ورود کاربران
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین
وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
11 نفر
اعضا :
0 نفر
مجموع :
11 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
105
تعداد کل بازدید ها :
24899140
گزارشات سایت
فايل هاي رايگان:
105 فايل
فایل های غیر رایگان :
4,490 فايل
فایل های ويژه:
220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
2,244 كاربر
مقاله تعادل و توسعه راهبرد حیات طیبه در ایران 1400(ه ش)
دسته بندي : پروژه و مقاله,الهیات
حجم فایل : 248.4 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 176 صفحه
تعداد بازدید : 168 مرتبه
حجم فایل : 248.4 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 176 صفحه
تعداد بازدید : 168 مرتبه
قیمت:
4,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
فروشنده ی فایل
توضیحات :
عنوان : مقاله تعادل و توسعه راهبرد حیات طیبه در ایران 1400(ه ش)
این فایل با فرمت WORD و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
چكيده
مقدمه
فصل اول – تعادل
- تعاريف لغوي و اصطلاحي
- عدل
- معناي اعتدال
- معناي عدالت
- واژههايي كه با عدل پيوند معنايي دارند
- استقامت
- قصد
- قسط
- وسط
- توسط
- تعادل
- تعادل در مقصد (تعادل در خداشناسي)
- عدل الهي
- عدل خدا در خلقت جهان
- تعادل در خلقت انسان
- تعادل در مبدأ (تعادل در خودشناسي)
- ضرورت تعديل در قواي طبيعي تحت فرماندهي عقل
- نشانگرهاي رفتار و شخصيت متعادل
- مراحل وصول به تعادل
- تعادل جسماني
- تعادل عقلاني (اجتماعي)
- تعادل روحي (معنوي)
- ارتباط و نحوه تأثير امور جاري و موظف و ويژه در يكديگر
- نشانههاي عدم تعادل و سلامتي در امور مذكور
- در امور جاري (فردي)
- در امور اجتماعي
- در امور ويژه (معنوي)
- تعادل در مسير (تعادل در فرمان خداشناسي)
- تعادل در شريعت و طريقت و حقيقت
- صراط مستقيم
- تعادل در انسان كامل
- انسان كامل صاحب مقام برزخ البرازخ است
- مقام برزخيت كبري = تعادل در بين غيب مطلق و شهادت مطلق
- تعادل اسمايي (اسماء جمالي و جلالي)
- تعادل در تشبيه و تنزيه
- عقل حد واسط ربوبيت و عبوديت
- تعادل در دو قوه عقل عملي و نظري
- تعادل در دو جنبه يلي الخلقي و يلي الحقي
- تعادل در علم و عامل
- تعادل در عقل و قلب (عشق)
- تعادل در اقبال و ادبار قلب
- تعادل در خوف و رجاء
- تعادل در قبض و بسط
- يقين به خداوند موجب اعتدال آدمي ميشود
- تعادل در هيبت و انس
- ادب پرهيز از افراط و تفريط
- تعادل در فرق و جمع (جمع الجمع)
- تعادل در رضا و غضب
- تعادل در رتق و فتق
- تعادل در انبساط
- تعادل در فناء
- تعادل در تسليم و تفويض
- تعادل در توكل
- تعادل در خلوت و جلوت
- تعادل در دنيا و آخرت
- برخي از نتايج ايجاد تعادل در انسان
- فصل دوم – توسعه
- تعريف لغوي و اصطلاحي
- توسعه از ديدگاه فلسفي
- توسعه فرهنگي
- منظور از خلقت بشر، ظهور استعدادات نهاني است
- تجلي شهود الهي تابع استعدادات است
- هدف از خلقت تحقق تماميت انسان است
- استفاده از تمام قوا (توسعه انساني)
- توسعه وجودي از منظر قرآن
- توسعه از منظر عرفان
- نبوغ عرفاني
- محورهاي توسعه الهي
- اهداف توسعه
