ads ads
ورود کاربران

نام کاربری :

رمز عبور :

مرا به خاطر بسپار
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین

وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
    9 نفر
اعضا :
    0 نفر
مجموع :
    9 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
    63
تعداد کل بازدید ها :
    24873647
گزارشات سایت

فايل هاي رايگان:
    105 فايل
فایل های غیر رایگان :
    4,490 فايل
فایل های ويژه:
    220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
    0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
    2,241 كاربر
مقاله استصحاب
screenshot
دسته بندي : پروژه و مقاله,حقوق
حجم فایل : 28.88 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 22 صفحه
تعداد بازدید : 369 مرتبه


قیمت: 1,200 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
امتیاز : -9

فروشنده ی فایل

maghale33
سایر فایل ها
توضیحات :

عنوان : مقاله استصحاب

این فایل با فرمت word و آماده پرینت می باشد

فهرست
« چکیده »   ۱
مقدمه   ۲
کلیات   ۳
اقسام استصحاب   ۸
حجیت استصحاب   ۱۰
ادله حجیت استصحاب   ۱۱
بررسی ونقد ادله   ۱۴
نتیجه گیری   ۱۹
نظر آخوند خراسانی ومر حوم مظفر   ۲۰
« فهرست منابع»   ۲۱
 
 
« چکيده »
 
« استصحاب » يکی ازمهمترين مسائل اصولی است که درطول تاريخ اصول فقه هميشه مورد بحث واقع می گرديده است . اصوليين درابتدا او را در زمره ادله عقلی جای داده ونام می بردند اما بعدها با تفکيک دقيقی که شيخ انصاری بين ادله شرعي واصول عمليه بوجود آورد ، استصحاب جز اصول عمليه قرارگرفت و مورد بحث واقع شد . بايد گفت هريک ازاصوليين بنا برديدگاهی که نسبت به استصحاب داشته اند تعريفی ارائه داده اند ولذا چون اين ديدگاهها ازنظرادله متفاوت است ، جامعی بين آنها بوجود نيامد تا براساس آن ، تعريف واحدی درمورد استصحاب بوجود آيد . 
اما درمورد عناصروارکان تشکيل دهنده استصحاب ازجمع بين نظرات اصوليين به هفت رکن می توان رسيد : 1ـ يقين سابق  2ـ شک لاحق  3ـ اجتماع يقين وشک دريک زمان  4ـ وحدت متعلق  يقين وشک  5 ـ تعدد زمان متيقن ومشکوک  6ـ تقدم زمان متيقن بر زمان مشکوک  7 ـ فعليت شک ويقين . وبدين ترتيب براساس اين ارکان بين استصحاب وقاعده «اليقين» و«مقتضي ومانع» تفکيک صورت می گيرد . 
برای اثبات استصحاب درطول دوره بحث آن چهارچيزبعنوان ادله حجيت او مطرح گرديده : 1 ـ حکم عقل  2 ـ بناء عقلا  3ـ اجماع  4 ـ روايات  و بر اساس همين ادله بوده است که مهمترين مساله دربحث استصحاب بوجود آمده که محدوده کاربرد استصحاب تا چه حد است ؟
آنچه که شيخ انصاری مطرح می کند وبعد ازاو ديگران درصدد نفی يا اثبات آن برمی آيند اين است که استصحاب درموارد شک دررافع معتبر است ولی درموارد شک درمقتضی ، خير . بدين ترتيب آنچه که تا کنون بين اصوليين مورد بحث واقع می شود آن است که با توجه به برداشتی که از ادله حجيت استصحاب می شود ، دايره اِعمال اين اصل مشخص ومعين گردد.
 
