ورود کاربران
فایل های مرتبط
کاربران آنلاین
وضعيت آنلاين ها :
ميهمان :
9 نفر
اعضا :
0 نفر
مجموع :
9 نفر
آمار بازديد :
بازدید های امروز :
224
تعداد کل بازدید ها :
24889077
گزارشات سایت
فايل هاي رايگان:
105 فايل
فایل های غیر رایگان :
4,490 فايل
فایل های ويژه:
220 فايل
مجموع كاربران ويژه :
0 كاربر
مجموع کاربران عادي :
2,243 كاربر
مقاله سیری کوتاه در تاریخ عربستان
دسته بندي : پروژه و مقاله,تاریخ
حجم فایل : 32.71 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 59 صفحه
تعداد بازدید : 171 مرتبه
حجم فایل : 32.71 كيلوبايت
فرمت فايل هاي فشرده : word
تعداد صفحات : 59 صفحه
تعداد بازدید : 171 مرتبه
دانلود رایگان است
برای دریافت فایل بروی دانلود کلیک کنید
برای دریافت فایل بروی دانلود کلیک کنید
فروشنده ی فایل
توضیحات :
عنوان : مقاله سیری کوتاه در تاریخ عربستان
این فایل با فرمت word و آماده پرینت می باشد
فهرست
عربستان يا شبة جزيرة عربستان
تقسيمات جغرافيايي عربستان
منطقة جنوبي و دولتهاي آن
سقوط سبائيان و روي كار آمدن حميريان
پالميرا بجاي پترا
تدمر
دگرگوني در جنوب
غسانيان
لخميان
بيابان نشينان
مساحت اين سرزمين به دو ميليون و ششصدهزار كيلومتر مربع مي رسد. عربستان از شمال به كشورهاي اردن و عراق، از شرق به خليج فارس و درياي عمان و درياي عرب، از جنوب به خليج عدن و از سوي مغرب به درياي سرخ محدود است. چنانكه ميبينيم سرزمين عربستان از سه جانب به دريا پيوسته و اين سه جانب را پنج دريا فرا گرفته است، و تنها از سمت شمال است كه به خشكي منتهي ميشود. يا اين همه درون اين سرزمين از آب كه مايه زندگاني هر جانداري است بهرة چنداني ندارد. در سراسر اين منطقه گسترده رودخانهاي كه وسيلة حمل و نقل بشد، يافت نميشود. تنها رودي كه در آن جريان دارد در وادي حجر در يمن است)، كه درازاي آن از يكصد كيلومتر بيشتر نيست.
رشته كوههاي بلندي كه از شبه جزيره سينا آغاز و در امتداد درياي سرخ تا خليج فارس كشيده ميشود، همچون ديواري بلند آنرا فرا گرفته است. در خلال اين كوهها درههاي كوچك و بزرگي وجود دارد كه عرب آن را وادي ميگويد. مهمترين اين واديها، سرحان، رومه، دواسر، و حضرموت است. روزگاران پيش از اسلام بعض اين واديها مانند (سرحان) راه تجارتي بوده است. سراسر ساحل درياهاي اطراف آن- جز در چند منطقه- پر از اسفنجها و مانعهاي طبيعي است كه كشتي نميتواند در آن پهلو بگيرد، اگر از كوههايي كه همچون باروي استوار گردد عربستان را فرا گرفته است، بگذريد و بدرون سرزمين برسيد به مانعهاي ديگري بر خواهد خورد، چنانكه در شمال آن باديه الشام است كه از حدود فلسطين تا جنوب غربي عراق كشيده است، و در جنوب آن بيابان، بيابان وسيع ديگري است بنام نفوذ كه هفتاد هزار كيلومتر مربع وسعت دارد و از شن نرم پوشيده است. وزش باد تودههاي شن را از اين سو به آن سو ميبرد و ايجاد راه را- در دنياي قديم- ناممكن ميساخت. از جنوب به سمت شرق اين شبه جزيره بيابان ديگري است به نام الربع الخالي كه تا امروز همچنان خلي است. وسعت اين بيابان به پانصد هزار كيلومتر مربع ميرسد و ميتوان گفت پهناورترين بيابانهاي خشك و خالي جهانست. بين الربع الخالي و نفوذ بيابان ديگري است به نام دهناء كه آنهم از ريگ روان پوشيده است و به خاطر همين مانعهاي طبيعي هزاران سال شبه جزيره عربستان در خاموشي و گمنامي بسر ميبرد. بدون ترديد اگر دين اسلام در اين سرزمين پديد نميآمد، و از آنجا به ديگر سرزمينهاي جهان نمي رفت عربستان همچنان در آنزوا بسر مي برد، و يا اينكه توجه چنداني بدان نمي شد. با اينهمه نبايد پنداشت كه پيش از اسلام در اين منطقه از آباداني و تمدن نشاني نبوده است. چنانكه خواهيم نوشت قسمت مستعد آن (جنوب) آبادان بود و دولتهايي در آنجا تأسيس شده است. همچنين در ديگر قسمتها نيز تمدنهايي (هر چند به صورت ناقص) وجود داشته است.