- گسترش علم و عقل يكي از اهداف توسعه
- مباني توسعه
- شاخصههاي توسعه الهي
- انسان با ايمان، انسان توسعه يافته قرآني
- مظهر اهتداء و ضلالت قلب انسان است (شرح صدر و ضيق صدر)
- قلب المؤمن عرش الرحمن (توسعه دل)
- علايم توسعه وجودي
- شرح صدر
- علامت شرح صدر دستيابي به حلم است
- انس
- انبساط
- من انسان كامل من فراگير است
- وسعت نظر عارف
- سرور
- راههاي افزايش توسعه وجودي
- پذيرش توحيد راه اساسي افزايش ظرفيت رواني
- خداخواهي
- طي مراتب كمال در انسان كامل
- سير و سلوك
- عبادت (عبوديت)
- تقوي مايه شرح صدر و گسترش دل
- گستردگي ظرفيت رواني و حلم نتيجه علو همت است
- شكر
- عوامل مؤثر در ايجاد ظرفيت رواني
- مظاهر توسعه وجودي
- سلوك فردي
- سلوك جمعي
- نتايج توسعه وجودي
- تنگي و فراخ قبر تابع انشراح صدر و عدم آن است
- نتيجه گيري
- فصل سوم – حيات طيبه در ايران 1400 (ه ش)
- تعريف حيات معقول
- عبور از مراحل خام «حيات طبيعي محض» به مراحل حيات معقول
- حيات
- طيب
- حيات دنيايي و زندگاني طيب
- حيات طيبه
- حيات طيبه بهره مؤمن صالح
- اركان حيات طيبه
- حيات طيبه انسان را به كجا ميرساند؟
- راه رسيدن به عزت چيست؟
- معناي صعود و شرح معراج
- عمل صالح واسطه ارتقاء ارواح طيبه
- نشانهها و ويژگيهاي حيات طيبه
- سيماي حيات طيبه نزد پيشوايان معصوم
- ايران در سال 1400 (ه ش)
- نتيجه گيري
- Abstract
فهرست منابع
چكيده:
توسعه اي كه در عدل است در هيچ طرح و برنامه ديگري نمي توان يافت. از آن جايي كه توسعه در اسلام تنها به معناي افزايش فيزيكي نيست و جنبه هاي معنوي و ارزشي نيز اهميت دارد ، جهت گيري سياستهاي توسعه در اسلام به سمت اهداف خاصي است كه در راستا و تامين كننده هدف اصلي خلقت انسان است.انسان به خاطر همين سعه و جامعيت وجوديش، بر همه عوالم، حتي بر فرشتگان نيز برتري دارد و تنها اوست كه مي تواند حامل عشق و طلب باشد.يك عارف با سعه وجودي خود با همه جهان و همه انسانها يگانه است.
قرآن كريم ميفرمايد: انساني كه در اثر حيات پاكيزه ،جانش به سمت الله حركت كرد ، جاودانه خواهد بود و از ابديت خاص برخوردار است چون عندالله مي شود . اين حيات طيبه باعث صعود و تكامل انسان مي شود.براي تداوم حيات حقيقي و افزوني تاله آدمي، لازم است كه انسان اولاً چيزي را روي اصول علمي ببيند و ثانياً قواعد عملي آن را بپذيرد. ظهور بركات و عنايات، مرهون رشد علمي و عملي جامعه است و امت اسلامي در پرتو ايمان و عمل صالح به اين فيوضات الهي بار مي يابد.حيات واقعي كه در يك فرد به جريان مي افتد، با حيات ديگران نيز مشترك است. اساسي ترين مختص حيات، تعديل و تصعيد خودمحوري به سود انسان محوري است، كه رو به كمال دارد.
با صدور فرمان مقام معظم رهبري ، حضرت آيه الله خامنهاي مبني بر تدوين و تنظيم برنامه پنجم توسعه جمهوري اسلامي ايران در چارچوب چشم انداز بلند مدت كشور (دو دهه آينده) و با عنايت به الزامات حاكم بر تحقق چشم انداز بلند مدت كشور و ويژگيهاي كنوني رشد و توسعه كشور، در اين پايان نامه سعي بر اين است تا با طرح و تشريح كاربردي تعادل و توسعه انساني بعنوان راهبردي به حيات طيبه الهي در كشور ايران طي دو دهه آينده از منظر عرفاني تبيين گردد.
