ads ads
ورود کاربران

نام کاربری :

رمز عبور :

مرا به خاطر بسپار
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین

وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
    10 نفر
اعضا :
    0 نفر
مجموع :
    10 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
    181
تعداد کل بازدید ها :
    24899216
گزارشات سایت

فايل هاي رايگان:
    105 فايل
فایل های غیر رایگان :
    4,490 فايل
فایل های ويژه:
    220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
    0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
    2,244 كاربر
مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه از عصر صفوی تا کنون
screenshot
دسته بندي : پروژه و مقاله,تاریخ
حجم فایل : 27.58 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 41 صفحه
تعداد بازدید : 251 مرتبه


قیمت: 2,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
امتیاز : -12

فروشنده ی فایل

maghale33
سایر فایل ها
توضیحات :

عنوان : مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه از عصر صفوی تا کنون

این فایل با فرمت WORD و آماده پرینت می باشد

 
فهرست مطالب
مقدمه ۴
ملاحظات نظری ۶
دورة اول ـ از عصر صفوی تا پایان حکومت زندیه ۱۰
دوره دوم – عصر سلسله قاجاریه ۱۸
دوره سوم – عصر پهلوی ها ۲۳
دورة چهارم – از انقلاب اسلامی ایران تا فروپاشی شوروی ( ۸۹-۱۹۷۹ ) ۲۸
دورة پنجم – دورة پس از فروپاشی شوروی ۳۲
 
مقدمه
در صحبت ايران و همسايگان، روسيه از اهميت و جايگاه ويژ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اي برخوردار بوده است.
ايران از عصر صفوي به عنوان يك واحد ملي منسجم ظاهر شده وبه لحاظ مجاورت با نواحي جنوبي روسيه به تعامل با آن كشور پرداخته است. بالطبع در تحليل روابط خارجي اين دو كشور بايد به نقش متغيرهاي مختلف داخلي، منطقه‌‌‌‌اي و بين المللي توجه وافر داشت. شرايط قوت و ضعف داخلي معادلات و مناسبات منطقه‌‌‌‌‌اي و نظام ساختار بين الملي همگي بر روابط ايران و روسيه تاثير كذار بوده‌‌اند.
 
در بيان مطلب حاضر، ابتدا يك درآمد مختصر به مسائل نظري به عنوان اساس تئوريك بحث خواهيم داشت. 
دربخش دوم به مرور كلي و مختصر مسا‌‌ئل وحوادث روابط خارجي ايران و روسيه در مقاطع مختلف خواهيم پرداخت.
دورة اول به دوران صفوي تا پايان حكومت زنديه، دورة دوم به عصر قاجاريه، دورة سوم به عصر پهلوي، دورة چهارم به دوران پس از انقلاب اسلامي تا فرو پاشي شوروي و بالاخره دوره ششم به دوران پس از فروپاشي شوروي اختصاص خواهند داشت. درپايان هم يك جمع‌‌‌بندي از مباحث ارائه خواهيم داد. 
 
