ads ads
ورود کاربران

نام کاربری :

رمز عبور :

مرا به خاطر بسپار
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین

وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
    6 نفر
اعضا :
    0 نفر
مجموع :
    6 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
    1446
تعداد کل بازدید ها :
    24905029
گزارشات سایت

فايل هاي رايگان:
    105 فايل
فایل های غیر رایگان :
    4,490 فايل
فایل های ويژه:
    220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
    0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
    2,244 كاربر
معاد در نهج البلاغه
screenshot
دسته بندي : پروژه و مقاله,الهیات
حجم فایل : 46.17 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 38 صفحه
تعداد بازدید : 197 مرتبه


قیمت: 1,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
امتیاز : 3

فروشنده ی فایل

shantia
سایر فایل ها
توضیحات :

عنوان

معاد در نهج البلاغه

 

فهرست مطالب
پيشگفتار 1
فصل اول : حقيقت دنيا 3
واژه دنيا 3
از دنيا بايد به ميزان نياز برگرفت : 6
خصوصيات زندگى روح در عالم برزخ 12
تصويرى از گور 18
بهشت چگونه مكانى است ؟ 19
درجات بهشتيان : 21
عوامل ورود به بهشت : 22
1 معرفت خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله واهل بيت عليه السلام 22
2 يارى و دوستى اهل بيت عليه السلام 23
3 پارسايى : 23
4 مطابقت عمل با عقيده : 24
5 پيكار در راه خدا: 26
6 نيت خالص : 26
بهشت به آسانى فراهم نمى گردد: 27
فصل ششم : دوزخ 28
تصوير دوزخ : 29
عوامل گرفتارى به آتش دوزخ : 30
1 لغزش ها: 30
2 اهميت ندادن به نماز: 31
3 نپرداختن زكات : 31
4 خيانت در امانت : 31
5 سركشى و فساد در روى زمين : 32
6 لغزش و گريز از ميدان جهاد: 33
7 خشم : 33
8 انكار حقانيت ائمه عليه السلام 33
پاسخ به يك پرسش : 34
9 دشمنى با بندگان خدا: 35
10 گناه پيشگى : 35
و اينگونه انسان ها: 36
 