مقدمه :
سپيده مشيت دميده، آفتاب خلقت سرزده، معمار هستي دست اندر كار آفرينشي شگفت است و ... انسان از رحم غيب پاي به دامان شهود مينهد.در جشن تولد اين مولود مبارك، خداي تعالي خود صحنه آرا و ميزبان است. كروبيان عالم بالا و ساكنان حرم سرّ و عفاف ملكوت را به مصلاي قداست انسان فراميخواند و فرمان ميدهد تا بر او سجده برند. «فاذا سوّيته و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين فسجدوا الا ابليس...».
شرح اين حادثه بديع كه ميتوان آن را زيباترين رويداد و پرشكوهترين جلوه اراده ازلي در جهان خلقت ناميد جانهاي لطيف و ارواح طيبه را كه اعجازهاي بزرگ ايمان و انديشهاند به اهتزاز آورده و معناهاي ژرف در اندام الفاظ به سينه تاريخ سپردهاند. علي (ع) آن وجدان ملتهب حكمت الهي چنين به ترنم آمده:
اتزعم انك جرم صغير و فيك انطوي العالم الاكبر
و انت الكتاب المبين الذي باحرفه يظهر المضمر
و عارف رومي روح كلام علي (ع) را در قالب شعر پارسي بدين سان ميدمد:
گر به ظاهر آن پري پنهان بود آدمي پنهانتر از پريان بود
نزد عاقل آن پري گر مضمر است آدمي صدبار خود پنهانتر است
راستي كه آدمي زاده طرفه معجوني است و اين راز وجود و پري پنهان بايد سيمرغ آسا بال و پر آرايد تااز محيط جاذبه ملك و طبيعت بيرون رفته و بر قله فاف «دني فتدلي» نشيند و در هاله مغناطيس خود چنان مجذوب شود كه بيش از دو هلال با مبدأ اعلي فاصله نداشته باشد و به افتخار «ابيت عند ربي يطعمني و يسقيني» نائل آيد.
انسان را حيوان ناطق يعني جانور گويا ميشناسيم، لكن با اين فرق كه او را داراي قوه و منّه و لياقت و قابليتي مييابيم كه هر گاه آن دارايي را به فعليت برساند، انسان حقيقي و واقعي خواهد بود. يعني انسان واقعي و حقيقي در عرف عرفان آن كسي است كه به فعليت رسيده است و متصف به صفات ربوبي ومحاسن اخلاق و محامد آداب است وگرنه همان حيوان ناطق يعني جانور گويا است.
آدم حقيقت انسانيت است كه جامع و مظهر ذات و جمع اسماء و صفات الهي است كه عالم خلق و آفرينش ظهور آنها محسوب ميشود. و به اين اعتبار آينه حق و خلق است و چون غرض از ايجاد، معرفت حق بوده و هيچ يك از مراتب وجود، استعداد آن را ندارند كه حق را به نحو كمال و تمام بشناسند مگر انسان،بدين دليل حقيقت انساني، غايت ايجاد نيز هست و آفرينش محفوظ به بقا و دوام اوست. و هرگاه كه اين نوع از ميان برخيزد – دوره عالم نيز به سر ميرسد و دور آخرت آغاز ميشود كه رجوع آفرينش است به اسم اول كه مصدر وجود است. حقيقت انساني كه كون جامع و آينه جمال و مظهر صفات قهر و لطف الهي است و به اعتبار خلافت و جانشيني خدا به ناچار بايد داراي تمام اوصاف مستخلف باشد.
