ads ads
ورود کاربران

نام کاربری :

رمز عبور :

مرا به خاطر بسپار
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین

وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
    13 نفر
اعضا :
    0 نفر
مجموع :
    13 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
    772
تعداد کل بازدید ها :
    24910784
گزارشات سایت

فايل هاي رايگان:
    105 فايل
فایل های غیر رایگان :
    4,490 فايل
فایل های ويژه:
    220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
    0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
    2,244 كاربر
بررسی اصل استقلال قضاوت در جمهوری اسلامی ایران
screenshot
دسته بندي : پروژه و مقاله,حقوق
حجم فایل : 66.36 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : WORD
تعداد صفحات : 90 صفحه
تعداد بازدید : 134 مرتبه


قیمت: 5,400 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
امتیاز : -1

فروشنده ی فایل

maghale33
سایر فایل ها
توضیحات :

عنوان : بررسی اصل استقلال قضاوت در جمهوری اسلامی ایران

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد

فهرست
صفحه موضوع
مقدمه
بخش اول : كليات
فصل اول: اهميت و استقلال قضايي در نظام حقوقي اسلام
مبحث اول: اهميت قضا در اسلام
بند اول: تعاريف از نظر اسلام و فرق آن با داوري
بند دوم: اهميت قضاوت
مبحث دوم: استقلال قضايي در اسلام
بند اول: مفهوم استقلال قضايي
بند دوم: استقلال قضايي در متون اسلامي
فصل دوم: استقلال قضايي در متون اسلامي
مبحث اول: تعريف نهاد قضايي و اصول اساسي استقلال قوه قضائيه
مبحث دوم: بررسي استقلال قوه قضاييه در انقلاب اسلامي ايران
بخش دوم: بررسي مسير تحول استقلال قضات در قوانين جمهوري اسلامي ايران
فصل اول: شاخصهاي استقلال قضات و بررسي آن در قوانين اساسي
مبحث اول: تعريف و توضيح شاخصهاي استقلال قضات
بند اول: شاخص عدم نفوذ و تأثير پذيري قضات
بند دوم: شاخص منع عزل قضات
بند سوم: شاخص منع تغيير و انتقال قضات
بند چهارم: عدم نقص رأي قضايي
بند پنجم : تمكن مالي قضات
بند ششم: وظايف و تكاليف قضات در حفظ استقلال قضايي خود
مبحث دوم: بررسي استقلال قضات در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
فصل دوم: استقلال قضات در ديگر قوانين و مقررات در جمهوري اسلامي ايران
بخش سوم: مسئوليت، مصونيت وتعقيب انتظامي قضات
فصل اول: مسئوليت و مصونيت قضايي
مبحث اول:  مسئوليت كيفري قضات و مصونيت آنها
مبحث دوم: مسئوليت مدني قضات و مصونيت آنها
فصل دوم: تخلفات و تعقيب انتظامي قضات
مبحث اول: تخلفات قضات
مبحث دوم: تعقيب انتظامي قضات
نتيجه گيري
فهرست منابع
 
8- اگر پيشنهادي هم داريد در قسمت نتيجه گيري بياوري   آوردن پيشنهاد بر غذاي كار شما خواهد افزود  
9- در مورد اصل موضوع چنانچه ميتوانيد، مطالب ديگري نيز تهيه كنيد   ظاهراً يكي از ممنوعيتهاي شغل قضاوت كه بي ترديد به استقلال وي نيز لطمه وارد مي سازد اشتغال به تجارت است   مستند قانوني اسن مطلب را جستجو نموده و در مقاله تان بياوريد   هم چنين مممنوعيتهاي ديگري هم كه ذكر كرديد تأثير آنها را درسلب استقلال قاضي بيان نمائيد  
10- به نكات ديگري كه بعضاً در متن به آنها اشاره شد توجه كنيد و اشكالات را كلاً مرتفع نمائيد   ضمناً در قسمت نيتيجه، بايد به سئوالاتي كه از ابتدا در ذهنشان بوده و به همي دليل اين موضوع را انتخاب كرده ايد، پاسخ دهيد   مثلاً شما از بحث در اين موضوع چه هدفي را دنبال مي كرديد؟ چه سوالاتي وجود داشت كه شما را وادار به اين تحقيق كرد البته سؤالات اساسي و مهم در مقدمه مطرح كرده باشيد و در نتيجه گيري به پاسخ آن سؤال نائل شده باشيد  
11- رعايت نكات مشكلي در اين مرحله شايد بيش از محتواي تحقيق مد نظر مي باشد  
 
