ads ads
ورود کاربران

نام کاربری :

رمز عبور :

مرا به خاطر بسپار
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین

وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
    9 نفر
اعضا :
    0 نفر
مجموع :
    9 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
    179
تعداد کل بازدید ها :
    24899214
گزارشات سایت

فايل هاي رايگان:
    105 فايل
فایل های غیر رایگان :
    4,490 فايل
فایل های ويژه:
    220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
    0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
    2,244 كاربر
مقاله نقش خانواده بعنوان یک نظام اجتماعی در جامعه امروزی
screenshot
دسته بندي : پروژه و مقاله,علوم تربیتی اجتماعی , روانشناسی
حجم فایل : 49.24 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 72 صفحه
تعداد بازدید : 192 مرتبه


قیمت: 3,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
امتیاز : 0

فروشنده ی فایل

maghale33
سایر فایل ها
توضیحات :

عنوان : مقاله نقش خانواده بعنوان یک نظام اجتماعی در جامعه امروزی

این فایل با فرمت WORD و آماده پرینت می باشد

فهرست مطالب:
مقدمه ۳
خانواده و رویکردهای جامعه شناختی ۴
نظام اجتماعی و شبکه روابط متقابل ۷
خانواده به عنوان یک نظام اجتماعی ۱۰
ضرورت و اهمیت مسئله ۳۰
ابزار تحقیق ۳۲
اطلاعات هنجاری در خصوص Competernces 38
فهرست رفتاری کودکان – فرم خودسنجی نوجوان ۳۹
پیشینة پژوهش ۴۶
منابع: ۵۶ 
«ويليام جي. گود» بر اين نكته اصرار دارد كه افراد ممكن است در جامعه به گونه‌اي از وظايف خود شانه خالي كرده يا نقش خود را به سايرين محول نمايند، اما وظايف خانوادگي را نمي‌توان به ديگران سپرد، زيرا تعهدات ديگري در قبال تقاضاي خانواده پيش مي‌آيد. خانواده كه در حفظ آداب  و سنن فرهنگي و انتقال آن به نسلهاي آينده دارد، فرهنگ را زنده نگه مي‌دارد. بنابراين خانواده را از پاره‌اي جهات مي توان نماينده جامعه دانست و ناتواني خانواده در اجراي كامل كاركردهايش گوياي اين واقعيت است كه جامعه نيز به هدفهاي خود نخواهد رسيد، زيرا هر جامعه‌اي كوشش دارد تا نسلهايي بالنده و متفكر در خود پرورش دهد و هستة اين بالندگي در دورن خانواده شكوفا مي‌شود. (گود، 1352: ص 22). 
 به طور كلي وضعيت خانوده، زن و شوهري  و نقش همسر در خانوده با تكاليف و وظايف آنها در خانواده، جامعه بزرگتر مشخص شده است. با مشخص كردن كار براي مرد خارج از خانواده، جامعه اصلي تقسيم كار را در درون خانواده معين مي‌كند. در بين رفتارهاي كلي والدين نسبت به فرزندان، ترك فرزندان عامل مهمي در عدم سازگاري و وابستگي شديد آنها به بزرگتران و همچنين عدم اعتماد در روابط با ديگران به شمار مي‌رود. 
عدم كفايت پيد يا فقدان او بر حسب اينكه الگوهاي ديگري از مردن در خانواده باشند يا نباشند. نتايج و اثرات متفاوتي خواهد داشت. در نهايت، فرزندان در درون خانواده و از طريق تجربه مستقيم با عناصر اصلي نظام خانواده فرا مي‌گيرند كه پدر مظهر اقتدار است و مادر مظهر محبت و عطوفت و از اين طريق مي‌آموزند كه در بزرگسالي نقش مناسب خويش را ايفا كنند. 
