ads ads
ورود کاربران

نام کاربری :

رمز عبور :

مرا به خاطر بسپار
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین

وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
    4 نفر
اعضا :
    0 نفر
مجموع :
    4 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
    397
تعداد کل بازدید ها :
    24889250
گزارشات سایت

فايل هاي رايگان:
    105 فايل
فایل های غیر رایگان :
    4,490 فايل
فایل های ويژه:
    220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
    0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
    2,243 كاربر
مقاله مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم
screenshot
دسته بندي : پروژه و مقاله,الهیات
حجم فایل : 27.07 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 33 صفحه
تعداد بازدید : 165 مرتبه


قیمت: 500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
امتیاز : -2

فروشنده ی فایل

maghale33
سایر فایل ها
توضیحات :

عنوان : مقاله مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم

اين فايل با فرمت word و آماده پرينت ميباشد
 
اسلام اصل مساوات را دربارة زن و مرد نيز رعايت كرده است.
 اسلام با تساوي حقوق زن و مرد مخالف نيست، با تشابه به حقوق آنها مخالف است.
 اسلام نظريات تحقير آميزي كه نسبت به زن وجود داشته منسوخ كرده است.
 قرآن در داستانهاي خود توازن را حفظ كرده، قهرمانان داستانها را منحصر به مردان نكرده است.
 زن اگر بخواهد از حقوقي مساوي با مرد بهره مند شود بايد مشابهت حقوقي با مرد را از ميان بردارد.
 علماي اسلام با تبيين اصل« عدل» پاية فلسفة حقوق را بنا نهادند.
 شرقي انسانيت را درگذشت و نيكي مي بيند و غربي در به دستآوردن حقوق.
 اعلامية حقوق بشر فلسفه است نه قانون، بايد به تصديق فيلسوفان برسد نه تصويب نمايندگان.
 احترام به انسان كه اساس اعلامية حقوق بشر است، از دير زمان مورد تأييد شرق و اسلام است.
دنياي غرب از طرفي تا آخرين حد ممكن مقام انساني را پايين مي آورد و از طرف ديگر به نام حقوق بشر اعلامية بالا بلند صادر مي كند.
بيچارگيهاي بشر امروز از آن است كه «خود» را از ياد برده است.
احترام به انسان با فلسفة شرق سازگار است نه با فلسفة غرب.
 
فهرست
مقدمه
فلسفه خاص اسلام دربارة حقوق خانوادگي
مقام زن در جهان بيني اسلامي
تشابه، نه و تساوي، آري
اعلاميه حقوق بشر فلسفه است نه قانون
فلسفه را با كوپن نمي توان اثبات كرد
مقام انساني زن از نظر قرآن
نگاهي به تاريخ حقوق زن در اروپا
تحول و بحران
 