مقدمه: 
مردم در آغاز يك دسته بودند و اختلافي در ميان آنها وجود نداشت كم كم دسته ها و قبايل بوجود آمدند و چون كه بخاطر گذارندن زندگي رزومره با يكديگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهايي در ميان آنها پديدار شد كه بايد رفع خصومت مي شد   هر گاه اختلاف در ميان خانواده بود رييس خانواده رفع خصومت مي كرد و اگر بين دو نفر در اجتماع اختلافي پيش مي آمد ابتدائاً ممكن بود طرفين خودشان توافق كنند يا اينكه شخص ثالثي را براي داوري بين خود انتخاب كنند و شخصش منتخب طرفين بايد با رعايت بي طرفي و از روي عدالت و راستي قضاوت مي نمود و معمولاً به اشخاصي رجوع مي كردند كه از نقطه نظر اجتماعي در موقعيت بالاتري باشد اين افراد در اجتماعات بيشتر روحانيون و پادشاهان بودند روحانيون بدليل اينكه كمتر در امور عادي و دنيوي دخالت مي كردند مورد اعتماد مردم بودند و شاه نيز بعلت بعطه و قدرتي كه بر افراد جامعه داشت خواه نا خواه به عنوان قيصه دهنده اختلاف لقب گرفته بود و با توجه به اينكه شاه به تنهايي نمي توانست رفع اختلاف نمايد مردم براي تسريع در احقاق حق خود به روحانيون و علماء ديني و آگاهان و مطلعين روي آوردند و اين افراد موثق و قابل اعتماد بودند و عمده دليل اين اعتماد استقلال انديشه و رأي و قضات بي طرفانه آنها بود و اين استقلال براي شخص قاضي امري فطري و از اعتقادات قلبي انسان بوده است و يا تكامل اجتماعات انساني به عنوان اصلي اجتناب ناپذير در دستگاه قضايي هر كشور جايگاه ويژه اي پيدا كرد   استقلال در تصميم گيري لازمه قضاوت است و استقلال دادرس امنيت قضايي را تضمين مي كند   و با اعتماد به مصونيت و امنيت شغلي به حمايت از حق و درگيري با فشارها و افراد صاحب نفوذ مي پردازد هسته مركزي دستگاه تأمين كننده عدالت هر كشور، دادگستري است كه مركب از عده اي اقتصاد مي باشد كه دادرسان واقعي جامعه مي باشند و بايد مستقل و بي طرف باشند تا بتوانند وظيفه خطير و سنگين خود را به نحو احسن انجام دهند   استقلال قضايي، و افكار عمومي را شامل مي شود   وقتي شخصي پس از طي مراحل مختلف به تصدي شغل قضات رسيد شأن قضاوت و موقعيت و جايگاه ويژه آن اقتصاد دارد كه چنين فردي مصونيت شغل داشته باشد و با اين تضمين قاضي عدالت گستر جامعه خويش خواهد بود
دين اسلام در چهارده قرن پيش اصل فوق الذكر را به رسميت شناخته است و براي آن ارزش والا قائل شده است در كشور مار ايران پس از بروز انديشه هاي قانون خواهي وارد قانون اساسي و متون مدون قانوني گرديد هدف از اين تحقيق بررسي استقلال قضات در قوانين و مقررات كشور ايران است كه ببنيم روند قانونگذاري در مورد اين اصل چگونه است و چه راه هايي و مكانيسم هايي را براي حفظ اين اصل پيش بيني نموده اند    
مبحث اول: اهميت قضاوت در اسلام
دين اسلام شأن والاي قضاوت را به گونه اي ممتاز متمايز ساخته و موقعيت ويژه آنرا در ميان ساير بخشهاي اجتماعي با ارائه تعاريف و تحليل هاي مختلف مستند نموده است  
قرآن مجيد به عنوان اولين و بزرگترين منشور زندگي مسلمانان، تعريفهاي متنوعي از قضاوت بيان داشته است و احكام ديني، تمام زواياي اين محكم را بررسي نموده اند علمي رواندانيشمندان اسلامي نيز به تبع آن به شرح و تفسير آن پرداخته اند  
در اين مبحث ايتدا- تعاريف قضاوت پرداخته و سپس اهميت قضاوت مورد بحث قرار مي گيرد  
بند اول: تعاريف قضاوت: قضا به فتح در لغت به معني فرمان داران، حكم كردن، فتوا دادن، رأي دادن، به حاجت كسي رسيدن و روا كردن، آگاهانيدن و پند دادن مي باشد    در قرآن مجيد لفظ قضا بر معناي متعددي اطلاق گرديده است  كه به شرح ذيل مي باشد  
