ads ads
ورود کاربران

نام کاربری :

رمز عبور :

مرا به خاطر بسپار
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین

وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
    9 نفر
اعضا :
    0 نفر
مجموع :
    9 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
    1318
تعداد کل بازدید ها :
    24904901
گزارشات سایت

فايل هاي رايگان:
    105 فايل
فایل های غیر رایگان :
    4,490 فايل
فایل های ويژه:
    220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
    0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
    2,244 كاربر
مقاله بررسی و دلایل اثبات وجود خدا در فلسفه اسپیتوزا
screenshot
دسته بندي : پروژه و مقاله,الهیات
حجم فایل : 31.72 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 46 صفحه
تعداد بازدید : 137 مرتبه


قیمت: 1,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
امتیاز : 0

فروشنده ی فایل

maghale33
سایر فایل ها
توضیحات :
عنوان : مقاله بررسی و دلایل اثبات وجود خدا در فلسفه اسپیتوزا
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد 
فهرست
۱- برهان اول   ۲
برهان دوم :   ۷
برهان سوم :   ۱۱
برهان چهارم:   ۱۳
بررسی تطبیقی   ۲۱
برهان وجودی چه نوع برهانی است؟   ۲۲
خدا، نامتناهی،‌جوهر، وجود :   ۲۶
اصلاً چرا باید چنین خدایی را شیئی تلقی کرد؟   ۳۰
براهین صدرا و اسپیتوزا و اشکالها و انتقادها   ۳۲
۱- صورت اول اشکال :   ۳۲
۲- صورت دوم اشکال :   ۳۳
نحوة‌ مواجهه براهین ملاصدرا و اسپیتوزا با اشکالها :   ۳۵
جایگاه مسأله «وجود خدا » در تفکر دو فیلسوف   ۴۱
 