چون عقل اول را آفريد، سي صد و شصت نوع از انواع كمال در او ظاهر گشت و حق تعالي بر حسب استعداد و قوه عقل اول، چهل وشش هزار هزار نوع و ششصد هزار نوع و پانصد و شش هزار نوع از انواع كمال و فيض وجودي بر او افاضه كرد و به مقتضاي اين فيضي بخشيها عوالم متعددي خلق شد و انتشار فيض از عقل اول به اختيار صادر نگشت بلكه از راه فيضان سرزد.
در درون ما نيروهايي است كه اگر به كار گرفته شوند و رودهايي است كه اگر رهبري شوند و غنچههايي است كه اگر شكفته شوند، ما را به وسعتها و رشدها و حركتهايي ميرسانند و سيراب و شاداب مينمايند. در حاليكه غفلت از اين نيروها و رها كردن آنها ما را به ركود و ايستايي ميكشانند و همين است كه رسول بايد ما را يادآوري كند و آگاه سازد.و اين ما هستيم كه بايد به اين سرمايهها و اندازه آنها پي ببريم و آنها را به جريان بيندازيم و زيانش را جبران كنيم كه گفتهاند: رحم اله من عرف قدر نفسه * انسان سرمايههاي زيادتري دارد. انسان فرزند تمام هستي است و تا بي نهايت راه در پيش دارد. لذا بايد طوري تربيت شود كه در تمام اين عوالم و در تمام اين مسير بتواند چه بكند و چگونه بماند و چگونه برود. بايد مرزها را برداريم و ديوارها را بشكنيم و با اين ديد وسيع به هستي و به انسان نگاه كنيم و انسان را به عظمتي بشناسيم كه اين هستي را زير پا دارد.
روشن است كه جزء اصلي در تشكيل اجتماع صالح انساني خود انسان است. انسان محور اصلي برنامه ريزيها، قوانين، علوم و ديگر مسائل جامعه بشري است. اصلاحات و تحولات وانقلابها نخست بايد از درون انسان آغاز گردد. و در حوزه وجودي او صورت گيرد و سپس به برون جامعه سرايت كند. اقتصاد، سياست، جنگ، صلح، اخلاق، ضد اخلاق، ارزشها، ضد ارزشها، خوشبختي، بدبختي، ايثار، خودخواهي، مهرورزي، نظم، بي نظمي و ... همه و همه به انسان باز ميگردد. بهترين برنامهها و آموزشها بايد به دست انسانهاي شايسته اجرا شود وگرنه سودي نميبخشد و تحولي نميآفريند. بهترين قوانين، بهترين مجريان را ميطلبد، از اين رو ساختن انسان و پرورش و رشد انسانيت انسان و تربيت اصولي افراد انساني، مقدمه اصلي تشكيل هر نظام صالح و انساني است و همين همواره هدف نخستين مصلحان واقع گرا و انسان شناس است.
باري! چون تا كنون چنين دوران پايدار و جهان گستر پديد نيامده است و در اكثريت قاطع اعصار و قرون ظلم و بيداد، نامردمي، ناداني، محروميت و... حاكم بوده است و نيروهاي انساني هرز رفته است وانسانها به تكامل نرسيدهاند و در مجموع عصر مرگ انسان و ميرش انسانيتها بوده است، نه عصر حيات و شكوفايي انسانيتها، پس حيات راستين هنوز تحقق نيافته است و انسان همواره در انتظار فرارسيدن حيات طيبه است و شكوفايي كامل معنويتها وانسانيتها.
استيصال و درماندگي علمي و عملي انسان كنوني از تسلط بر سرنوشتش در قرن معاصر، عصر جهاني شدن و انفجار اطلاعات يكي از ثمرات شومي كه براي انسان به ارمغان آورده به انفعال كشيدن اوست.انسان عصر حاضر كه ثمره ساليان سال پيشرفت تجربه و تكنولوژي است، امروز خود در حلقه مؤسسان به دام افتاده و خود به خدمت تكنولوژي درآمده و با مكيدن خون از شاهرگ حيات طيبه خويش دائما سرمايه وجود خود را با هدف توليد و مصرف بيشتر به سمت رضايت از حيات مدرن سوق ميدهد و اين همان نقطه جاودانه خواهي رو به پايين است. بحران هويت تعبيري است كه شاهد مثالش انسان امروزي است، انسان گريزان از خود، از حقيقت خود،او هيچ گاه آغازكننده نيست، هميشه عكس العمل است. نميداند چه بايد بكند؟ و حتي نميداند چه ميتواند بكند؟«شرايط سوزشده نه شرايط ساز»!!!