1-اراده نمودن مانند آيه شريفه « و اذا قضي امراً فانما يقول له كن فيكون» 
2- امر كردن مانند آيه شريفه!« و قضي ربك ان لاتعبد الا اياه» 
3- حكم كردن مانند آيه شريفه!« ثم لا تجدوافي انفسهم حرجاً مما قضيت» 
4- خلق كردن و آفريدن مانند آيه شريفه: فقضهن سبع سموات في يومين 
5- فعلي مانند آيه شريفه: فاقص ما انت قاض 
6- اعلام كردن مانند آيه شريفه: و قضينا اليه ذلك الامر 
اگر چه در قرآن معناي زيادي از قضاوت بكار برده شده است اما معني اصلي و مشهور آن كه در ميان حقوقدانان اسلامي همان حكم كردن و دادرسي است  
فقهاي عالي مقام اسلام با عنايت خاص به موضوع قضاوت در بيشتر كتاب فقهي خود مبحث قضاوت را مورد بررسي قرار داده و براساس معيارهاي اسلامي و استدلالات اصولي خود تعاريفي را براي قضاوت بيان داشته اند   شهيد اول دركتاب دروس آنرا چنين تعريف كرده است: « القضا هو ولايع شرعيه علي الحكم والمصالح العامه من قبل امام عليه السلام  مرحوم نراقي در كتاب مستند مي گويد: « القضا هو ولايه حكم خاص في واقعه مخصوصه و علي شخص مخصوص با ثبات، يوجب عقربه دنيويه شرعا او حق من حقوق الناس»  سيد محمد كاظم يزدي در كتاب عروه الوثقي قضاوت را اينچنين تعريف كرده است: دادرسي ميان مردم به هنگام ستيز و برخورد و بركنار ساختن اختلاف و پايان دادن موضوع اختلاف ميان و آنان» 
شيخ محمد حسن نجفي در كتاب معروف جواهرالكلام در تعريف قضاوت مي گريد: در ولايت شرعي در صدور حكم از سوي كسي كه بتواند در مسائل جزئي شرع فتوي دهد شيخ ضياءالدين عراقي در كتاب قضا در تعريف قضاوت آنرا از ميان بردن ستيز و دعوي ميان دو يا چند نفر مي دادند   حضرت امام خميني نيز در كتاب تحرير الوسيله در تعريف قضوت مي فرمايد: « و هو حكم بين الناس امرفع التنازع بينهم با شرايط الاتيه» آن حكم بين مردم است جهت رفع تنازع بين آنان با شرايطي كه مي فرمايد   
بنابراين بايد گفت قضاوت منصحات از مناسب حكومت كه قاضي به مقتضاي اين منصب به احكام و اشخاص ولايت و سلطة پيدا مي كند تا بتواند استيفاء حقوق واجراي حدود و تعزيلات نمايد و ان سمت ا زطرف كسي به قاضي داده مي شود كه اولاً خود صلاحيت تصدي به چنين امري را داشته باشد و ثانياً شايستگي واگذاري آنرا به ديگران نيز داشته باشد   برابر عقيد مسلمين   اين شخص همان صاحب رسالت و نبوت است زيراولايت قضا بخشي از ولايت مطلقه صاحب رسالت، و شاخه اي از درخت پربار رياست عمه پيغمبران و جانشينان بر حق آنهاست  
قاضي بر دو قسم است قاضي تنصيب كه مراد قاضي منصوب از ناحيه امام و حكومت است دوم قاضي تحكيم كه چنين تعريف شده است  
هر گاه طرفين نزاع و داوري فردي كه بعنوان قاضي منصوب نگرديده رضايت دهند داوري وي را قضاء تحكيم و چنين دادرسي را قاضي تحكيم، حكم و يا محكم نامند 
حكم قضاء تحكيم از ديدگاه فقهاي شيعه و سني
صرفنظر از اختلاف آرايي كه در احكام و برخي صفات قاضي تحكيم مطرح مي باشد في الجمله قضاء تحكيم به نظر تمامي فقهاي شيعه جايز مي باشد   در مقام فقط عدم فقهاي شيعه اعتبار تمام شرايط اساسي قضاء نظيره بلوغ، عقل، اسلام(ايمان)، عدالت، علم، طهارت مولد، زكوريت و        را دو قاضي تحكيم معتبر و لازم دانسته اند  
در مشروعيت قاضي تحكيم ميان فقهاي اهل سنت اختلاف است   اما به فخرالدين رازي و امام ابولاحامد مد غزالي منكر مشروعيت قاضي تحكيم مي باشند ولي ديگر علماء سنتي قاضي تحكيم را مشروع دانسته اند نهايتاً گروهي گفته اند در همه امور بدون استثناء  قاضي تحكيم مشروعيت دارد و گروهي گفته اند در حقوق الله قاضي تحكيم غير مشروع است  
 
