردن است، نوعی بازی یا نمایشگری بدون هیچ وجدان معذبی، اما توام با اشتیاق و شور برای شکست دادن و پیروز شدن. 
در اینجا است که افق های تراژیک از نظر دور نمی شود یعنی آن شور «فرد» حتی در لحظه نابودی به منظور اعمال اراده برای آفرینش اشکال متنوعی از زیستن هنری اهمیت می یابد. شور به عنوان مظهر اصل دیونوزوسی و خلاقیت آن است که انسان در آگاهی از فردیت خود را رها می کند تا حد بالایی (ماکزیمم) از شخصیت خود را تجربه کند. از نظر نیچه شور، همه چیز را امکان پذیر می کند. انسان در لحظه «شور» ترس، واهمه و حتی پایبندی های خود را نیز از یاد می برد و خود را نیز فراموش می کند. شور نیروها و استعدادها را آزاد کرده و مهمتر از آن حتی تولید «مازاد نیرو» و استعداد می کند. چیزی که درک آن در دنیای فعلی سخت و نیازمند بازگشت به دنیای اسطوره ها است. شور تولید «مازاد نیرو» و مازاد استعداد می کند این به آن معنا است که معجزه می کند یا به عبارت دیگر هر چیز بزرگی به مدد شور ایجاد می شود و تمام خلاقیت های بشری تابعی از همان مازاد نیرو است که آن خود تابع شور است. 
به راستی در آن واقعه عظیم در روز چهارم در کوه موریا، ابراهیم که آماده می شد تا اسماعیل را قربانی کند چه انگیزه یی این مرد را که فرزندش را از جان نیز بیشتر دوست می داشت وادار کرد تا دست به آن عمل عجیب بزند. اسماعیل که سرانجام هدف از این سفر را دریافته بود وحشت می کند اما آن انسان مصمم (ابراهیم) حتی شک نکرد، حتی مضطربانه به راست و چپ ننگریست، فراتر از آن حتی در اضطرابش شادمان بود. او شور داشت، شور ایمان. اصلاً ایمان برایش چیزی جز شور نبود. موضوع بر سر این است که برای دل سپردن به چیزی باید شور داشت و ابراهیم تنها دل در گرو یک ایده (ایمان) داشت. 
اگر چه این واقعه ممکن است واجد سویه های زیبایی شناسی باشد اما ابعاد آن حتی فراتر از حیطه های زیبایی شناسانه مورد نظر کی یرکگور می رود اما به رغم این مساله از وجوه مشترک دو سپهر زیبایی شناسی و دینی همانا نیاز به وجود شور است. در واقع شور لازمه بزرگی در این دو سپهر است (ممکن است در سپهر اخلاقی نیز گاهی شور لازم باشد) اما بدون شور هرگونه فعالیتی در دو سپهر مذکور اساساً منتفی است. 
کی یرکگور اگرچه سپهر زیبایی شناسی را نازل می شمرد (همچنان که گفته شد) اما هنگامی که پیامی دینی دارد اول آن پیام را از دیدگاهی زیبایی شناسانه طرح می کند. این مساله در مورد زندگی کی یر کگور نیز مصداق دارد. او میل داشت که فردی دینی باشد و در سپهر دینی زیست کند اما به رغم این مساله و به تعبیر رودلف کاسنر «او زندگی اش را سرود» یعنی دست به عملی زیبایی شناسانه زد آن هم در سپهر دینی یعنی مطابق میل خود زیست کرد و زندگی زیبایی شناسانه داشت. 
هنگامی که این دو سپهر به هم نزدیک می شوند همان جایی است که نیچه و کی یرکگور به اشتراکاتی دست می یابند. والتر بنیامین در جمله یی جالب می گوید؛ «اگر حتی حقیقتی نیز به صورت صریح و عریان (بدون توجه به فرم و جنبه های زیبایی شناسیکش) بیان شود در نهایت به چیزی موحش مبدل می شود. در هر صورت گریزی از شکل (Form) به مثابه عنصری اصلی در زیبایی شناسی وجود ندارد. اما چه کسانی فاقد «شور» به مثابه عنصر ضرور هرگونه آفرینندگی و بزرگی هستند؟ به تعبیر طنزگونه نیچه «دکانداران، انگلیسیان و...» اما از نظر کی یرکگور و در وهله اول همان دیدگاه هایی که در مقابل ذهنیت صف آرایی کرده اند، زیرا بنابر آنچه گفته شد شور جنبه یی کاملاً ذهنی دارد (مانند تمام اندیشه های کی یرکگور که همه چیز را ذهنیت تشکیل می دهد.) پس آن پوزیتیویست ها و واقع گرایان نمی توانند «شوری» داشته باشند و اساساً نیازی هم به شور ندارند، برای شان تنها فاکت ها اهمیت دارند و این البته واضح است که توجه به فاکت ها نیاز به شور ندارد به نظر کی یرکگور «روانشناسان، عموماً وقتی که کسی چیزی را که می خواهد به دیده عینی می نگرد نشانه قطعی از دست رفتن شور می دانند، شور و عینیت گرایی (باریک اندیشی) معمولاً جمع ناپذیرند»۱ حتی آنجا که کی یر کگور دنیای فعلی را طرد می کند، یکی از علایم آن را شورباختگی عصر فعلی می داند. 
او در این رابطه می نویسد؛ «بگذار دیگران شکوه کنند که عصر ما عصر شرارت است، شکوه من این است که عصر ما عصر بیچارگی است چون شور ندارد... شور در دل شان خفته است، تنها وظیفه شان را انجام می دهند... برای همین است که روح من همواره به سوی عهد عتیق بازمی گردد... احساس می کنم دست کم آنهایی که آنجا حرف می زنند آدمند؛ نفرت می ورزند، عشق می ورزند، دشمنان شان را می کشند، اخلاق شان را نسل اندرنسل نفرین می کنند، گناه می کنند».۲ 
بدین سان شور از نظر نیچه از علایم عشق به زندگی و سرنوشت است و از نظر کی یرکگور از نشانه های اعتقاد به یک ایده است که می شود در راه آن پای فشرد، اما هر دو نیز می دانند که آدمیان از شور می ترسند زیرا که شور پرخطر است و آدمیان به طور کلی اهل خطر کردن نیستند اما زندگی کردن بدون شور، معادل زندگی نکردن است و به تعبیر نهایی کی یر کگور «آن کس که به شور باخته است به اندازه آن کس نباخته است که شورش را باخته است.»
 