مقام انساني زن از نظر قرآن
اسلام زن را چگونه موجودي مي داند؟ آيا از نظر شرافت و حيثيت انساني او را برابر با مرد مي داند و يا او را از جنس پست تر مي شمارد؟ اين پرسشي است كه اكنون مي خواهيم به پاسخ آن بپردازيم.
فلسفة خاص اسلام دربارة حقوق خانوادگي
چرا؟ روي چه حسابي؟ آيا بدان جهت است كه اسلام نيز مانند بسياري از مكتبهاي ديگر نظريات تحقير آميزي نسبت به زن داشته و زن را جنس پست تر مي شمرده است و يا علت و فلسفة ديگري دارد؟
مكرر در نطقها و سخنرانيها و نوشته هاي پيروان سيستمهاي غربي شنيده و خوانده ايد كه مقررات اسلامي را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال اينها به عنوان تحقير و توهيني نسبت به جنس زن ياد كرده اند؛ چنين وانمود مي كنند كه اين امور هيچ دليلي ندارد جز اينكه فقط جانب مرد رعايت شده است. ميگويند تمام مقررات و قوانين جهان قبل از قرن بيستم بر اين پايه است كه مرد جنساً شريفتر از زن است و زن براي استفاده و استمتاع مرد آفريده شده است، حقوق اسلامي نيز بر محور مصالح و منافع مرد دور مي زند.
مي گويند اسلام دين مردان است و زن را انسان تمام عيار نشناخته و براي او حقوقي كه براي يك انسان لازم است وضع نكرده است. اگر اسلام زن را انسان تمام عيار ميدانست تعدد زوجات را تجويز نمي كرد، رياست خانواده را به شوهر نمي داد، ارث زن را مساوي با نصف ارث مرد نميكرد، براي زن قيمت به نام مهر قائل نمي شد، به زن استقلال اقتصادي و اجتماعي مي داد و او را جيره خوار و واجب النفقة مرد قرار نمي داد. اينها مي رساند كه اسلام نسبت به زن نظريات تحقير آميزي داشته است و او را وسيله و مقدمه براي مرد مي دانسته است. مي گويند اسلام با اينكه دين مساوات است و اصل مساوات را در جاهاي ديگر رعايت كرده است، در مورد زن و مرد رعايت نكرده است.
مي گويند اسلام براي مردان امتياز حقوقي و ترجيح حقوقي قائل شده است و اگر امتياز و ترجيح حقوقي براي مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمي كرد.
اگر بخواهيم به استدلال اين آقايان شكل منطقي ارسطويي بدهيم به اين صورت براي او وضع مي كرد، لكن حقوق مشابه و مساوي براي او قائل نيست، پس زن را يك انسان واقعي نمي شمارد.
تساوي يا تشابه؟
اصلي كه در اين استدلال به كار رفته اين است كه لازمة اشتراك زن و مرد در حيثيت و شرافت انساني، يكساني و تشابه آنها در حقوق است. مطلبي هم كه از نظر فلسفي بايد انگشت روي آن گذاشت اين است كه لازمة اشتراك زن و مرد در حيثيت انساني چيست؟ آيا لازمه اش اين است كه حقوقي مساوي يكديگر داشته باشند به طوري كه ترجيح و امتياز حقوقي در كار نباشند؟يا لازمه اش اين است كه حقوق زن  و مرد علاوه بر تساوي و برابري، متشابه و يكنواخت هم بوده باشند و هيچ گونه تقسيم كار و تقسيم وظيفه در كار نباشد؟ شك نيست كه لازمة اشتراك زن و مرد در حيثيت انساني و برابري آنها از لحاظ انسانيت، برابري آنها در حقوق انساني است اما تشابه آنها در حقوق چطور؟
اگر بنا بشود تقليد و تبعيت كوركورانه از فلسفة غرب ر اكنار بگذاريم و در افكار و آراء فلسفي كه از ناحية آنها مي رسد به خود اجازة فكر و انديشه بدهيم، اول بايد ببينيم آيا لازمة تساوي حقوق تشابه حقوق هم هست يا نه؟ تساوي غير از تشابه است؛ تساوي برابري است و تشابه يكنواختي. ممكن است پدري ثروت خود را به طور متساوي ميان فرزندان خود تقسيم كند اما به طور متشابه تقسيم نكند، مثلاً ممكن است اين پدر چند قلم ثروت داشته باشد: هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملك مزروعي و هم مستغلات اجاري. ولي نظر به اينكه قبلاً فرزندان خود را استعداديابي كرده است، در يكي ذوق و سليقة تجارت ديده است و در ديگري علاقه به كشاورزي و در سومي مستغل داري، هنگامي كه مي خواهد ثروت خود را در حيات خود ميان فرزندان تقسيم كند، با در نظر گرفتن اينكه آنچه به همة فرزندان كار نباشد، به هر كدام از فرزندان خود همان سرمايه را مي دهد كه قبلاً در آزمايش استعداديابي آن را مناسب يافته است. 
كميت غير از كيفيت است، برابري غير از يكنواختي است. آنچه مسلم است اين است كه اسلام حقوق يكجور و يكنواختي براي زن و مرد قائل نشده است، ولي اسلام هرگز امتياز و ترجيح حقوقي براي مردان نسبت به زنان قائل نيست. اسلام اصل مساوات انسانها را دربارة زن و مرد نيز رعايت كرده است. اسلام با تساوي حقوق زن و مرد مخالف نيست، با تشابه حقوق آنها مخالف است.
كلمة «تساوي» و «مساوات» چون مفهوم برابري و عدم امتياز در آنها گنجانيده شده است  جنبة «تقدس» پيدا كرده اند، جاذبه دارند، احترام شنونده را جلب مي كنند، خصوصاً اگر با كلمة « حقوق» توأم گردند.
تساوي حقوق! چه تركيب قشنگ و مقدسي! چه كسي است كه وجداني و فطرت پاكي داشته باشد و در مقابل اين دو كلمه خاضع نشود؟!
اما نمي دانم چرا كار ما- كه روزي پرچمدار علم و فلسفه و منطق در جهان بوده ايم- بايد به آنجا بكشد كه ديگران بخواهند نظريات خود را در باب « تشابه حقوق زن و مرد» با نام مقدس « تساوي حقوق» به ما تحميل كنند؟! اين درست مثل اين است ك يك نفر لبو فروش بخواهد لبو بفروشد اما به نام گلابي تبليغ كند.
آنچه مسلم است اين است كه اسلام در همه جا براي زن و مرد حقوق مشابهي وضع نكرده است،‌ همچنانكه در همة موارد براي آنها تكاليف و مجازاتهاي مشابهي نيز وضع نكرده است. اما آيا مجموع حقوقي كه براي زن قرار داده ارزش كمتري دارد از آنچه براي مردان قرار داده؟ البته خير، چنانكه ثابت خواهيم كرد .
در اينجا سؤال دومي پيدا مي شود و آن اينكه علت اينكه اسلام حقوق زن و مرد را در بعضي موارد، نامشابه قرار داد چيست؟ چرا آنها را مشابه يكديگر يا اينكه فقط مساوي باشد و مشابه نباشد. براي بررسي كامل اين مطلب لازم است كه در سه قسمت بحث كنيم:
1- نظر اسلام دربارة مقام انساني از نظر خلقت و آفرينش
2- تفاوتهايي كه در خلقت زن و مرد هست براي چه هدفهايي است؟ آيا اين تفاوتها سبب مي شود كه زن و مرد از لحاظ حقوق طبيعي و  فطري وضع نامشابهي داشته باشند يا نه؟
3- تفاوتهاي كه در مقررات اسلامي ميان زن و مرد هست كه آنها را در بعضي قسمتها در وضع نامشابهي قرار مي دهد براساس چه فلسفه اي است؟ آيا آن فلسفه ها هنوز هم به استحكام خود باقي است يا نه؟
مقام زن در جهان بيني اسلامي
اما قسمت اول. قرآن تنها مجموعة قوانين نيست. محتويات قرآن صرفاً يك سلسله مقررات و قوانين خشك بدون تفسير نيست. در قرآن هم قانون است و هم تاريخ و هم موعظه و هم تفسير خلقت و هم هزاران مطلب ديگر قرآن همان طوري ك در مواردي به شكل بيان قانون دستورالعمل معين مي كند در جاي ديگر وجود و هستي را تفسير مي كند، راز خلقت زمين و آسمان و گياه و حيوان و انسان و راز موتها و حياتها، عزتها و ذلتها، ترقيها و انحطاطها، ثروتها و فقرها را بيان مي كند.
 

نظرات کاربران :

نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این محصول در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این محصول دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.
کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً لاگین نمایید.