تنبّه، توجه و بازگشت به حقيقت و اصل خويش، درك خسراني كه در آن واقع است و تهوّع علمي و عملي از زندگي موجود مقدمه بروز نياز، درك نياز و حركت او به سمت و سوي حيات مطلوب است. حياتي كه انسان با تمام ابعادش مورد نظر است (حيات ديني) و اين مهم او را در وضع زندگي عيني او و آنچه كه بايد انجام دهد (وضعيت مقدور) كه توأم با مهار، تسلّط و فراغت مي باشد قرار ميدهد. الگوي امور جاري، موظف و ويژه پيشنهادي است در اين جهت. اميد است كه قبول حضرت حق افتد .
تفكر سنگ اول رشد انسان و زيربناي تربيت او و سرنخ اين كلاف سردرگم است. ادامه تفكر شناخت است و ادامه شناخت، محبت است و ادامه محبت، حركت و عمل و آزادي و رشد و تكامل و آدم شدن و انسان شدن. شناخت نهايي به مقايسه و سنجش و به نظارت عالي عقل نيازمند است.حركت و رشد مسائلي را مطرح ميكنند:
1- جهت و حركت: الله (انا اليه راجعون)
2- صراط مستقيم: نزديكترين راه تا رشد استعدادها «توحيد، عبوديت، اتباع».
3- مركبهايي براي رسيدن: فكر، عقل، عشق و ايمان، فشار و بلا، عجز، اعتصام.
4- راهبر: (رسالت و امامت)
5- منزلها: رحم، دنيا، بهشت، كه بهشت منزل است نه مقصد.
6- روش حركت: شرايع و احكام، نظامها و قانونها.
با تفكر دراستعدادهاي انسان به اين همه ميرسيم و ارتباط و هماهنگي آنها را حس مينماييم.با اين تفكر، عظمت استعدادهاي او را مييابيم و به كار عظيم او ميرسيم كه رفاه نيست و خوشي نيست، بلكه رشد و خوبي است. مييابيم كه انسان چقدر ادامه دارد و در نتيجه هستي تا كجا گسترده ميشود.با اين شناخت انسان ميخواهد تمام استعدادهاي خود را بارور كند و تمام سرمايهها را زياد كند. انسان ميخواهد خودش را زياد كند نه ثروت و قدرت و علمش و در اين سطح است كه ميتواند امير باشد و ميتواند از اسارتها آزاد گردد.
چنين استدلال ميگردد كه علوم مختلف، قدرت تقويت و توسعه ظرفيت رواني را دارند و هر ظرفي در اثر مظروف خود، دچار محدوديت ميگردد، جز روان انسان كه در اثر اضافه شدن علم، توسعه بيشتري پيدا مينمايد. «كلّ وعاء يضيق بما جعل فيه الّا وعاء العلم فانّه يتسع به» بر اساس نتايج حاصل از توسعه ظرفيت رواني، اين حالت همواره مورد تقاضاي پيامبران،از خداوند بوده و از او خواستهاند كه به آنها شرح صدر بدهد و درنتيجه كارهايشان را آسان سازد. «قال رب اشرح لي صدري و يسّر لي امري» حداكثر شرح صدر و توسعه ظرفيت رواني حالتي است كه مخصوص پيامبران الهي و برگزيدگان خدا است. به عنوان مثال خداوند با اعطاي آن بر پيامبر اسلام (ص) منّت گزارده و آن را برتر از هر نعمت ميداند. «الم نشرح لك صدرك و وضعنا عنك وزرك الذّي انقض ظهرك و رفعنالك ذكرك» و در اثر اعطاي اين حالت، پيامبر (ص) قدرت مقابله با مشكلات عظيم را پيدا نموده است.
