ورود کاربران
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین
وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
7 نفر
اعضا :
0 نفر
مجموع :
7 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
791
تعداد کل بازدید ها :
24873533
گزارشات سایت
فايل هاي رايگان:
105 فايل
فایل های غیر رایگان :
4,490 فايل
فایل های ويژه:
220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
2,241 كاربر
مقاله چگونگی شکل گیری کاراکتر ژاکلین در تئاتر گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد
دسته بندي : پروژه و مقاله,هنر
حجم فایل : 114.15 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : WORD
تعداد صفحات : 190 صفحه
تعداد بازدید : 202 مرتبه
حجم فایل : 114.15 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : WORD
تعداد صفحات : 190 صفحه
تعداد بازدید : 202 مرتبه
قیمت:
5,900 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
فروشنده ی فایل
توضیحات :
عنوان : مقاله چگونگی شکل گیری کاراکتر ژاکلین در تئاتر گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد
این فایل با فرمت WORD و آماده پرینت می باشد
فهرست مطالب
مقدمه 1
فصل اول :
1 –1 شناخت نويسنده 5
1-2 بسترهاي نمايشنامه 9
1-3 تحليل كلي نمايشنامه 12
1-4 فضا و عناصر دراماتيك نمايشنامه 20
1-5 روابط و چگونگي ارتباط اشخاص نمايشنامه 26
فصل دوم :
2-1 تشريح نقش انتخابي بر اساس تيپ يا شخصيت 32
2-2 تشريح كلي و عام شخص 36
2-3 تشريح وضعيت جانبي نقش 39
2-4 تشريح وضعيت روحي / رواني نقش و پيچيدگي هاي آن 42
2-5 تشريح شرايط و موقعيتهاي محيطي و غير محيطي شخص بازي 45
فصل سوم :
الف : رفتار بيروني 51
ب : رفتار دروني 52
ج : ريتم نمايش 53
فصل چهارم :
4-1 تشريح نظر و تحليل كارگردان در بارة نقش 56
4-2 تشريح شيوه و مكتب انتخابي كارگردان در هدايت جمعي گروه و نوع
بازي بازيگران 63
4-3 نكته هاي مورد توافق و اختلاف بازيگر و كارگردان درباره نقش 69
4-4 تشريح و گزارش جلسات تمرين 72
فصل پنجم :
5-1 نتيجه گيري 76
5-2 منابع و ماخذ 78
مقدمه :
بازيگري فن مقابله آدميبا خود است و يافتن يا ايجاد بهانه اي براي تسلط نقش بر بازيگر .
چگونه ايفاي نقش كنم ؟
اين پرسشي است كه هر بازيگر از خود در ابتداي كارش بر روي متن نمايشنامه و كاراكتري كه قرار است بازي كند ، ميپرسد و با استفاده از دانش علميو تجربي خود سعي ميكند كه به آن پاسخ دهد . در واقع او براي شخصيت پردازي درست نياز به دانش و تجربه تئائري دارد و در اين ميان تئوريهاي موجود تئائر نقش ويژهاي را ايفا ميكند . احتمالاً تئوري از زمانيكه علم رو به پيشرفت گذاشته است اهميت بيشتري پيدا كرده است و در واقع هر تئوري چكيده تجربيات و آموخته هاي يك يا چند نسل از پيشينيان است ، پس بايستي با تأمل و احتراميخاص با آنها برخورد كنيم . نكته ديگر اينكه ما بواسطه همين تئوريهاست كه ميتوانيم به تجربيات جديد دست پيدا كنيم و همين تئوريها هستند كه اندوخته علميما را تشكيل ميدهند و گاهي اوقات نيز با توجه به شرايط بايستي حذف و تعديل شوند .
بارها و بارها از كارگردانم شنيدم كه ميگفت : بازيگر نبايد نقش را بازي كند ، او ابزاري است در خدمت نقش ، پس بگذاريد نقش شما را بازي كند . براي رسيدن به اين نظريه و عمل كردن به آن دست به تجربه اي نو زديم .
در اين تجربه جديد براي رسيدن به شيوه اجرايي مورد نظر كارگران مجبور بوديم كه بعضي از تئوري ها را به شكلي تعديل و يا حذف كنيم . اين قضيه در ابتدا باعث بوجود آمدن اختلاف نظر بين اعضا گروه شد . زيرا عده اي بر اين عقيده بودند كه ماحق نداريم در تئوريها دست ببريم و بايد آنها را بطور كامل بپذيريم و بقيه عكس اين نظر را داشتند ولي كارگران براي آنها اين موضوع را توضيح داد و گفت : كه قصد ما ناديده گرفتن و زير پا گذاشتن اصول نيست و مـا فقط ميخواهيم تجربه اي جديدي را به انجام برسانيم.
اين شيوه اجرايي كه ما ميخواستيم تجربه كنيم و اين نحوه بازي گرفتن از بازيگران براي من بسيار جالب بود و با انگيزه بدست آوردن تجربه اي نو و گرانبها كار را شروع كرديم . در اين شيوه كارگردان متذكر ميشود كه ؛ براي جان بخشيدن به يك نقش و يك صحنه بايد به اندازه كافي از قوه تخيل بهره مند باشيد تا بتوانيد مجذوب مشكلات و گرفتاريهاي دنياي تخيلي نقش بشويد و نه درگير گرفتاريهاي حقيقي – واقعي دنياي بازيگري خودتان . اساس بازيگري باوراندن است .
در اين راستا ، استانيسلاوسكي هم به شاگردانش ياد داد كه از « اگر سحر آميز » استفاده كنند تا در فكر كردن و عمل كردن به كلمات ، موفقيت اجراي كامل نقش را كسب كنند و شرايط مفروض به همان مقدار « اگر » واقعي شود ، در دنياي خيالي صحنه بازيگر به آن چيزي تبديل ميشود كه نويسنده خواسته است . عاشق ، دوست ، دشمن ، والد ، بردار ، خواهر و …. بايد طوري عمل كرد كه در صورت حقيقي بودن مسئله رفتار ميكرديم . به عبارت ديگر ، موقع هنرپيشگي توجهمان را معطوف مشكلات نقش كنيم طوري كه اگر مشكلات خودمان بودند . عمل ميكرديم و تمام نيروهايمان را صرف پيدا كردن راه حل ميكرديم . اگر نتوانيم اين اطمينان را در خود ايجاد كنيم ، انتظار نداشته باشيم كه تماشاچي اين كار را بكند .
آلانازيمف (Alla Nazimova) ، بازيگر زن اوايل قرن بيستم كه به خاطر چگونگي برداشتش از شخصيتهاي ايبسن معروفيت داشت ، ميگفت : « اول ، آخر و هميشه، يك بازيگر بايد قوه تخيل داشته باشد ، بدون قوه تخيل بهتر است كه يك واكسي باشد تا يك هنر پيشه » .
نظرات کاربران :
نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.