حقیقت ایمان : 
آنان كه گمان می كنند ایمان حقیقتی بسیط ، و یك واقعیت خالص قلبی است گمانشان بی پایه ، و اساس تصورشان از ایمان تصوری باطل ، و گفتارشان در این زمینه گفتاری بی دلیل و برهان است . 
ایمان ـ چنان كه از صریح آیات قرآن و روایات استفاده می شود ـ حقیقتی مركّب از سه بخش است : 
۱ ـ اعتقاد و باور كه جنبه ی ریشه و پایه دارد . 
۲ ـ حقایق عملی ، که به انجام وظایف می انجامد. 
۳ ـ حسنات اخلاقی ، که رفتار نیک اجتماعی را به دنبال دارد . 
مؤمن حقیقی كسی است كه قلبش بر باور و یقین و اعتقاد صحیح می تپد ، و اعضایش سرسبز به عمل صالح ، و باطنش آراسته به زیبایی های اخلاق است . 
آیات و روایات گاهی ایمان و مؤمن را یك جا توضیح داده اند ، و به جلوه های باطنی و ظاهری ایمان در وجود مؤمن اشاره كرده اند . 
 
●ایمان در قرآن و روایات 
قرآن مجید ایمان را مركّب از « باور داشتن خدا و قیامت و فرشتگان و قرآن و پیامبران ، و پرداخت مال ـ در عین عشق ورزی به آن ـ به خویشاوندان و یتیمان و از كار افتادگان و در راه ماندگان و سائلان و در راه آزادی بردگان ، و برپا داشتن نماز ، و هزینه كردن زكات ، و وفای به پیمان ، و استقامت و صبر در كارزار ، و هنگام مصیبت و رنج و بلا و درد و تهیدستی و فقر »(۱) می داند . 
 

نظرات کاربران :

نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این محصول در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این محصول دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.
کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً لاگین نمایید.