خانواده و رويكردهاي جامعه شناختي
در مورد ساختار و تكامل روابط خانوادگي. جامعه شناسان رويكردهاي يك دست و هماهنگي ندارند. از اين رو اين نگرش‌ها به پنج گروه عمده تقسيم شده‌اند (كريستنس ، 1967: ص 86-19). 
1-  خانواده  به عنوان يك نهاد اجتماعي: اين رويكرد بيشتر در عرصه فعاليت مردم شناسي و جامعه شناسي است كه تأكيد و تمركز آن بر جنبه تاريخي و تضاد فرهنگي است. 
2- رويكرد كنش متقابل: اين نگرش و رويكرد از حوزة جامعه شناسي و روان‌شناسي اجتماعي نشئت گرفته و از اواسط دهه 1920 كه  «ارنست برجس» از پيروان «جرج هربرت ميد»، خانواده را به عنوان يك واحد شخصيتهاي متعامل معرفي كرد، مورد استقبال و بحث پژوهندگان اين رشته قرار گرفت. او به جريانات داخل خانواده توجه كرد: ايفاي نقش، روابط پايگاههاي، مسايل ارتباطي، تصميم‌گيري، كنش‌ها و واكنش‌ها در مقابل فشار و نظاير آن. 
در اين رويكرد توجه اندكي به نهاد كلي خانواده و تضاد فرهنگي به عنوان يك واحد جامعه شده است. 
3- تأثير شرايط و موقعيت اجتماعي بر ساختار خانواده: اين رويكرد به گونه‌اي با واكش‌گرايان همراه است، اما در جايي كه آنان تأكيد بر كنش به طور كلي دارند، موقعيت گرايان بر اين باورند كه موقعيت اجتماعي بر رفتار تأثير دارد. به عبارتي محركهاي خارجي بر رفتار اعضاي خانواده تأثير مي گذارد. 
4- رويكرد مراحل زندگي اجتماعي و تكامل خانواده: اين رويكرد، شيوه برخورد متمقابل تأثير شرايط اجتماعي بر ساختار خانواده را مي‌پذيرد، اما نقطه انحرافش از اين رويكرد، بر محور تكامل جامعه و تأثير آن بر روابط زندگي استوار است. به عبارتي ساختار خانواده منطبق با روند تكامل نظام جامعه است. 
5- رويكرد ساختگرايي كاركردي: اين رويكرد به تحليل ساختار خانواده: زن و شوهري مي پردازد و ارتباط آن با نهادهايي كه در انسجام جامعه نقش تعيين كننده‌اي دارند و در اجتماعي توجه دارد كه د اراي اجزايي است، اما در اين تحليل، توجه بر رابطه يك طرفه متمركز نمي‌شود، يك نكته اساسي در اين رويكرد دو طرفه بودن ارتباط بين اجزا و كل نظام است و اين ارتباط صرفاً در ارتباط بين اعضاي خانواده و نظام اجتماعي خلاصه نمي‌شود، بلكه بر ارتباط بين نقشها و نظام نقشها نيز توج خاص مي كند. 
با همه كمبودهايي كه در اين رويكرد از نقطه نظر جامعيت و عام پذيري ممكن است وجود داشته باشد، اما از نظر انعطاف پذيري، رويكرد مزبور مورد نظر قرار گرفته است. در واقع آنچه را كه از مجموع بررسيها و مطالعات گوناگون به ويژه از نقطه نظر پارسونز مي‌توان دريافت، اين است كه رويكرد، نظام اجتماعي ار نظام كنشهاي متقابل در يك محيط مشخص بين عوامل انگيزه‌اي كه در درون يك فرهنگ با يكديگر در ارتباط و مناسبات اجتماعي قرار دارند بيان مي‌دارد و اصولاً جامعه شناسي را متناظر با نظام اجتماعي مي داند، همانگونه كه روانشناسي را متناظر با نظام شخصيت و انسان شناسي را متناظر با نظام فرهنگي مي‌پندارد. 