پيشگفتار 
از آثار به جا مانده از گورستان هاى كهن ، چنين به دست مى آيد كه بشر، از آغاز پيدايش خود، زنده شدن مردگان را به نوعى باور داشته و به بازگشت آنان به صحنه زندگى معتقد بوده است . به همين جهت مرگ را پايان زندگى نمى دانسته است .
يك نمونه صدق گواه اين ادعا، وجود كشفياتى است كه اخيرا باستان شناسان در شهر سوخته انجام داده اند. اين مشكوفات نشان مى دهد كه مردم آن ديار، رستاخيز انسان ها را باور داشته ، و به اين منظور مردگان را با اشياء مورد علاقه شان به خاك مى سپردند. (1)
اين نكته ، موضوعى نيست كه ويژه شهر سوخته و يا سرزمين ايران باستان باشد، بلكه در جاى جاى كره خاكى هر كجا گورستانى تاريخى پيدا شده است آثار به جا مانده در درون آن گورها، بيانگر چنين باورى اصيل در ميان انسان هاى گذشته است ، از نژاد سفيد گرفته تا نژاد سرخ و زرد و سياه ، از آسيا گرفته تا اروپا و آفريقا و آمريكا.
هر چند اين باور مقدس در طول تاريخ ، دچار فراز و نشيب هايى شده و قهرا به خرافاتى آلوده شده است ، ولى اين آميختگى موجب از ميان رفتن اصالت آن نمى شود.
آيين مقدس و جهان شمول اسلام ، موضوع زنده شدن مردگان در روز واپسين را آن چنان روشن و آشكارا بيان نموده و به تنقيح همه جانبه آن پرداخته است كه جاى هر گونه ابهام و ترديد را از ميان برداشته ، و اين باور اصيل را از زنگارهاى جهل و خرافات تاريخى زدوده است .
در قرآن كريم و روايات ائمه طاهرين عليه السلام به صراحت ، حقيقت دنيا و آخرت ، عالم برزخ ، روز محشر، بهشت و دوزخ ، نعمت هاى بهشتى و كيفرهاى دوزخ به تصوير كشيده شده است .
نهج البلاغه كه قسمتى از سخنان و نامه ها و كلمات قصار امام اميرالمؤ منين على عليه السلام است داراى محورهاى گوناگون سياسى ، اخلاقى و اعتقادى است . هر چند معاد، موضوع اصلى اين كتاب را تشكيل نمى دهد، ولى از لابه لاى آن مى توان به خوبى و روشنى ابعاد گوناگون آن را دريافت .
از اين رو نگارنده بر آن شده است كه در اين باره تحقيقى به عمل آورد كه نتيجه اين تحقيق و بررسى چيزى است كه در برابر خوانندگان قرار گرفته ، و به نام معاد در نهج البلاغه تقديم مى گردد.
اميد است اين اثر ناچيز گامى در راستاى معرفى گوشه اى از مباحث اعتقادى نهج البلاغه و نيز به دنبال آن ، شناخت يكى از باورهاى اصيل اسلامى به شمار آيد. و خوانندگان گرامى را بهره اى رسانيده و ذخيره اى براى روز حساب و نياز نگارنده باشد.
قم احمد باقريان ساروى 8/12/1380
بازگشت ، چگونه ؟! 
طبيعت ، داستان شگفت انگيزى دارد؛ بهاران فرا مى رسد، درختان پر شكوفه ، و زمين سرسبز و پرطراوت گرديده و جنگ هاى انبوه زمين را آرايش مى دهند، اندك اندك درختان ميوه ، ميوه خود را به بار مى نهند و با گذشت چند ماه و رسيدن فصل تابستان انواع ميوه ها با رنگ هاى گوناگون ، درختان را پوشانده و بر زيبايى طبيعت مى افزايند، تا اينكه پاييز فرا مى رسد، ميوه ها از درختان چيده شده و باد خزان به تدريج برگ هاى درختان را از تنه آن ها جدا نموده و بر روى زمين پراكنده مى كنند، و با فرا رسيدن زمستان سرد، ديگر از آن سبزى و طراوت زمين و جنگ ها اثرى باقى نمى ماند، جز درختانى به ظاهر بى جان و زمين گل آلود چيزى به چشم نمى خورد و به ديگر سخن ، طبيعت در زمستان مى ميرد. ولى با بازگشت فصل بهار، زندگى خود را باز مى يابد.
يعنى : معاد طبيعت فرا مى رسد و اين معاد، هر سال تجديد مى گردد.
انسان نيز روزى از مادر زاده مى شود و با گذشت سال هايى چند، به طراوت و شادابى و زيبايى جوانى مى رسد و بسان گل و برتر از آن در دامان خانواده شادى مى آفريند. تدريجا به دوران ميانسالى و از آن به دوران پيرى و كهولت مى رسد و در پايان ، مرگ را در آغوش مى گيرد و به زير خاك مى رود. و سرانجام او در درون خاك ، پوسيده شدن و خاك شدن است .
آيا انسان ها را نيز بازگشتى هست ؟ چگونه مى شود كه طبيعت را هر سال معادى باشد ولى انسان را بازگشتى نباشد؟
اين پرسش و ديگر پرسش هاى مربوط به معاد و زنده شدن انسان ها، پرسش هاى اساسى هستند كه على عليه السلام در نهج البلاغه به آنها پاسخ داده است . و نگارنده پاسخ ‌هاى آن حضرت را به شش فصل تقسيم نموده و به خوانندگان گرامى تقديم مى نمايد.
 