واژگان کليدی : 
 استصحاب ، يقين ، شک ، رافع 
مقدمه 
درمورد پيشينه تاريخي بحث استصحاب مي توان سه دوره را درنظر گرفت :‌
دردوره نخست كه مربوط به ائمه اطهار (ع) است ؛ روايات بسياري كه بعدها دركتاب هاي اصولي به آنها استدلال شده ازجانب معصومين (ع) صادر گرديد . هر چند تا قرن ها اساسا براي اعتبار و حجيت استصحاب به آنها توجه نمي شد و يا درمحدوده بسيار كمي كاربرد داشت . دردومين دوره كه ازمتقدمين اصوليين شروع شده و تا زمان پدر شيخ بهايي ( شيخ حسين بن عبد الصمد ) ادامه داشت استصحاب ازباب بناي عقلا و افاده ظن حجت و معتبر دانسته مي شود . همين امر باعث شد كه آراء فقهاي اين دوره در مواردي كه به دليل استصحاب تمسك جسته اند با زمان هاي بعد متفاوت گردد . از كلمات بزرگاني چون شيخ طوسي ، علامه حلي و ... درمورد استصحاب مي توان اينگونه برداشت كرد كه عمل به استصحاب و ابقاء حكم گذشته در حال ثاني عمل به دليل گذشته است و نفي اين حكم نيازمند دليل مي باشد كه در فرض مورد استصحاب وجود ندارد .
دردوره سوم كه ازبعد از زمان پدرشيخ بهايي آغازمي گردد حجت بودن استصحاب ازباب اخبار پذيرفته مي شود . دراين دوره شيخ انصاري با مرزبندي دقيقي كه ارائه دادند اصول عمليه را از امارات جدا ساخته و به بهترين وجه به توضيح مبسوط دربخش اصول عمليه مي پردازد . با تقسيم بندي ايشان است كه استصحاب دراصول عمليه قرار گرفته و بحث استصحاب از اين پس شروع به شكوفايي مي كند بگونه اي كه درزمان هاي بعد ازشيخ انصاري با شرح هايي كه بزرگان ديني دراين زمينه به تقريرمي آورند مبحث استصحاب به عمق و بالندگي بيشتري مي رسد . 
 