حوزه علمي قاضي تحكيم
در اينكه آيا حكميت در تمام امور و احكام جايز است يا آنكه جواز حكميت صرفاً در منازعات مالي و امثال آن مي باشد ولي در حدود و قصاص و تعزيلات جايز نيست؟ اختلاف نظر وجود دارد  
عده اي از فقها شيه به استناد عموم ادله قضا و اينكه وجهي براي منع قاضي تحكيم در برخي احكام وجود ندارد، زيرا هرگاه وي واجد شرايط قضا باشد كه بايد چنين باشد، پس حكمش در همه احكام نافذ است رأي به نفوذ حكم در همه امور داده اند
و در مقابل آنان عده اي ديگر با توجه به ويژگيها و اهميتي كه مسائل كيفري دارند بدان لحاظ كه پاي نفس و جان افراد در آن مطرح است دادرسي دراينگونه موارد را جايز ندانسته و حكم به مغازعاتي كه مربوط به اين امور مي شود را منحصر به قاضي منصوب مي دانند   اين نظريه از آن جهت كه رسيدگي به جرايم و اعمال مجازاتها مربوط به اعمال حاكميت دولت مي شود و قابل واگذاري نسبت تقويت مي شود مشابه همين دو نظر در ميان فقهاي جنبي نيز وجود دارد و ديگر مكاتب اهل سنت تحكيم در عقوبات را جايز نمي دانند و البته براي مشروعيت قاضي تحكيم به روايتي از رسول اكرم (ص) كه چنين است   « من حكم بين اثنين فتراضيا به فلم يعدل فعليه لعنه الله تعالي و همچنين به عموم ارسه قضا همچون آيه « و اذا حكمتم بين الناس ان تحكمو با لعدل»  و همچنين ادله وجوب امر به معروف و نهي از منكر و اجماع استناد شده است  
در اينكه آيا تحكيم در زمان غيبت نيز مقصورات عده اي از فقها آنرا برآنند كه صرفاً در زمان حضور امام موضوعيت دارد   بنابراين با وجود امام حكميت فرد واجد شرايط شروع است و در زمان غيبت فقهاي جامع شرايط به حكم ازن عام امام مجاز به دادرسي
 مي باشد پس حكميت ديگر معنايي ندارد   چون قاضي چه تحكيم چه تنصيب بايد داراي تمام شرايط باشد از سوي ديگر برخي از فقها براي اثبات تحكيم در زمان از طريق نفي برخي از شرايط قاضي منصوب به اذن امام موضويت آنرا اثبات كرده اند  
البته بعضي از فقها معتقدند كه در زمان حكام جور بايد به قاضي تحكيم مراجعه كرد   اما در هر صورت به نظر مي رسد كه با وجود تشكيلات قضايي و قضاوت رسمي در زمان حكومت ولايت مطلقه فقيه تحكيم جايز است و عملاً شيعيان در حال حاضر در دعاوي مالي و برخي مسايل ديگر نظير نكاح و غيره به همين شيوه حل و فصل مي نمايند  
بند دوم اهميت قضاوت:
قضاوت و دادرسي را ستين و همراه با حق دادرسي در نگاه حقوقدانان مسلمان پس از ايمان به خدا از استوارترين واجبات و برترين پرستسها دانسته شده است و در متون ارزشمند اسلامي در خصوص قضاوت و اهميت آن مطالب بسيار زيادي موجود مي باشد كه نشانگر جايگاه ويژه اين منصب الهي است   در قرآن كريم آيات بي شماري در مورد جلالت و عظمت منصب قضاوت وجود دارد كه اكثر آنها وصالت صريح دارد كه اين مقام منيع را خداوند متعال به پيغمبران و اوصياد معصومين آنان عليه السلام موهبت فرموده است   دو يا داوود انا جعلناك خليفه في الارض فاحكم بين الناس و لا تتبع الهوي فيصلك عن سبيل الله ان الذين يضلون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بي نوا يوم الحساب» 
اسلام بارزترين ارزش و اهميت را به مسأله قضاوت در جهت تأمين حقوق مردم و استقرار عدالت اجتماعي قايل شده است و آنرا امانت بزرگي تلقين كرده است  دوان الله يا مركم ان تودو الامانات الي اهلها و اذا حكمم بين الناس ان  تحكموا بالعدل 