نتيجه شرح صدر به خود فرد برميگردد و آسان شدن كارها، احساس سبكبالي و جلب احترام عمومي، در حقيقت همگي نتيجه شرح صدر و توسعه ظرفيت رواني ميباشند. علامت شرح صدر دستيابي به حلم است كه در قرآن به عنوان صفات پيامبران خدا معرفي شده است و حتي خداوند خود را به اين صفت خوانده است.
اديان الهي تلاش بسياري را در جهت ايجاد ارتباط زنده و مستمر بين انسان و خالق او از طريق عبادت و ذكر نمودهاند. ارتباط پوياي بين انسان و خدا، وي را در غلبه بر مشكلات ياري نموده و از تنهايي رهايي ميبخشد. انساني كه اين چنين با خدا در ارتباط است و با گسترش بصيرت و معرفت خويش دامنه ارتباط خود را نيز توسعه ميدهد به سوي نفس مطمئنه در حركت است و ميتواند در مقابل مصائب زندگي آرامش خود را حفظ كرده و با تكيه بر خدا، سراسر وجود خويش را صفا بخشد.حديثي از پيامبر اكرم (ص) خطاب به امام علي (ع) نقل است كه حضرت فرمود: مؤمن، مؤمن نميشود مگر اين كه صدوسه صفت در او جمع شود. يكي از اين صفات سعه صدر است. «اوسع الناس صدرا» يعني سينهاش از همه گشادهتر است. قرآن در مورد سعه صدر ميفرمايد: «فمن يردالله ان يهديه يشرح صدره للاسلام و من يرد ان يضله يجعل صدره ضيّقا حرجا».
يكي از اصول بهداشت رواني و روان درماني كه ميتوان از متون اسلامي كشف كرد، اصل لزوم توجه به ظرفيت رواني و عوامل تقويت كننده و محدودكننده آن است. در آموزشهاي اسلامي، ظرفيت رواني به ظرفهاي عادي تشبيه شده است و چنين آموزش داده ميشود، كه بهترين ظرفيت آن است كه گنجايش بيشتري داشته باشد. «ان هذه القلوب اوعيه فخيرها اوعاها» و در تعبير ديگري افراد بشر بر حسب ظرفيت رواني و ميزان بازدهي به معادن طلا و نقره تعبير شدهاند «الناس معادن كمعادن الذهب و الفضه» و اصولا ميزان تعقل را بر حسب گنجايش ظرفيت رواني ميدانند.
هر فرد به ميزان ظرفيت و قدرت عملي خويش در مقابل خدا مسئول است و موظف است اين ظرفيت را شناسايي نموده و سعي نمايد نهايت كوشش خود را براي افزايش آن و رفع عوامل محدودكننده به كار برد.اين آرمان بزرگ انسان است كه نه تنها بر هستي، كه بر خويش هم حاكم بشود و بتواند به اين هر دو جهت بدهد.«و لما بلغ اشدّه و استوي اتيناه حكما و علما». بلوغ اشد، رسيدن به كمال و قوت در تمامي نيروها و استعدادها است.و اين همان تعادل و مرحله تسويه است..در اين مرحله اين نيرو به كار گرفته شده و بحرانهايش را پشت سرگذاشته است و انسان با تعادل و تسلط همراه است..انسان با رسيدن به تعادل ومرحله تسويه و بلوغ نيروها و استعدادهاي خود، به تركيب كاملي دست مييابد. دو مثال زير براي روشن شدن مطلب كمك ميكند.