ملاحظات نظري
   ادبيات غرب محور روابط بين الملل، معاهده صلح وستفاليا 1648 را نقطه آغار شكل‌‌‌‌‌‌گيري روابط بين‌‌المللي به حساب مي‌‌‌‌آورد. براساس پيامدهاي اين نظام جديد، شاهد نوعي برابري ونابرابري ميان واحدهاي مختلف جامعه بين‌‌‌‌‌‌‌‌ المللي بوديم. دولتهاي ملي روس، پروس، پرتقال، اسپانيا، فرانسه، انگليس اصلي‌ترين مؤسسين اين نظام بودند و از نظر حقوقي و براساس اصل حاكميت ملي برابر تلقي مي‌شوند. اين دولتهاي اروپايي مسيحي، برخي از واحدهاي اروپايي مثل لهستان راهم سطح خود نمي‌دانستند و براي تنظيم روابط و منافع خويش، حتي به حمله و تجزيه اين كشورها مي‌‌پرداختند. از طرف ديگر ممالك غير اروپايي وغير مسيحي را نيزهم‌‌‌شأن خود تلقي نكرده و خود را مجاز به دست اندازي درآنها مي دانستند، تا در فرآيند استعمار وآباداني، آنها را نيز اجتماعي گروه و به جرگه واحد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي برابر وارد سازند. سير تحولات و رقابت اين دول اروپايي در ممالك آمريكاي لاتين، آفريقا وآسيا، انعقاد قراردهاي تحت الحمايگي و كاپيتالاسيون هم در همين راستا بوده است .
نابرابري عملي ميان دولتهاي اروپايي آن دوره، برحسب مؤلفه قدرت  و به صورت سلسله مراتبي تاهژموني باعث شده بود تا هريك ازاين دولتها با ظهور خويش دوراني از عرصة رقابت را ساماندهي نمايد. پرتقال، اسپانيا، هلند، بريتانيا، فرانسه و آلمان مهمترين واحدهايي بودند كه درخارج از اروپا به فعاليت مي‌پرداختند. روابط “ سطح تضاد و تعارض” بين اروپائيان به خارج از اروپا كشيده شد و آنها بين خود و در قبال غيراروپائيان روابط مبتني بر رقابت ـ همكاري را بنيان نهادند.
براساس مؤلفه‌هاي قدرت در هردوره، توزيع توانايي‌‌‌ها متفاوت بوده،  اما در شرايط و موقعيتهاي مختلف همواره سعي مي‌‌شده است كه به نوعي “ نظام موازنه” برقرار گردد. اين توازن سيستيمي مي‌‌تواند مبتني بر توافقات مكتوب(عهدنامه، كنوانسيون و… ) و يا به صورت عرفي و نانوشته باشد. بنابراين، حالتي از رژيم‌هاي بين‌‌‌ المللي بين اعضا شكل مي‌گرفت كه  آنها قادر به تأثير گذاري بر يكديگر بودند، ولي با واحدهاي غيرتأثيرگذار روابط ديگري را دنبال مي كردند.
با توجه به سطح و ميزان قدرت و توانايي دولتها(نا برابري) بر حسب مؤلفه‌هاي نظامي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي، مي توان 5 سطح مختلف را در نظر گرفت :‌ سطح ابر قدرت، سطح قدرت‌هاي بزرگ ، قدرت متوسط،  قدرت كوچك و بالاخره واحدهاي ذره‌‌ اي در كل جامعة بين‌المللي مركب از دولت‌ها، تعدا د مختلفي از اين 5 دسته  دولتها مي‌‌توانند در منا‌ طق  مختلف جغرافيايي وجود داشته باشند . 
براي بررسي و تبيين رفتار واحدهاي نظام بين المللي، برخلاف برخي ديدگاههاي تك سويه و تك بعدي كه برخي يا افراد، يا دولت‌ها و يا ساختار نظام بين‌الملل را عامل تعيين كننده در جهت‌‌گيري‌ها، الگوهاي رفتاري و پويشهاي بين‌المللي در نظر مي‌گيرند‌، بايد به ديدگاه پيوندي روي آوريم كه تأثير متقابل سطوح تحليل مختلف را بر همديگر، مد نظر دارد.
   1 ـ سطح واحد مركب از عناصر ذيل است:
- ساختارها : جغرافيايي، اقتصادي، نظامي، سياسي؛
- تاريخ ملي؛
- فرهنگ ملي
- نخبگان و افراد
2-  عناصر تشكيل دهنده سطح منطقه‌‌اي عبارتند از:
- ساختار جغرافيايي؛
- حوزة فرهنگي ـ تمدني؛
- واحدهاي سياسي(همگون ـ ناهمگون) / سازمان سياسي؛
- كيفيت اقتصادي / سازمان اقتصادي؛
- نهادهاي نظامي / اتحادها، اتفاق‌ها، پيمان‌هاي دو جانبه و غيره.
3- مؤلفه‌ها و عناصر سطح ساختار نظام بين المللي:
- گونة نظام بين‌الملل اعم از: تك قطبي، دوقطبي، چند قطبي، موازنه قدرت و غيره؛
- نهادها و رژيم‌هاي بين المللي: سياسي (مثل كمسيون اروپا، جامعه ملل، سازمان ملل و …..) اقتصادي (گات، سازمان جهاني تجارت … ) و  نظامي ( اصل امنيت دستجمعي ـ نهادهاي منطقه‌‌اي جهان‌‌نگر ( ناتو) . 
بطور كلي، روابط دو جانبه ايران و روسيه هم با توجه به شرايط و متغيرهاي گفته شده در موقعيت‌هاي مختلف زماني بر حسب تغيير و تحولات سطح ملي، منطقه‌اي و بين‌المللي دچار تغيير وتحول بوده‌‌است و براساس مدل زيرقابل تحليل و بررسي است:
 
دورة اول ـ از عصر صفوي تا پايان حكومت زنديه
اين دوره سالهاي 1502 تا 1800 ( 907 – 1215 هـ . ق ) را در برمي‌گيرد. اكثر مورخين تأسيس و تشكيل دولت و سلسله صفوي را در ايران، آغاز عصر جديدي تلقي مي‌كنند كه ملت – كشور به معناي مدرن آن ترتيب يافت. شاه اسماعيل نوادة شيخ صفي‌الدين اردبيلي بينانگذار اين سلسله محسوب مي‌شود. هدف وي آن بود كه بساط ملوك‌الطوايفي را از ايران برچيده و به جاي حكام و خوانين محلي، يك حكومت مقتدر و مركزي تحت لواي مذهب شيعه ايجاد كند. شاه اسماعيل پس از حدود 13 سال جنگ مداوم در نواحي مختلف ايران توانست وحدت ملي، تماميت ارضي و حاكميت نويني را براي ايران فراهم آورد .
مهمترين مشغله و درگيري‌هاي ايران در اين دوره با همسايگاني بود كه همواره ايران را در معرض دست‌اندازي و درگيري‌هاي خود قرار مي‌دادند. عمده‌ترين درگيري با عثماني بود كه جنگهاي متعددي بين ايران و عثماني درمي‌گرفت. مقابله با تهاجمات خوانين ازبك هم در نواحي شمال شرقي يكي از مناطق بحراني براي ايران به حساب مي‌آمد. امپراتوري هند يكي ديگر از همسايگان ايران بود كه سلسله صفوي روابط جديدي را با آن آغاز نمود. عمده‌ترين دولت هاي اروپايي خارج از منطقه كه ارتباطاتي با ايران داشتند عبارت بودند از: پرتغال، آلمان، اسپانيا، انگليس و روسيه . 

نظرات کاربران :

نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این محصول در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این محصول دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.
کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً لاگین نمایید.