ساكنان اين سرزمين را عرب مينامند. در اينكه معني عرب چيست و از چه زمان آن مردم را بدين نام ناميدهاند و اين مردم از كجا بدين سرزمين آمدهاند هنوز ميان نژادشناسان اختلاف است. بعض داستانهاي پيش از اسلام كه پس از اسلام گرد آمده و به نام تاريخ معروف شده است، گويد چون نام نياي آن مردم يعرب بن قحطان بوده است، فرزندان او عرب نام گرفتهاند. اين نديم بغدادي دانشمند سدة چهارم هجري كه اثر پر ارزش او به نام الفهرست در دست است، از نوشتة ابن ابي سعد، آرد:
چون ابراهيم (ع) به فرزندان اسماعيل كه با دائيهاي خود جرهم بودند نگريست، از اسماعيل پرسيد:
- اينان چه كساني هستند؟
- فرزندان من و دائيهاي آنان از جرهم.
ابراهيم (ع) به زباني كه بدان سخن مي گفت- سرياني قديم- گفت (اعرب له) آنان را با هم بياميز . در كتيبههايي كه از پادشاه آشوري شلمنصر سوم (895-824 ق.م) باقي مانده و شرح نبردهاي اين پادشاه در باديه الشام است كلمة عرب ديده ميشود. بعض اسلام شناسان معاصر غربي اشتقاق اين كلمه را از واژهاي گرفتهاند كه معني حركت و عبور مي دهد. چون پارهاي از اين وجه اشتقاقها بر اساس حدس و يا ناشي از تعصب است و بعضي نيز هنوز مورد قبول محققان قرار نگرفته، از نوشتن آن صرف نظر ميشود. آنچه مسلم است اينكه واژة عرب در قرآن كريم به همة مردمي كه در شبه جزيرة عربستان بسر مي بردهاند گفته شده. گويند واژه عرب مخصوص شهرنشين است و بيابان نشينان اعراب نام دارند يكي عرب عربي و يكي اعراب اعرابي است.
قرنها پيش از اسلام مردم ساكن شبه جزيره به دو دسته تقسيم ميشده اند، عرب عاريه يا عرب خالص، عرب مستعر به يا عرب ناخالص، يا عرب پيوسته. ساكنان منطقةجنوبي عربستان برابر نسبت نامهاي كه درست كرده بودند. نژاد خود را به يعرب پسر قحطان ميرساندند و قطحان را فرزند پنجم نوح ميشناساندند. حاليكه قبيلههاي ساكن مركز و قسمت شمالي شبه جزيره خود را از نژاد عدنان مي شناساندند كه نوادة اسماعيل (ع) است. مورخان قديم قحطانيان را عرب خالص و عدنانيان را مستعرب، يا عرب پيوسته خوانده اند.
قحطانيان وعدنانيان- چنانكه خواهيم نوشت- از دير زمان با يكديگر همچشمي داشتند و هر يك ديگري را خوار شمردهاست. پس از هجرت پيغمبر (ص) و از بركت مسلماني بود كه عدناني و قحطاني با يكديگر برادر شدند، اما متأسفانه اين سازش مدتي دراز نيافت. نسبت دانان عرب از گروهي نيز نام بردهاند كه آنان را عرب بائده (از ميان رفته) مينامند. اين گروه قبيلههاي عاد، ثمود، طسم، جديس، أميم. جاسم و عبيلاند.
تقسيمات جغرافيايي
سرزمين عربستان را گاه بر اساس عوارض جغرافيايي و گاه بر حسب شرايط اقليمي تقسيم مي كنند. بر اساس تقسيمبندي نخستين، آن را پنج قسمت كردهاند:
1. تهامه و آن سرزميني است پست كه از ساحت درياي سرخ از ينبع آغاز ميشود و تا سرزمين نجران امتداد دارد. و آن را بخاطر گرماي سخت و نوزيدن باد بدين نام ناميدهاند.
2. حجاز كه در لغت به معني مانع است. اين سرزمين را حجاز ناميدهاند چون در جهت شمالي يمن و شرق تهامه قرار دارد و اين دو قسمت را از هم جدا ميكند. حجاز از چند وادي تركيب ميشود و ميان اين واديها سلسله كوههايي است كه بلندي آنها از دو هزار متر بيشتر است.
3. نجد كه از جنوب به يمن و از شمال به باديه السماوه امتداد دارد. و به سبب بلندي زمين آن را نجد ناميدهاند.
4. يمن كه از نجد تا اقيانوس هند در جنوب و درياي سرخ در غرب گسترده است.
5. عروض كه به معناي مانع است شامل يمامه، عمان و بحرين است و بدان دليل آن را عروض ناميدهاند كه ميان يمن، نجد و عراق واقع شده است.
تقسيم بندي ديگري نيز معمول شده است كه اساس آن، شرايط اقليمي و بودن يا نبودن وضعي مساعد براي زندگي اجتماعي است كه بر روي انسانهاي اين منطقه اثر گذاشته است.