كشاورز براي رشد و توسعه دانهاي كه در زمين مي كارد و از آن اميد برداشت محصولي را دارد بايد با دقت و ظرافت به آن رسيدگي كند و همه ابزار و لوازم و مايحتاج رشد آن دانه را از جمله خاك مناسب، آب كافي، كود لازم، آفتاب و نور كافي و... را در اختيار آن دانه قرار دهد. اگر هر يك از لوازم و امكانات مورد نياز براي رشد و توسعه يك گياه به اندازه لازم و درحد تعادل و متناسب فراهم گردد، ميتوان انتظار داشت كه يك گياه با كيفيت لازم و مطلوب محصول دهد. امادر صورتي كه تعادل درهر يك از نيازهاي گياهي رعايت نگردد و حالت افراط و تفريط بگيرد، گياه به مرور از بين خواهد رفت و كشاورز با وجود تمام زحماتي كه كشيده محصول مطلوب خود را برداشت نخواهد كرد. مثال ديگر اين كه انسان براي سوار شدن بر يك مركب همچون اسب، فيل و يا حتي دوچرخه بايد در جايگاهي متناسب قرار گيرد كه بتواند تعادل خود را در روي آن مركب حفظ نمايد. و با اطمينان به ثبات و تعادل خود به حركت خود به سمت هدف معين ادامه دهد. اما اگر جايگاه خاص خود را بر روي مركب نيابد و تعادل لازم را ايجاد نكرده باشد يا از سرش يا از انتهايش يا از هر دو طرف به زمين خواهد افتاد و در نتيجه به مطلوب خود نخواهد رسيد. در شكوفايي استعدادهاي انساني نيز بايد تعادل رعايت شود.
در درازاي تاريخ، هيچ گاه انسان از انديشه و آرزوي بهتر زيستن فارغ نبوده و همواره براي دست يافتن به زندگي بهتر و سامان يافتهتر(مدينه فاضله)، در تلاش بوده است. قرآن كريم، هدف مشترك تمام پيامبران را برپايي جامعهاي بر اساس قسط و عدل ميداند و به ابزارهاي پديد آوري چنين جامعهاي نيز اشارت ميكند:«لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط...»ما پيامبرانمان را با دليلهاي روشن فرستاديم و با آنان كتاب و ترازو را نيز نازل كرديم، تا مردم به عدالت و راستي گرايند«و كذلك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا».
همانگونه كه دنيا به دو قسم ممدوح و مذموم تقسيم ميشود، حيات انسان نيز دو نوع است: دنيايي و طيب. از نظر قرآن زرق و برقهاي دنيوي كه اهل دنيا را شيفته خود كرده است، بهره پستترين نوع زندگي است. «ذلك متاع الحيوه الدنيا... »(آل عمران/14)
در قبال دنياي پست كه در همه جاي آن بازي، زينت، مقام طلبي، تفاخر و تكاثر حاكم است، حيات طيب قرار دارد. اين حيات از آن مؤمناني است كه اعمال صالح انجام ميدهند. «من عمل صالحا من ذكر او انثي و هو مؤمن فلنحيينه حياه طيبه» قرآن در اين آيه نفرمود ما همين زندگي طبيعي و مادي مؤمن را طيب ميكنيم بلكه فرمود ما به او حيات طيب ميدهيم. حيات طيب خود عالم ديگري است و لذات اين عالم نيز با لذتهاي عالم طبيعي فرق دارد. مراد از حيات طيب زندگي پاكيزه در جهان آخرت نيست. بلكه در همين دنياي طبيعي كه افراد عادي با يكديگر حشر و نشر دارند، مؤمنان از حيات طيب برخوردارند و با اولياي الهي محشور هستند يعني با آن كه در ميان مردم عادي زندگي ميكنند، ولي با آنان نيستند. دراين حيات طيب، غم، ترس، اضطراب، حرص، حسد، بخل، آز، كينه، عداوت، جهل و گمراهي راه ندارد. چون اين عالم برتر از زندگي طبيعي است. در دنياي پست سخن مردم از بهتر خوردن و بهرههاي مادي است. ولي در حيات طيب سخن ازمعارف است.