 
كليات
درمورد اينكه استصحاب درچه جايي جاري مي شود به طور خلاصه بايد گفت هرگاه شك به حكم شرعي وجود داشته باشد و اماره اي هم درتاييد اين حكم شرعي نباشد ياحالت سابقه اي براي مسئله وجود ندارد كه دراين صورت اصل برائت يا احتياط يا تخيير جاري مي شود و يا حالت سابقه اي براي مسئله قابل ملاحظه است كه دراينجا استصحاب جاري شده و درمورد آن مسئله حكم به همان حالت سابقه مي شود .
الف ) تعريف استصحاب 
اما درمورد تعريف اصطلاحي استصحاب دراصول ، بايد گفت نظرات متفاوتي بيان شده است . شيخ انصاري به عنوان اولين كسي كه مبحث استصحاب را بصورت مبسوط مورد بررسي قرار داده درتعريف آن گفته است : محكمترين و خلاصه ترين تعريف استصحاب آن است كه گفته شود : « ابقاء ما كان  يعني باقي نهادن آنچه بوده . » ( انصاري ، 3/9 ) 
از سويي ديگر مرحوم آخوند خراساني اين تعريف را نپذيرفته و تعريف ديگري ارائه داده است . ايشان گفته اند : « الحكم ببقاء حكم او الموضوع ذي حكم شك في بقائه :‌ حكم به بقاء حكم يا موضوع داراي حكمي درحالتي كه شك دربقاء آن حكم شده باشد  . » ( خراساني ، 384 )
اما آيت الله مكارم شيرازي تعريف آخوند را كافي ندانسته و قائلند قيد ديگري بايد به اين تعريف اضافه شود . ايشان استصحاب را اينگونه تعريف كرده اند كه : « الحكم ببقاء حكم هو الموضوع ذي حكم شك في بقائه من دون قيام دليل خاص عليه : حكم به بقاء حكم يا موضوع داراي حكمي در حالتي كه شك دربقاء آن حكم شده باشد بدون اينكه دليل خاصي براي اين بقاء حكم باشد . » ( مكارم شيرازي ، 3/274) 
مرحوم مظفردردفاع ازتعريف شيخ انصاري مي گويند : درمورد تعريف شيخ انصاري دو اشكال مطرح شده كه بدين قرار است : 
1- اگرمنظورازابقاء ، ‌ابقاء عملي ازطرف مكلف باشد چنين معنايي مورد حكم عقل نيست و عقل حكم مي كند به بقاء حكم نه بقاء عملي از جانب مكلف و اگرمنظورازابقاء ، ابقايي كه مربوط به مكلف باشد نيست ديگروجه اشتراكي بين الزام شرعي كه به اين ابقاء تعلق مي گيرد و بين بناي عقلا و ادراك عقلي وجود ندارد .
2- اين تعريف اركان اساسي استصحاب يعنی« يقين سابق » و « شك لاحق » را دربرنمي گيرد . 
سپس ايشان در جواب به اين اشكال فرموده اند : 
« مقصود ازاستصحاب همان قاعده درعمل است كه ازجانب مشارع جعل شده و اين قاعده طبق تمامي مباني ها ( روايات ، حكم عقل و بناء عقلا ) معناي يكساني دارد فقط دليل آن گاهي روايات مي شود گاهي حكم عقل و گاهي بناي عقلا
درمورد اشكال دوم نيز بايد گفت يقين سابق از كلمه « ما كان » فهميده مي شود ، چراكه داخل شدن وصف درموضوع مشعربرعليت آن وصف براي حكم است و لذا علت ابقا همين است كه قبلا وجود داشته است و آنچه قبلا بوده متيقن است . 
معناي « شك لاحق » نيز ازخود كلمه « ابقا » بدست مي آيد چراكه اولا منظورازابقاء ، ابقاء حكمي و تعبدي است نه ابقاي تكويني ثانيا اگر شك دربقا وجود نداشته باشد اصلا فرض ابقاء بي معنا است و ديگر بقا ، خود حكم مي بود و عمل كردن به آنچه قبلا يقيني بوده . بنابراين بايد نسبت به واقع حقيقي شكي حاصل شده باشد تا حكم به بقاء يقين قبلي شود . ( مظفر ، 4/278ـ277) 
ازطرفي امام خميني (ره ) نيز كه بحث استصحاب را در كتاب مستقلي با همين عنوان مورد بررسي قرارداده اند درمورد تعريف استصحاب نظرمتفاوتي دارند . ايشان براين نظرهستند كه اگرتعريف استصحاب « ابقاء ما كان » باشد استصحاب يك قاعده فقهي خواهد بود نه اصل عملي اما اگر استصحاب را يك مسئله اصولي بدانيم بنابر اينكه آن را چگونه ببينيم ( اينكه كاشف ازواقع هست يا نه ) تعريف آن متفاوت مي گردد لذا اگر استصحاب را اماره دانسته و وجه اعتبار آن را بناي عقلا يا شارع بدانيم تعريف آن مي شود : «‌ الكون السابق للشيء الكاشف عن بقائه في زمن الشك فيه : بودن سابق براي چيزي كه كاشف است از بقاء آن چيزدرزماني كه شك دروجود آن شده است » . و اگراستصحاب را معتبر شرعي بدانيم بدين ترتيب كه يقين طريقي باشد براينكه متعلق آن درزمان شك هم هست تعريف آن به اين گونه است : « اليقين السابق الكاشف عن متعلقه في زمن الشك : يعني يقين سابقي كه كاشف است ازاينكه متعلقش درزمان شك وجود دارد » . و اگراستصحاب را اصل بدانيم نه طريق به واقع تعريف استصحاب خواهد بود : « الشك المسبوق باليقين بالشيء : استصحاب شكي است كه مبسوق به يقين به متعلق شك است .» 
ايشان پس از بيان اين تعاريف اضاافه كرده اند كه دراين تعريفها جامعي وجود ندارد كه طبق آن جامع ما بتوانيم يك تعريف واحد ويكسان از استصحاب ارائه كنيم وهمانطور كه گفته شد بنابراينكه استصحاب را چگونه ببينيم تعاريف آن نيز متفاوت باقي خواهد ماند . ( امام خميني (ره) ، 4ـ1)
ب ) اركان استصحاب 
مطلب دومي كه دركليات بحث بايد به آن پرداخت اركان تشكيل دهنده استصحاب است . ركن هايي كه با نبود هر كدام از آنها ديگر جايي براي جاري ساختن استصحاب باقي نمي ماند .
اين اركان عبارت هستند از :
1ـ يقين 
مراد ازيقين دراستصحاب ، يقين به حالت سابق است ؛ حال اين حالت سابق مي خواهد حكم شرعي باشد يا موضوعي كه داراي حكم شرعي است . مي توان گفت همين يقين سابق علت قاعده استصحاب است . 
2ـ شك 
منظور شك دربقاء متيقن است چراكه اگر يقين سابق همچنان باقي باشد يا يقين سابق به يقين ديگري تبديل شود ديگر نيازي به اين قاعده نخواهد بود . اين نكته را بايد درنظر داشت كه مقصود ازشك در اصل استصحاب اعم از شك به معناي حقيقي آن يعني تساوي بين دو احتمال وظن غير معتبر ( گمان ) است . 
3ـ اجتماع يقين وشك در يك زمان 
يقين وشك بايد درآن واحد حاصل شود زيرا اگريقين سابق با شك لاحق دريك زمان محقق نشوند اين مورد درصورتي خواهد بود كه يقين به شك تبديل شده وشك به يقين سرايت كند كه دراين حالت عمل به يقين ازمصاديق قاعده استصحاب نخواهد بود بلكه ازموارد اجرا قاعده « اليقين » مي شود .

نظرات کاربران :

نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این محصول در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این محصول دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.
کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً لاگین نمایید.