خداوند متعال در تأكيد مقام عظمت عدالت و اجراء عدالت و بمنظور تخدير و تهديد قضات از جانبداري جنايتكاران پيامبر اكرم را بدين گونه مخاطب ساخت « انا انزلنا اليك الكتاب بالحق لتحكم بين الناس بما اراك الله و لا تكن للخائفين خصيماً»  و بدين وسيله خاطرشان ساخت كه امر خطير قضاوت مفوض به اراده معحض پيامبر نيست بلكه او نيز مي بايد در كار حكومت  وارث و الهي و مجري حق باشد و دستور مي دهد به آنچه كه خداد فرستاده ميان مردم حكم كن و در اثر خواهشهاي مردم حكم حق را واهگذار  
نهج البلاغه يكي از معتبرترين كتب اسلامي به لحاظ ارائه راحلها و پيشنهاد ها و يك متن اصيل اسلامي راهنماي مسلمانان بخصوص شيعيان در تمام اعصار بوده است فرمان حضرت علي عليه السلام به مالك اشتر نحغي است  تزار مصر سندي بسيار ارزشمند در تاريخ انديشه و تفكر حكومتگزاري مي باشد كه اينك به بررسي چندين جمله از آن معاني گهر بار مي پردازيم  
1- حضرت علي (ع) در اوصاف قاضي و نحوه انتخاب مي فرمايد: قضات را از ميان كساني انتخاب كن كه در نظر تو بهتر و با فضيلت تر از ديگران هستند« ثم اختر للحكم بين الناس افضل رعيتك في نفسك»
2-قاضي بايد از كساني باشد كه از نظر وسعت اطلاعات در تعافي باشد كه تراكم قضايا او را در تنگنا قرار ندهد
3- در عين نيازمندي از چنان مهارت و غناي طبعي برخوردار باشد كه مغلوب آن و طمع نگردد  
4- در موارد مشتبه جانب احتياط را نگه دارد و درنگ كند تا به اصل مطلب پي ببرد
5-از آمد و شد اصحاب دعوي كمتر به ستوه آيد  
حضرت علي (ع) نهج البلاغه در مورد اهميت قضاوت و بر پايه عدل و داد، عدالت و دادگري را يكي از چهار پايه اي مي شمارد و مي فرمايد:«از او پرسيدند از ايمان فرمود: ايمان بر چهار پايه استوار است: بر شكيبايي يقين، داد و جهاد  
پايگاه، قضاوت و داوري در پيش گاه خداوند از همه كارها برتر است   زيرا قضاوت همچون ترازوي الهي است كه اموال مردم را برابر مي سازد و بدين وسيله روزگار مردم اصلاح و كار دين استوار مي گردد و به سبب اجراي حق و عدالت قوانين و شرايع به اجرا در مي آيد   از نظر اسلام دادرسي نوعي از عبادت و سر تا‌ آنجا كه گفته شده است يك ساعت اجراي عدالت از عبارت يكسال بهتر است و گروهي به همين خاطر در مساجد ب قضاوت كه نوعي عبادت بود مي پرداختند  
قاضي نمونه كسي است كه عدالت او بر ستم او غالب باشد هيچ كس مضون از خطا و اشتباه نيست ولي هرگاه غلبه كارهاي دادرسي عدل و انصاف باشد به موجب يك حديث جاي او در بهشت است و در حديثي ديگر از محمد (ص) آمده است« چون قاضي در سند خود نشيند دو فرشته بر او نازل شود و او را استوار بدارند و راهنمايي و ياري كنند و اگر بيداد كنند او را فرو گذارند  
قضاوت در اسلام از خطرترين مسئوليت ها شناخته شده است و قبول اين امر مهم در شأن و كمي نيست قبول مسئوليت دربرنامه اي كه در خور انسان نيست از بزرگترين شناخته شده است   پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: كسي كه امري از امور مسلمين را عهده دار شود در حاليكه برتر از او در ميان مسلمانان است به خدا و رسولش و همه مسلمين خيانت كرده است    
حضرت علي (ع) پس از گماردن شريح حادث كندي به دادري چنين فرمود، « اي شريح تر درجايي نشسته اي كه جز پيامبر يا جانشين او يا شخصي بر آن نمي نشيند» 
 

نظرات کاربران :

نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این محصول در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این محصول دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.
کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً لاگین نمایید.