تأله و ذوب در الهيت خداي سبحان فصل مقوّم و اساس هويت انسان است. و بر همين اساس خلافت تام الهي بنا ميشود. بنابراين در وجود آدمي بايد آثار الهيت تجلي كند و او را در ارائه اوصاف علمي و عملي صحيح خليفه تام خدا سازد. قرآن كريم ميفرمايد: انساني كه در اثر حيات پاكيزه جانش به سمت الله حركت كرد جاودانه خواهد بود و از ابديت خاص برخوردار است چون عندالله ميشود. اين حيات طيبه باعث صعود و تكامل انسان ميشود. پايه و مبناي اوصاف الهي بردو محور عمل و علم است.
ميباشد. پويايي در مسير رشد و تكامل و توسعه را ميتوان به عنوان معيار سلامت فكر تلقي نمود.
بر اساس ويژگيهاي انسان (هدف جويي – اختيار – خلاقيت – استعداد – آگاهي و خود آگاهي) ميتوان گفت كه انسان قادر است هم هدف و هم راه رسيدن به هدف را طرح و انتخاب كند و در راه نيل به آن بكوشد. به بياني ديگر انسان بالقوه قادر است آينده و راههاي رسيدن به آن را طراحي و ارزيابي و انتخاب كند و نهايتا آنها را به وجود آورد.برنامه ريزي جرياني است دائمي كه انسان و جامعه را در اين تلاش براي تعالي و توسعه ياري ميدهد.
انسان موحد ساختن آيندهاش را در زمين وظيفه و مسئوليت خود ميداند، زيرا خلافت و امانت را پذيرفته است. خود را بزرگ ترين عامل رشد يا ركود ميداند. همان قدر كه آرزو ميكند به عمل هم دست ميزند. براي نزديك شدن به حقيقت علاوه بر يادآوري دائمي خود (ذكر) و جلوگيري از انحراف (تقوي) آگاهانه ميكوشد تا راه حلهاي محسوس، عيني و قابل تجربه را كه منطقا بر دانش و دستاوردهاي سابق نيز استوار باشد به كار بندد..
زمان مورد نظر برنامه ريزي مسلمان مؤمن محدود به دوره كوتاه تصدي يا رياست او نيست. افق زماني او قيامت و بعد از آن را (آخرت) كه پاياني ندارد در برميگيرد. چنان به زندگي اين جهان نگاه ميكند كه گويي هفتهاي بيش از عمر او باقي نيست و در عين حال چنان به آينده مينگرد كه گويي هميشه در آن خواهد زيست. (نقل قول از امام علي (ع))در حاليكه به واقعيتهاي گذشته معترف است ولي آينده را دنباله مسير و دونده هاي گذشته نمي داند. بنابرين دامنه زماني برنامه ريزي او در عين حاليكه به موفقيتهاي كوتاه مدت توجه دارد تا بي نهايت ادامه دارد( قوس صعود ) در عين حال توجه به آينده بسيار دور و بي نهايت ؛ بازده جاري را در جهت نيل به ايده آلها به نهايت خود مي رسد.بر برنامه ريزي او نه تنها دانش بلكه حكمت حاكم است.
عمل صالح و رابطه آنها با برنامه ريزي ؛اجزاء تشكيل دهنده جريان انقلاب تكاملي اسلامند. نزديك شدن به ايدهآل اسلام " الله" مستلزم سعي و كوشش دائمي انسان است . اين تلاش دائمي احتياج به درك عميق بعد زمان در دنبال كردن ايده آل دارد .
انگيزه تحقيق:
پس از صدور فرمان مقام معظم رهبري ، حضرت آيه الله خامنهاي مبني بر تدوين و تنظيم برنامه پنجم توسعه جمهوري اسلامي ايران در چارچوب چشم انداز بلند مدت كشور (دو دهه آينده )برآن شدم تا در جهت نيل به اهداف والا و تعالي جويانه انقلاب اسلامي ايران قدمي هر چند كوچك بردارم.اميداست كه در ظلتوفيقات الهي مورد قبول افتد و به كار آيد... ان شاء الله.
نظرات کاربران :
نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.