چنانكه گفتيم تنها جايي از اين شبه جزيره كه از نعمت آب برخوردار است و بارانهاي منظم در آن ميبارد ناحية جنوبي است، پس ميتوان گفت آنچه زندگي را در اين شبه جزيره مشخص ميسازد وضع جغرافيايي آنست ، و آنچه وضع جغرافيايي را مشخص ميسازد بودن يا نبودن آب. كمي يا بسياري آب ، نوع زندگي انسان، جاندار و حتي گياه را در هر دو منطقة شمالي و جنوب از يكديگر جدا كرده است. در جنوب به دليل فراواني آب و ريزش بارانهاي منظم، زمينها زير كشت، كشاورزي پر رونق و جمعيت متراكم بوده است. جمعيت انبوه و متراكم نياز به محل سكونت پايدار دارد و در نتيجه روستاها و شهرها به وجود آمده است. گرد آمدن مردم بسيار در شهر و روستا موجب برخوردهايي ميشود كه انسان براي زندگي و ادامة حيات از آن ناگزير است. اين بر خوردها سبب وضع مقررات و قوانين است- هر چند ابتدايي و ساده باشد- قانون و تأسيس حكومت ملازم يكديگرند. براي همين است كه ميبينيم در منطقة جنوب شبه جزيره، صدها سال پيش از ميلاد مسيح دولتهايي به وجود آمده.
است و تمدني را در آنجا پي افكنده اند. پيشة مردمان اين منطقة كشاورزي، كسب و يا بازرگاني، جاندار آن اسب و رستي آن كندر (ماده خوش بو) بوده كه در معبدهاي مصر قديم و اروپا مصرف ميشد. ميبينيم كه هر سه نمونه، مظهر لطافت و رفاه نسبي است. در صورتي كه داخل جزيره- چنانكه خواهيم گفت- از آب بهرة چنداني ندارد. بدين جهت مردم آن پيوسته در حال گردش از سويي به سوي هستند و طبيعي است كه در چنين محيطي منزلگاه پايدار ساخته نشود، چه قرارگاه چنين انسانها به حكم ضرورت، بايد سبك و قابل انتقال باشد. براي نقل و انتقال بايد از وسيلهاي پر طاقت استفاده شود و آنجا كه منزلگاه پايدار نباشد و مردم به صورت اجتماعي زندگي نكند، از تمدن و حكومت كه لازمه آنست، نشاني نيست. و باز طبيعي است در چنين شرايطي جانداران و گياهان آن نيز متناسب با آن شرايط باشد. و مخصوصاً نبودن آب انسان آن بيابان گردي است كه بدولقب گرفته و جاندار آن شتر است. چنانكه شتر ميتواند تا هفده روز بدون آب زندگي كند. و اگر شترسواري در بيابان بيآب بماند، مي تواند شترش را بكشد و آب ذخيره شده در شكنبه او را بنوشد. در پيمودن راههاي دراز سرعت شتر سه برابر اسب است و مي تواند تا يكصد و هفتاد كيلوگرم بار را با خود ببرد. انسان آن سرزمين (بدون) است. بدو ميتواند حيات خود را با چند خرما و آهسته خرما و يا اندك خوردني ادامه دهد، براي همين است كه گفتهاند بدو انگل (طفيلي) شتر است و شتر كشتي صحرا. رستني آن خرماست كه در مقابل بيآبي سخت مقاوم است. در بيابانهاي آن خارهايي درشت مي رويد كه خوراك شتران است.
منطقة جنوبي و دولتهاي آن
تاريخ نويسان هنگام بحث از شبه جزيرة عربستان تاريخ قسمت جنوبي را بر شمال و صحرا مقدم ميدارند. اين تقديم از آن جهت است كه اين منطقه از هزارة دوم پيش از ميلاد تا ظهور اسلام پيوسته دستخوش دگرگوني بوده است و بنابراين، داراي تاريخي همراه با تحول است. در صورتي كه قسمتهاي خشك و غير قبل سكونت آن، تاريخي يكنواخت دارد، يا تحول آن با كندي همراه بود است. اگر به نقشة عربستان نگاهي بيفكنيد، در منتهي اليه جنوبي اين شبه جزيره ، منطقهاي مثلث شكل را ميبينيد كه ضلع شرقي آن را ساحل درياي عرب و ضلع غربي آن ساحل درياي سرخ تشكيل ميدهد. هر گاه خطي از جيزان (در غرب) به وادي حضرموت (در شرق) رسم كنيم، كه ضلع سوم اين مثلث باشد، در داخل اين محدوده منطقهاي قرار خواهد گرفت كه در قديم آن را عربستان خوشبخت يا يمن ناميدهاند. و امروز دو يمن جنوبي و شمالي را تشكيل مي دهد.
نظرات کاربران :
نظری توسط کاربران ثبت نشده است.
شما هم می توانید در مورد این فایل نظر دهید.