فصل اول : حقيقت دنيا 
بماند سال ها اين نظم و ترتيب
ز ما هر ذره خاك افتاده جايى
غرض نقشى است كه از ما باز ماند
كه هستى را نمى بينم بقايى
سعدى 
نخستين گام براى شناخت جان پس از مرگ ، شناختن دنيا است ، زيرا زندگى جان ديگر در فرا سوى دنيا قرار گرفته و هر انسان خردمند دوست دارد به فرا سوى خود بينديشد و حقيقت آن را درك كند و اين چيزى است كه در اين جهان براى او ميسر است ، دنيايى كه گروهى از انسان ها آنچنان به آن چنگ زده اند كه گويا براى هميشه در آن خواهند ماند، و آنچنان به آن دل بسته اند كه گويا ويژه آنان بوده و ديگران را در آن سهمى نيست ، مرگ ديگران و حتى نزديكترين خويشاوندان خود را مى بينند و لحظه هاى دردناك آخر عمر آنان را به چشم نظاره مى كنند، ولى به هيچوجه پند نمى گيرند و آن چنان در اين دنيا زندگى مى كنند كه گويا از بى وفايى و پيامدهاى بسيار دشوار و اندوه بار دلبستگى به آن كاملا ناآگاهند. بر اين اساس است كه شناختن حقيقت دنيا از ارزش و جايگاه ويژه اى برخوردار است .
واژه دنيا 
واژه شناسان دنيا را از ماده دنو به معناى قرب و نزديكى دانسته اند، طريحى نوشته است :
دنيا در برابر آخرت و به سبب نزديك بودن آن ، به اين نام ناميده شده است .(2)
ابن منظور يكى ديگر از واژه شناسان عرب نوشته است :
دنى الشى ء من الشى ء، يعنى : چيزى به چيزى نزديك شده است و دنيا نقيض آخرت است ، كه اصل آن دنواى بود، و واو آن به ياء تبديل شد. زيرا وزن فعلى اگر اسم داراى واو باشد، آن واو به ياء تبديل مى گردد، اين راءى سيبويه است ... و دنيا اسم براى اين زندگى است كه در آن قرار داريم . به اين سبب نام دنيا گرفت كه آخرت از زندگى اين جهان ، دور و دنيا به آن نزديك است . (3)
دنيا براى آخرت :بنشين بر لب جوى و گذر عمر به بين
كاين اشارات زجهان گذران ما را بس
 
حافظ
پوچ گرايى در ميان آنان كه مبداء و معاد را باور ندارند بى اندازه رايج است ، تا آنجا كه آسايش زندگى اين جهان را از آنان گرفته ، و به بيمارى هاى روانى و افسردگى هاى روحى گرفتار ساخته است به گونه اى كه در اثر اين انديشه نادرست برخى از آنان دست به خودكشى زده و به زندگى خود در اين جهان پايان مى بخشند.
در ميان يكتاپرستان به ويژه مسلمانان اين انديشه چندان نتوانسته است رخنه نمايد، از اين رو درصد خودكشى ها در ميان آنان بسيار اندك است . ولى در ميدان عمل غفلت ، سست ايمانى ، ضعف باورهاى دينى و وجود عوامل انحراف از درون و بيرون سبب گرديده است كه بسيارى از آنان به دنيا گرايش پيدا نموده و اين گرايش خطر آفرين ، هم آسايش روانى را از آنان گرفته و هم موجب گريز آنان از دين و مذهب و غفلت از زندگى سعادتمندانه و جاويدان آخرت گرديده است .
على عليه السلام در نهج البلاغه به بهترين گونه به نكوهش دنيا گرايى پرداخته ، و دنيا را به جز در موارد مخصوص ، فاقد هر گونه اعتبار و ارزش ‍ شرعى و عقلى و عقلايى معرفى نموده ، و ارزش آن را تنها در اين راستا قرار داده است كه ابزارى براى رسيدن به زندگى جاويد آخرت باشد. اينك نمونه هايى از تعبيرات گران سنگ آن حضرت در اين باره را از نگاه خود مى گذرانيد:
1 در نامه اى به معاويه نوشته است :
فان الله سبحانه قد جعل الدنيا لما بعدها، و ابتلى فيها اهلها، ليعلم ايهم اءحسن عملا، و لسنا اللدنيا خلقنا و لا بالسعى فيها اءمرنا، و انما وضعنا لنبتلى بها . (4)
خداوند منزه از هر عيب و نقص ، دنيا را براى رسيدن به فراسوى خود جهان ديگر آفريده است و ساكنان آن را آزموده است تا به علم فعلى آگاه گردد كه كدام يك از آنان بهترين كردار را خواهد داشت . و ما براى اين دنيا آفريده نشده ايم و به تلاش و كوشش در دنيا براى دنيا فرمان داده نشده ايم ، و همانا ما در آن آفريده شده ايم تا به وسيله آن ، مورد آزمايش قرار بگيريم .
2 اءلا و ان هذه الدنيا التى اءصبحتم تتمنونها و ترغبون فيها، و اءصبحت تغضبكم و ترضيكم ، ليست بداركم ، و لا منزلكم الذى خلقتم له ، و لا الذى دعيتم اليه ، اءلا و انها ليست بباقية لكم ، و لا تبقون عليها، و هى و ان غرتكم منها و قد حذرتكم شرها، فدعوا غرورها لتحذيرها، و اءطماعها لتخويفها، و سابقوا فيها و الى الدار التى دعيتم اليها، و انصرفوا بقلوبكم عنها . (5)

نظرات کاربران :

نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این محصول در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این محصول دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.
کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً لاگین نمایید.