 
اين احتمال قوي به نظر مي رسد كه تفاوت استدلالهاي اسپيتوزا و دكارت در خصوص اثبات وجود خدا بيشتر مربوط به نتايجي باشد كه دو فيلسوف (و خصوصاً اسپيتوزا) از آنها استخراج كرده اند.
به هر حال صرفنظر از صحت و سقم اين سخن كه آيا دلايل اسپيتوزا متفاوت از استدلالهاي دكارتي اثبات وجود خدا هستند يا خير، در مجموع در اين زمينه چهار برهان يا چهار تقرير مختلف از يك برهان، در آثار فيلسوف مورد نظر ما قابل تفكيك هستند كه در اين قسمت به شرح آنها خواهيم پرداخت.
1- برهان اول
به نظر مي رسد با توجه به اشارات خود اسپيتوزا در آثارش مهمترين برهاني كه او براي اثبات وجود خدا بيان مي كند، برهاني است كه اكنون قصد بيان آن را داريم. اين برهان مبتني بر اين اصل است كه در گفتن اينكه چيزي مندرج در طبيعت يا مفهوم چيزي است به منزله اين است كه بگوييم آن دربارة اين چيز صادق است .»  به عنوان مثال اگر ما مفهوم سه ضلعي را مندرج در طبيعت يا مفهوم يا ذات مثلث مي دانيم اين بدين معني است كه مثلث هاي موجود در جهان هم سه ضلعي هستند. مقدمه دوم اين برهان اين است كه طبق تعريف اسپيتوزا از مفهوم خدا، «وجود ضروري مندرج در مفهوم خداست» 
بنابراين، در مورد خدا ميتوان گفت كه «وجود ضروري در اوست يا اينكه او موجود است .»
اين برهاني است كه اسپيتوزا آن را برهان لمي مي داند و به واسطة آن با توماس آكوئيناس كه معتقد به عدم امكان اقامه برهان لمي در اثبات وجود خداست، مخالفت مي ورزد. همين برهان در قضيه 11 از كتاب اخلاق به اين صورت بيان شده است كه «خدا يا جوهر كه ؟؟‌از موجود است.»  برخي از شارحين آثار اسپيتوزا با تبديل اين استدلال به قياسي شرطي آنرا به اين صورت توضيح داده اند:
«اگر تصور واضح و متمايزي داريم از خدا چونان موجودي كه ماهيتش متضمن وجود است، پس خدا را مستقيماً ادراك مي كنيم.
اما تصور واضح و متمايزي داريم از خدا چونان موجودي كه ماهيتش متضمن وجود است. پس وجود خدا را مستقيماً ادراك مي كنيم .
تفسير استاد محسن جهانگيري مفسر و منتقد آزاد آسپيتوزا در كشور ما ، نيز مشابه تبيين فوق است. ايشان معتقدند : «اين برهان را ميتوان به صورت قياس شرطي زير درآورد:
هرگاه از خدا به عنوان موجودي كه ذاتش مستلزم وجود است، تصوري روشن و متمايز داشته باشيم،‌وجود او را مستقيماً ادراك خواهيم كرد. اما از خدا به عنوان موجودي كه ذاتش مستلزم وجود است تصوري روشن و متمايز داريم. پس وجود او را مستقيماً ادراك مي‌كنيم. البته اين قياس با قياس ديگري تكميل مي شود به اين صورت كه هر چيزي را كه مستقيماً ادراك كنيم موجود است، آن موجود است. خدا را مستقيماً ادراك مي كنيم كه موجود است. پس خدا موجود است. يعني كه با نوعي از علم متقين به وجود خدا معرفت داريم .»
بنابر چنين تفاسيري از اين برهان است كه كساني مانند ويليام ارل و ولفين معتقدند كه چنين بياني صرفاً ابراز يك شهود عقلي از ماهيت و وجود ضروري خدا است و اسپيتوزا در اينجا در مقام گزارش اين امر است كه ما تجربه اي از خدا داريم و يا مي توانيم داشته باشيم كه در آن وجودش را براي ماهيتش ضروري تصور مي كنيم.
در مقابل بنابر تفسير ديگري كه از برهان وجودي اسپيتوزا بر اثبات وجود خدا كه توسط هارولدزوكيم ارائه شده است هدف اسپيتوزا از ارائه چنين بياني آوردن استدلال محكمي در خصوص وجود خدا بوده است. بنابراين برهان «بايد گفت ماهيت جوهر اقتضا مي كند كه موجود باشد و جوهري كه موجود نيست، اساساً جوهر نيست. يك جوهر ناموجود،‌يك امر متناقض با لذات است.
براين اساس شما يا بايد مفهوم جوهر را رها كنيد يا بايد بپذيريد كه جوهر يعني خدا، بالضروره موجود است. اما اگر شما مفهوم جوهر را كنار بگذاريد در آن صورت ناچاريد مفهوم حالت را نيز كنار بگذاريد. پس يا هيچ چيز وجود ندارد يا خدا بالضروره موجود است .
روشن است كه چنين تقريري از نظر اسپيتوزا، صرفاً با توجه به تعريف خاص فلسفه اسپيتوزا از دو اصطلاح جوهر و حالت ارائه شده است. جوهر در ديدگاه او دو شيئي است كه در خودش است و به نفس خودش به تصور در مي آيد، يعني تصورش به تصور شيئي ديگري كه از آن ساخته شده باشد، متوقف نيست.» و مقصود او از حالت «احوال جوهر يا شيئي است كه در شيئي ديگر است و به واسطه آن به تصور در مي آيد» . با توجه به اين دو تعريف است كه او در اولين اصل از اصول متعارفه كتاب اخلاق مي گويد: «هر شيئي كه موجود است يا در خودش وجود دارد يا در اشياء ديگر .»  به عبارت ديگر هر چيزي كه وجود دارد يا جوهر است يا حالت . وجود حالت بدون وجود جوهر قابل تصور نيست. و از آنجا كه در فلسفه اسپيتوزا تنها يك جوهر وجود دارد و آن همان ذات لايتناهي خدا مي‌باشد بنابراين يا هيچ چيز وجود ندارد، يا خدا بالضروره موجود است. آنچه گذشت شرح استدلالي بود كه اسپيتوزا آنرا برهاني لمي دانسته و در مسأله اثبات وجود خدا كارآمدي بيشتري نسبت به ساير براهين براي آن قائل بوده است.
به هر حال روشن است كه وقتي در مورد روايت برهاني بيان اسپيتوزا بحث ميشود همانگونه كه فردريك كاپلتون نيز گفته است ما با شكلي از برهان وجودي ؟؟ كه در معرض حملات و انتقاداتي قرار دارد كه براهين وجودي قديس آنسلم و رنه دركات با آن مواجه بودند . فهم چگونگي گذر از اين اعتراضات به واسطه تقريرهاي متفاوت فلاسفه‌اي همچون، آنسلم، دركارت، اسپيتوزا و ملاصدرا زمينة درك عميقتري از برهان وجودي را فراهم خواهد آورد. در مورد اسپيتوزا، به احتمال قوي كساني مانند ولفن و ارل كه او را در هنگام بيان برهان وجودي ، در مقام گزارش تجربة ما از خدا مي دانند، سعي كرده اند كه روايت اسپيتوزايي برهان وجودي را از اين انتقادات نجات دهند. به هنگام بحث تطبيقي در مورد آراد اسپيتوزا و ملاصدرا ما تمركز بيشتري در اين خصوص خواهيم داشت.
 
برهان دوم :
برهان دومي كه اسپيتوزا در قضية ششم از كتاب «شرح اصول فلسفه دكارت و تفكرات مابعدالطبيعي» بيان كرده است همان برهاني است كه دكارت در تأمل سوم  از كتاب تأملات در فسلفه اولي اقامه نموده است. در اين برهان، وجود خدا از صرف اين واقعيت كه تصور او در ما موجود است از طريق برهان اني مبرهن شده است. براساس اين برهان «واقعيت ذهني هر يك از تصورات ما مقتضي علتي است كه همين واقعيت نه تنها ذهناً بلكه به صورت برابر يا برتر مندرج در آن است (طبق اصل متعارف نهم) اما با تصوري كه از خدا داريم (طبق تعريف دوم و هشتم) واقعيت ذهني اين تصور به صورت برابر يا برتر مندرج در ما نيست (طبق اصل متعارف چهارم) و ممكن نيست جز خدا در چيز ديگري مندرج باشد (طبق تعريف هشتم) بنابراين تصور خدا كه موجود در ماست ايجاب مي كند كه خدا علت آن باشد و در نتيجه (طبق اصل متعارف هفتم) خدا موجود است .
 

نظرات کاربران :

نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این محصول در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این محصول دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.
کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً لاگین نمایید.