به عبارتي هر نظام كنشي چه اجتماعي و چه مربوط به يك گروه كوچك مانند خانواده، يك سلسله صور عام دارد، زيرا هر نظامي براي موفقيت در عملكرد خود به ابزار و لوازم معيارهاي اجتماعي ناديده گرفته شود و سازمان آن دستخوش بي نظمي گردد، آنچه را كه دوركيم بي هنجاري مي‌نامد به وقوع مي پيوندد. 
نظام اجتماعي خانواده، معمولاً از درجه‌اي از يگانگي برخوردار است. داراي نقشهاي مكمل و همچنين گروهي از نقشها براي اهداف جمعي يا فردي است. در درون اين نظام اجتماعي، ممكن است تضادي نيز رخ دهد كه اغلب نيز اتفاق مي‌افتد، اما در بيشتر موارد، كل نظام آسيب نمي‌بيند و در واقع براي اينكه نظام دچار آسيب جدي نشود، حد و مرزي نيز وجود دارد كه وراي آن حد، بي هنجاري حاكم مي‌گردد. در چنين شرايطي كه تضاد از مرز خود تجاوز كند، انتظارات متقابل كه در ارتباط با نقشهاي متقابل قرار  دارند. از بين مي‌رود و در نتيجه هنگامي كه تضاد شديد مي‌شود، به حدي كه باعث خنثي شدن انتظارات متقابل گردد. نظام اجتماعي خانواده ممكن است موجوديت خود را از دست بدهد. بنابراين براي اينكه تضاد و درگيري در بين اعضاي خانواده، در  حد و مرز خود قرار گيرد و به عبارتي كنترل شود بايد نقشها و نظام نقشها به شكل مناسبي در ارتباط تكميلي با يكديگر قرار گيرند. در اينجا دو سئوال اساسي و مهم كاركردي براي نظام خانواده مطرح مي‌گردد: 
الف- چه نقشهايي در نظام خانواده نهادي شده است؟ 
ب- چه كسي اين نقشها را انجام مي‌دهد؟ 
نظام اجتماعي و شبكه روابط متقابل
يك نظام اجتماعي قبل از هر چيز در نخستين برخورد، مجموعه و شبكه‌اي از روابط متقابل ميان افراد و گروههاست، علاوه بر آن عوامل بسياري از نيز به يكديگر پيوند مي‌دهد. به عبارت ديگر هر عامل در يك نظام اجتماعي به ويژه از ديد كلي كنش متقابل آن با ديگر عاملها در نظر گرفته مي شود. كنش اجتماعي سه عنصر را در بر مي‌گيرد: 
انتظارات متقابل ميان عامل معيني مانند «خود» از عامل جداگانه‌اي به نام «ديگري» انتظار دارد، در موقعيتي مشخص كه در ارتباط با يكديگرند به صورتي تعيين شده رفتار كند. در همان حال، «خود» مي‌داند كه دربارة موقعيت مشترك، «ديگري» نيز انتظاراتي دارد. به بيني دگير هنگامي كه پارسونز خصايص نظام اجتماعي و عناصر تشكيل دهنده آن را مشخص مي‌سازد مفاهيم اصلي مورد نظر او «خود» و «ديگري». 
يعني دو يا عده‌اي بيشتر كه در ضمن ايفاي نقش با يكديگر در حال كنش متقابل‌اند كه يا با انتظارات ديگر خود را سازگار مي‌كنند يا از اين انتظارت فاصله مي‌گيرد، در حالي كه نوعي احترام متقابل در اين ميان وجود دارد، يعني آنچه كه «خود» از  جمله حقوقش محسوب مي‌دارد، از نظر ديگري وظيفه تلقي مي‌شود (توسلي، 1369: ص 191).

نظرات کاربران :

نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.
کاربر گرامی، لطفاً توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظرات شما درباره ی این محصول در نظر گرفته شده است. در صورتی که سوالی در رابطه با این محصول دارید یا نیازمند مشاوره هستید، فقط از طریق تماس تلفنی با بخش مشاوره اقدام نمایید.
کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً لاگین نمایید.